* ابهام اول: روشن نیست عدد 150 میلیارد تومان در مورد ارزش تمامی آگهیهای تبلیغاتی حین رویدادهای ورزشی در سال 1400 از کجا آمده است. اولا که تعداد و اهمیت مسابقات پیشرو بهطور دقیق مشخص نیست. مثلا فرض کنید یکی از نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا به فینال برسد؛ بنابراین طبیعی است که تعداد بازیهای این تیم افزایش مییابد و آگهیهای فوقالعاده گرانقیمتی جذب خواهد شد. به علاوه امسال المپیک توکیو را در پیش داریم که این هم داستان خودش را دارد و نمایندگان ایران در هر رشته ورزشی میتوانند تا مراحل بالاتر پیش بروند. برنامه فشرده تیمملی فوتبال هم بهزودی آغاز خواهد شد. آیا واقعا رقم مورد نظر با لحاظ کردن همه این مسائل استخراج شده است؟ نکته دوم هم اینکه با هر متر و معیاری واضح است درآمد سازمان صداوسیما از یکسال پخش آگهی در کنار همه مسابقات ورزشی و برنامههای جانبی (فوتبال برتر، ویدئوچک، ورزش و مردم و...) بیش از این حرفهاست. تنها با مراجعه به سایت بازرگانی صداوسیما و رصد کلی نرخنامه آگهیهای تجاری حین پخش مسابقات لیگ برتر فوتبال به وضوح میتوان فهمید ارزش تبلیغات بازرگانی چند برابر بیشتر از 150 میلیارد تومان است.
* ابهام دوم: پرسش دیگر اینجاست که تقسیمبندی 70 به 30 آن هم به سود سازمان صداوسیما از کجا آمده؟ مگر ممکن است سهم تولیدکننده محصول از درآمدهای جانبی، کمتر از رسانه باشد؟ فوتبال را بازیکنان و مربیان میسازند و اینها هزار جور خرج دارند. تنها هزینه پرواز تیمها و اقامتشان در هتل سر به فلک میزند؛ بعد چطور ممکن است تنها 30 درصد از درآمد تبلیغاتی به ورزش برسد و سهم بیشتر به رسانهای تعلق بگیرد که راحت و آسوده مسابقات را روی آنتن میبرد؟ تازه همین رقم 45 میلیارد تومانی در نظر گرفته شده برای ورزش باید از سوی وزارتخانه بین همه فدراسیونها تقسیم شود. ببینید چقدرش به فوتبال خواهد رسید که بعدا چقدرش به تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال تعلق بگیرد. میگویند قرارداد محمد دانشگر با استقلال 13 میلیارد تومان بوده؛ بنابراین با سهم کل ورزش از تبلیغات تلویزیونی حتی سه بازیکن در سطح دانشگر هم نمیشود جذب کرد!
* ابهام سوم: این پرونده معماهای بسیار بیشتری دارد، اما حالا که قرار به خلاصهنویسی است بهعنوان سومین و آخرین ابهام جدی باید به معافیت صداوسیما از هزینههای لازم برای تولید برنامههای جانشین اشاره کرد. فرض کنید هر هفته پخش یک بازی از پرسپولیس یا استقلال روی آنتن شبکه سه، 10 میلیون نفر بیننده داشته باشد؛ در این صورت صداوسیما چقدر باید هزینه کند تا یک برنامه در همان باکس بسازد و همین 10میلیون نفر را پای تلویزیون بکشاند؟ مطمئن باشید هزینه تولید چنین برنامهای سر به فلک میکشد و مثل سریالهای ویژه الف، باید میلیاردها تومان پول و مدتها زمان صرف این کار کرد. پس چرا نگاه مسوولان به فوتبال شبیه کالایی رایگان و فراوان است که انگار هیچ پولی صرف تولیدش نشده؟ چرا علاوه بر آگهیهای بازرگانی، بخشی از هزینه تولید هر مسابقه فوتبال را به باشگاهها نمیپردازید؟ این بازیکنان که محض رضای خدا دور هم جمع نشدهاند و به توپ لگد نمیزنند.