سرویس سیاست مشرق- در آذرماه سال 95؛ در مصاحبهای تصویری که از مدیرمسوول روزنامه اصلاحطلب «شرق» منتشر شد، مهدی رحمانیان اعتراف کرد که در دوران مذاکرات هستهای نقش روابط عمومی دولت را بازی می کردند که ماموریت ویژه آن، «بزک» (آرایش) کردن برجام بود. [1]
متاسفانه هنوز دیرزمانی از تیترهای معروف شرق و رسانههای همسو و همکارش چون «امضای کری تضمین است» یا «هرچه تهران بگوید» نگذشته که تاریخ در حال تکرار است و همان عوامل، همان سناریو را با همان نقشی که قبلا بر عهده داشتند، در دستور کار قرار دادهاند.
در این میان، گویی آن چیزی که کوچکترین اهمیتی ندارد، منافع 85 میلیون ایرانی است که اینگونه بی محابا با آن قمار می شود. همان تیم دیپلماسی که با «گفتاردرمانی» قراردادی پر از اشتباه و خسارت را به کشور «فروخت»، دوباره دست به کار شده و البته همان بازوهای رسانهای هم با تاکتیکهای آشنا و تکراری پای کار آن آمدهاند.
روزنامه «شرق»، روز یکشنبه (29 فروردین) از قول دولت بایدن و خطاب به رژیم اسراییل تیتر زد: حرافی علیه ایران را بس کنید
و زیرتیتر آن هم آمده است: «رسانههای اسراییلی از پیام تند دولت بایدن به تیم نتانیاهو خبر دادند».
اما بگذارید ببینیم که استناد «شرق» به چیست و از کدام منبع، چنین تیتر غلطاندازی استخراج کرده است.
یعنی به ادعای شرق، یک وبسایت اسراییلی به نقل از کانال 12 تلویزیون این رژیم که آن هم به نقش از یک «منبع ناشناس»، مدعی شده که دولت بایدن در پیامی به دولت اسراییل گفته «لفاظی شرمآور» در اینباره (در کدام باره؟) را متوقف کنند و باز هم از قول منبع ناشناس ادعا می شودکه کلمه عبری که استفاده شده می تواند این پیام را شایسته صفت «تهاجمی» کند! این مکتوبات شرق برای بیرون کشیدن تیتری چنان «شاذ»، که گویی بایدن شخصا به هواخواهی ایران برای نتانیاهو خط و نشان کشیده و احیانا با حرکت انگشت دست اشاره توهین آمیزی هم به شخص بی بی نتانیاهو کرده، در حالی است که در ادامه همین پاراگراف اصل ماجرا آشکار می شود.
ماجرا از این قرار است که دولت بایدن احتمالا به دولت نتانیاهو پیام داده که حالا که از طریق نفوذیهای خود در نطنز، انفجار را صورت دادید و ضربه را وارد کردید و یک هفته تمام هم درباره عملیات خود تبلیغات کردید و ایران را دست انداختید، کافی است و حالا کمی فتیله را پایین بکشید، تا ما ادامه مسیر را با مذاکره به طرف ایرانی تحمیل کنیم. این توصیه کاملا معقول و رندانه است، چرا که تبلیغات و «انا رجل» خواندن بیش از حد رژیم صهیونیستی درباره ضربه نطنز می تواند موضع جمهوری اسلامی را سختتر کند و سر راه تیم ایرانی که در وین به سر می برد، برای ادامه مذاکرات مانع ایجاد شود. کما این که تیتر رسانه وابسته به سیا(رادیو فردا) از همین خبر، موید این برداشت است:
سپس گزارشگر شرق، با همان دستفرمان آشنای سال 92 تا 95 این روزنامه در بزک کردن، ادعاهایی درباره «سردی» رابطه واشینگتن و تل آویو در دوره بایدن نسبت به دوره ترامپ، مطرح کرد. این نوع لفاظیهای کهنه به نفع دولت دمکرات، در حالی است که همزمان با عملیات دوباره «نفوذی» های موساد در نطنز، وزیر جنگ کابینه بایدن، لوید آستین، در تل آویو به سر می برد و ویدیوهای خوش و خندان او و بنی کانتز، وزیر جنگ رژیم اسراییل، بعد از شنیدن خبر نطنز هم منتشر شد.
اما جالبتر این که، در صفحه چهارم شرق که این گزارش منتشر شده، زیر همان تیتر غلط انداز و «دروغ»، عکسی از بایدن منتشر شده که انگشت اشاره او به سمت پایین است. طراح روزنامه شرق در یک چینش مثلا «هوشمندانه»، زیر این عکس بایدن، سخنان عباس عراقچی را با میانتیتری با این عنوان کار کرده است: «می توان برای نوشتن یک متن مشترک شروع به کار کرد»
ذوقزدگی و تعجیل تیم مذاکرهکننده دولت روحانی در هفتههای اخیر، با این سخنان عراقچی به اوج رسیده است و ظاهرا دولت روحانی، در هماهنگی با همان جریانهای داخل نظام که متن برجام را به تصویب 20 دقیقهای مجلس دهم رساندند، تصمیم گرفتهاند به هر قیمتی «توافق» کنند. چه بسا جناب عراقچی صرفا تعارف دیپلماتیک کردهاند و حتی متن «توافق» را نیز پیش پیش در جایی دیگر نوشتهاند! کما این که درباره متن برجام هم این بحث به شدت مطرح بود که «موسسه بینالمللی بحران» و چهرههایی چون «علی واعظ»، «نیسان رفعتی» و «تیتا پارسی» و ...متن توافقنامه را از قبل نوشته بودند و تنها به امضای تیم «دیپلماسی»! ما رساندند. ادعایی که هیچگاه با تکذیب جدی دستگاه دیپلماسی ما مواجه نشد.
گزارشهای قبلی مشرق درباره نقش گروه بحران در برجام:
دولت حسن روحانی تنها حدود دو ماه تا انتخابات 1400 و تعیین سرنوشت دولت بعدی و کلا حدود سه ماه و نیم تا پایان رسمی دولت فاصله دارد. علی الاصول، دولت روحانی که 8 سال برای هر برنامهای که در چنته داشته فرصت در اختیارش بوده، و البته جز «برجام» و «برجامیزاسیون» همه شوون کشور، تقریبا هیچ برنامه دیگری نداشته، نباید در دو سه ماه آخر عمر خود، تعهداتی برای کشور و نظام ایجاد کند که اصولا اجرایی شدن آن مربوط به دوران پساروحانی است. پس علت این به آب و آتش زدنها چیست و چرا ظریف و عراقچی از «راستیآزمایی فوری» و «آمادگی فوری» برای مکتوب کردن توافق می گویند و اصولا فوریت و عجله در دستور کار قرار گرفته است؟
این چندان ماجرای پیچیدهای نیست که همه این تقلاهای عجولانه و توافقات جلوی پرده و پشت پرده، به قیمت زیر پا گذاشتن منافع ملی و شکستن خطوط قرمز نظام، برای انتخابات 1400 است. جریان «استحالهگرا» که دولت روحانی پیشانی و نماد آن است و وابستگانش ممکن است زیر هر تابلوی سیاسی (حتی اصولگرا) هم فعال باشند، به انتخابات 1400 به چشم بازی مرگ و زندگی می نگرد. اخیرا ظریف مدعی شده که اگر بخواهد نامزد ریاست جمهوری شود، صرفا به خاطر «توهینها» و «اتهامات» منتقدان است! اهل فن به خوبی می دانند که این اظهارات سیاسی صرفا یک پوشش است، وگرنه در اردوگاه غربگرایان وطنی، التهاب حضور در انتخابات و برنده شدن به «هر قیمت»، از همه ادوار پیشین بسیار شدیدتر و داغتر است.
در طراحی جریان غربگرا و حامی «نرمالیزاسیون» کامل جمهوری اسلامی در نظام سلطه، به ویژه محافل امنیتی و دینفوذتر این جریان که در پشت پرده به شدت فعال هستند، در خرداد 1400، نباید کسی بیرون از «حلقه» خودیهای این جریان بر مسند ریاست جمهوری بنشیند، چرا که «راز» های بزرگ و حقایق عظیمی از عملکرد 8 سال گذشتهٔ این جریان(به طور خاص) و 40 سال گذشتهٔ آن(به طور عام)، وجود دارد که نباید از حلقه بیرون افتد. مضافا این که برنامههای «ابلاغی» هستند که برای اجرای آنها فرصت را محدود می دانند و مهمتر از همه نیازمند حضور همهجانبه وابستگان این جریان در قدرت و حتی قبضه مدیریت اجرایی و کلان کشور است.
در این مسیر و برای رسیدن به این هدف، چندان فرقی نمی کند که نامزد پیروز 1400، ظریف باشد، با لاریجانی، یا محسن هاشمی، یا جهانگیری، یا پزشکیان و یا... مهم این است که به «برجام» و عادیسازی روابط با آمریکا (و شاید فراتر از آن) از طریق گردن نهادن به شروط تعیین شده، وفادار و متعهد باشد.
[1] https://www.mashreghnews.ir/news/663194