اکونومیست تحلیل میکند پس از یک دوره طولانی سختگیری، این صنعت اکنون وارد مرحله پویایی شده است. بازارهای دیجیتال در آمریکا به سوی الیگوپلی (رقابت محدود میان چند شرکت، مرحله پیشا انحصار مطلق) در حال تغییر هستند که در آن شرکتهای رده دوم و سوم در رقابتی نفسگیر با شرکت پیشرو در این صنعت دست و پنجه نرم میکنند. غولهای بزرگ فناوری بر سر مشتری و اطلاعات با یکدیگر در حال رقابت هستند. بهطور مثال شاهد تقابل اپل و فیسبوک بر سر اینکه چه کسی حریم خصوصی کاربران آیفون را کنترل میکند، وجود دارد. در سراسر آسیا نیز دعوای دیجیتال در جریان است. گرچه ساختار نوظهور این صنعت، از دنیای بازار آزاد فاصله دارد و مورد حمایت هفتهنامه اکونومیست نیست اما بیشک، فضای الیگوپولی بهتر از انحصار مطلق است. لیست بلند بالایی از شرکتهایی وجود دارد که از انفجار خلاقیت در سیلیکونولی ضربه خوردند و از دور خارج شدند؛ از کمپانی «فرچایلد سمیکانداکتر» تا «هیولت پاکارد». با این حال اپل و فیسبوک قریب به 40 سال سن دارند و آلفابت و آمازون درحال تدارک برای جشن 20سالگی خود هستند. فیسبوک نیز در این ماه، 17ساله شده است. چه اتفاقی افتاده است؟ بسیاری از کمپانیهای فناوری، بهویژه شرکتهای بزرگ، در تخصص خود سرآمد و پیشرو شدهاند با همه این احوال این شرکتها در یک دهه اخیر اشتیاق چندانی برای رقابت مستقیم با یکدیگر نداشتهاند.
سه جستوجوی رایج در «مایکروسافت بینگ» عبارتند از: فیسبوک، یوتیوب و گوگل. آیا کسی «فایرفون آمازون» (گوشی آمازون که شکستخورد) را بهخاطر میآورد؟ در نگاه اول چیزی تغییر نکرده است. شرکتهای فناوری در سال 2020 سود هنگفتی به جیب زدند و سرمایهگذاران شرط میبندند که آینده درخشانی پیشروی آنان است. ارزش بازار 6/ 7تریلیون دلاری پنج غول آمریکایی نشان میدهد که فروش آنها در دهه آینده دوبرابر خواهد شد. با این حال اگر دقیق نگاه کنیم متوجه تغییراتی خواهیم شد. غولهای فناوری کوچکتر نمیشوند و وزن متوسط سهمشان از بازار، ثابت است. قریب به 11 شرکت فناوری در ایالاتمتحده، سهمی 35درصدی از بازار را دارند. اما شرکتهای رده دوم و سوم سهم خود را از سال 2015 تاکنون از 18درصد به 26درصد ارتقا دادهاند. چنین واقعیاتی، نشان از دو روند در بازار دیجیتال میدهند:
نخست آنکه شرکتهای بزرگ فناوری زیر سایه تهدیدهای نظارتی در آمریکا، اروپا و چین درحال تنوع بخشی به خود هستند که توامان به بهبود محصولات اصلی آنان و ظهور فرصتهای تکنولوژی جدید میانجامد. مایکروسافت و آلفابت در حال پشتسر گذاشتن آمازون هستند. از سویی آمازون نیز به نوبه خود، به نیرویی پیشرو در تبلیغات دیجیتالی بدل شده است. دوم آنکه بازار دستخوش تغییرات شده است و بسیاری با روندی پرشتاب درحال افزایش سهم خود در بازار هستند. بهطور مثال، دیزنی با 98 سال پیشینه، طی 18 ماه موفق به جذب 116 میلیون مشتری جدید شده و والمارت با 58 سال سابقه در سال گذشته 38 میلیارد دلار فروش آنلاین داشته است. شرکتهای مستقل فناوری همچون «اسپاتیفای» در تجارت الکترونیکی و «پیپل» نیز به لطف افزایش استفاده از فناوریهای آنلاین در دوران همهگیری، به اندازه کافی سود بردهاند تا بتوانند جایگاه خود را در بازار حفظ کنند.
این رقابت در آسیا نیز سابقه دارد، جاییکه مشتریان روز به روز درحال افزایش هستند و مرز بین محصولات درحال کمرنگ شدن است که این امر منجر به تغییر سهم بازار و نوآوری میشود. چین با داشتن «علیبابا» و «تنسنت» و پنج کمپانی مدعی دیگر سهمی به ارزش 100 میلیارد دلار در بازار دارد. هند کمپانی «جیو» و جنوبشرقی آسیا دارای کمپانیهای «گراب»، «گوجک» و «سی» است. همه این شرکتها بیش از آنکه در پی حفظ انحصار خود به هر قیمتی باشند در پی جذب و متقاعد کردن مشتریانی به خرید طیف وسیعی از خدمات هستند. آنها بهدنبال توسعه خود از طریق ایجاد تنوعند، حتی اگر به معنای برخورد با رقبا باشد.
یکی از خطرات موجود، تبدیل الیگوپولی به یک رقابت صوری و پروپاگانداست. دو قطبی آپل-آلفابت هنوز نتوانسته سیستمعاملهای تلفن و اپاستورها را از دور خارج کند. ازسوی دیگر ارتباطات ظریفی بین شرکتها وجود دارد. آلفابت سالانه حدود 12میلیارد دلار به آپل پرداخت میکند تا گوگل را موتور جستوجوی آیفون قرار دهد. علیبابا و تنسنت نیز سهام برخی از تازهواردان چینی را تصاحب کردهاند. این نقطهای است که مجریان ضدانحصاری دوباره متولد میشوند و قادرند که تفاوتهایی را ایجاد کنند. پرداختهای گوگل در حالحاضر موضوع دادگاههای وزارت دادگستری است و در سوی دیگر اپل و گوگل بر سر «اپاستورهای» خود دچار چالش هستند.
در این میان اروپا در حال تدوین قوانینی است تا شرکت و محصولات آنان را به سوی همکاری با یکدیگر سوق دهد و برای کاربران این فرصت مهیا شود تا اطلاعات خود را در میان آنان جابهجا کنند. چین نیز لیستی از قوانین از جمله عدم حذف مدعیان جدید را به شرکتهای تجارت الکترونیک ارائه کرده است. این امر به جاهطلبیها دامن میزند. دیزنی در پی آن است که تا سال 2024 حدود 325 میلیون مشترک داشته باشد و پیپل در نظر دارد تا سال 2025 نزدیک به 750میلیون کاربر برای پرداختهای مالی خود به پیپل مراجعه کنند. همچنین والمارت به تازگی یک شرکت تبلیغاتی خریده است. از سوی دیگر فیسبوک نیز درحال ورود به تجارت الکترونیکی است. مایکروسافت خرید دو شرکت رسانههای اجتماعی، تیکتاک و پینترست را در برنامه خود قرار داده و هوآوی در چین مشغول ایجاد جایگزینی برای سیستمعاملهای اندروید و ios است.
رقابت الیگوپولیستی میتواند از چند جهت بهنفع مصرفکننده و خریدار باشد. این رقابت میتواند انتخابها را متنوع و بیشتر کند چراکه شرکتها برای ارائه طیف گستردهای از خدمات با یکدیگر رقابت میکنند: 11 شرکت آمریکایی بیش از 100میلیون مشترک دیجیتال دارند. از سوی دیگر این رقابت به ارتقای استانداردها میانجامد زیرا سیستمعاملها خود را بهبود میدهند و برای جذب اعتماد مصرفکننده، تلاش میکنند. به همین دلیل است که اپل بهزودی از کاربران آیفون پرسش خواهد کرد که آیا میخواهند از ردیابی فیسبوک و استفاده از تبلیغات چشمپوشی کنند یا خیر. این رقابت از سوی دیگر میتواند نوآوری را تشویق کند و یکی از نشانههای آن تلاش شرکتها برای خلق ابزارهای جدید مانند واقعیت مجازی برای کنترل دسترسی به مشتریان است.
در سال 2000 برخی بر این باور بودند که فناوری درحال حرکت به سوی انحصار است و این ایده به مرور به اصلی مسلم بدل شد. امروزه اما هیچکس نمیداند که آیا الگوی الیگاریستی دوام خواهد یافت یا نه و آیا این الگو اساسا به نفع مصرفکننده است یا خیر. با همه این احوال شرایط کمی امیدوارکننده است. قوانین در پی آن هستند که با ارائه مشوقهایی، در بازارهای بسته، گشایش ایجاد کنند و بر رونق مالی کمپانیهای با افزایش سرمایه و ارتقای فعالیتهای آنلاین بیفزایند. بهنظر میرسد اقتصاد دیجیتال رقابتی برای بازارها، مشتریان و کسبوکارها بهتر خواهد بود.