معمولا غرور به دو صورت در رفتار افراد نمایان می شود. اول، غرور ناشی از کبر و خودستایی کسانی که خود را تافته جدابافته از دیگران می دانند و به دلیل موفقیت در زمینه خاصی یا داشتن موقعیت ایده آل، ادعای برتری و ارشدیت بر اطرافیان را دارند. آن ها به لحاظ این که کیفیت زندگی دیگران را پایین تر از زندگی خود می دانند با رفتارهای تحقیر کننده و تبعیضانه سعی بر تایید و تثبیت این برتری دارند.
اما حالت دوم رفتارهای غرور آمیز است. در این حالت فرد در کمال تواضع و فروتنی با بهره گیری کامل از توان یا موقعیت خود و همکاری با دیگران سعی بر موفقیتی دارد که در نهایت موجب افتخار و سربلندی خود، اطرافیان یا حتی مردم کشورش و فراتر از آن می شود. ما نند ورزشکارانی که در میادین ورزشی ضمن داشتن اخلاق و رفتار ورزشکارانه (که چیزی جز توانمندی در حین فروتنی نیست)، با کسب موفقیت و پیروزی موجب خوشحالی و افتخار غرورآمیز هزاران هموطن خود می شوند.
رفتار افراد در این دو حالت متضاد یکدیگر است چراکه در حالت اول شخص توانمندی و موقعیت مطلوب خود را وسیله ای برای برتری و فخر فروشی می داند ولی در حالت دوم سعی می کند از امتیازهایی که در اختیار دارد به نفع خود و دیگران استفاده کند.
اما عمده تفاوت این دو دسته در این است که افراد مغرور (حالت اول) هیچ گاه نمی توانند محبوبیت افراد متواضع را در بین دیگران بدست آورند و اغلب اوقات در تنهایی و انزوا به سر می برند. آنها به علت خودپرستی و رفتار متکبرانه، موقعیت های بسیاری را در زندگی خود از دست می دهند مانند رییسی که دارای توانمندی و تخصص های تحسین برانگیزی بود اما رفتار مغرورانه او باعث شد که اطرافیانش از نحوه عملکرد وی ناراضی باشند وعدم بازدهی نیروهای تحت امر، که تحت تاثیر رفتارهای تحقیر آمیز رییس، تسلط کاری خود را از دست داده بودند موجب شد تا مقامات ارشد وی تصمیم به برکناری و اخراج او از کار بگیرند و بدین ترتیب آینده روشنش تبدیل به دنیایی تاریک شود.
یا دختری که به دلیل خودستایی و غرور فرصت ازدواج با خواستگاری را که همیشه آرزوی رسیدن به مانند او را داشت به راحتی از دست داد.
لجبازی و عدم توافق با دیگران از ویژگیهای اصلی افراد مغرور است، به گونه ای که این لجبازی حتی به مرحله جدایی و برهم خوردن رابطه او با دیگران می انجامد. آن ها معتقدند که نظرشان در اولویت قرار دارد و هر زمان، هرجا که باشند دیگران باید طبق میل او رفتار کنند و در غیر اینصورت عکس العمل های معترضانه و کودکانه از وی شاهد خواهند بود. آن ها بهترین ها را حق خود می دانند و اغلب با درخواست های متقابل اطرافیان مخالفت می کنند. این افراد علاقه خاصی به بازی با روان دیگران دارند و از این که بتوانند شخصی را عصبانی کنند احساس رضایت می کنند. آنها به موفقیت دیگران حسادت می ورزند و چشم دیدن پیروزی اطرافیان خود را ندارند و به عبارتی بهتر، از مشکلات دیگران بیشتر خوشحال می شوند تا از موفقیت آنها. معمولابابت اشتباهشان عذرخواهی نمی کنند و منکر آن می شوند. اغلب در سلام و احوال پرسی پیش قدم نمی شوند و همیشه توقع دارند تا دیگران سر صحبت را باز کنند.
آن ها اگر هم از زندگی که خداوند به آن ها عطا کرده راضی باشند بازهم نمی خواهند به پاس تشکر از الطاف پروردگار ، رضایت اطرافیان را به دست آورند.
در مقابل، افراد متواضع(حالت دوم) در ذهن دیگران دارای تصویر زیبایی هستند و از محبوبیت زیادی برخوردارند. آنها می دانند که غرور باعث جدایی از افراد و ناکامی در برنامه هایشان خواهد بود. این افراد فروتنی را ابزاری کارامد جهت هموار کردن مشکلات و از بین بردن برخی مخالفت ها و اختلافات در راه رسیدن به هدف خود می دانند. به خوبی می دانند که لجبازی و مخالفت بی مورد با دیگران فقط موجب بر هم خوردن ارتباط و پیش نرفتن کارها خواهد شد. افراد متواضع معتقدند که اگر بی مورد به درخواست کسی “نه” بگویند، تنها تخم کینه و دشمنی را در دل او خواهند کاشت که روزی آن کینه گریبانگیرشان خواهد شد. آن ها معمولا افرادی با روابط اجتماعی بالا و روحیه انسان دوستانه هستند. این افراد توانمندی و موقعیت های خاص خود را با دیگران به اشتراک گذاشته و از آن بهره مند می شوند. افراد متواضع معتقدند که توان یا موقعیتی که نصیبشان شده خواست خداوند و کائنات بوده و آن ها موظفند تا به رسم شکرگزاری از کائنات ، دیگر آفریده های پروردگار را مورد لطف و عنایت خود قرار دهند.
افراد فروتن نظر دیگران را محترم می شمارند و سعی می کنند تا درخواست های آن ها را انجام دهند. آنها در چارچوب تعریف شده روابط اجتماعی، حرمت افراد را نگه می دارند و از اینکه با قشرهای پایین اجتماعی رابطه برقرار کنند ابایی ندارند و موجب کسر شان خود نمی دانند.
افراد متواضع دلیلی برای نشان دادن برتری خود نسبت به دیگران ندارند، چرا که موفقیت در دید آن ها یک امر کاملا شخصی هست و نیاز به رونمایی برای اطرافیان ندارد. آن ها این طور می پندارند که هر کسی در کاری دارای استعداد و توانمندی های بالقوه ای هست که دیگران توان مقابله با آن را ندارد و این که اگر من معروف تر و محبوب تر از او هستم نمی تواند دلیل خوبی برای بهتر بودن و بزرگ تر بودن روح من در نزد خداوند باشد.
امیر دشتکیان