مشکلات و تلخی ها را باید به عنوان یک واقعیت قبول کرد، وگرنه دچار فکر و خیال و نیز آشفتگی روانی می شویم. انسان به طور فطری همواره به دنبال آرامش و احساس خوب است، زیرا یک حس مثبت و خوب، آرامش را در زندگی تقویت می کند و از طرفی حس منفی و بد، تأثیر مستقیمی در زدودن آرامش در زندگی داشته و سبب اضطراب و افسردگی می شود. همان طور که حس خوب عوامل و زمینه هایی دارد، طبعاً موانعی هم دارد؛ این موانع می تواند از جانب خود فرد ایجاد شود یا از جانب دیگران؛ از جمله موانع و چالش های زندگی رضایتمند شامل موارد زیر است:
1- نگاه به اموال مردم و انتظار کمک
نگاه منفی و غیر سازنده به مال و دارایی دیگران، مانع پیشرفت و تلاش است، کما اینکه این رویه می تواند تأثیر مستقیمی در تشدید ناامیدی و افزایش غصه و سرخوردگی در زندگی داشته باشد. در این باره از رسول الله صلی الله علیه و آله اینچنین نقل شده است «کسی که پی درپی چشمش به دست مردم باشد، به اندوه و افسردگی درازمدت مبتلا و افسوسش پایدار می شود؛ مَن نَظرَ إلی ما فی أیْدی النّاسِ طالَ حُزنُهُ، ودامَ أسَفُهُ» و همچنین از آن حضرت نقل شده است «کسی که چشمش به دارایی های دیگران باشد، اندوهش بسیار شود و ناراحتی اش بهبود نیابد؛ و مَن رَمِی بِبَصَرِه إلی مافی یَدی غَیره کَثُرَ هَمُّه، ولَم یَشفَ غَیظُه...»[1] با این حساب چنین شخصی هیچ وقت حس خوبی ندارد و این اخلاق مانع حس رضایتمندی در زندگی می شود، زیرا به جای توکل بر خدا، به دست و اموال مردم دل بسته است و همیشه با نگاه حسرت آمیز زندگی می کند.
2- تأسف و غصه از کمبودها
ماهیت و ساختار زندگی دنیوی آمیخته با مشکلات، مصیبت ها و گرفتاری های مختلف مادی و معنوی است؛ از طرفی کسانی که مهارت مواجه شدن با این مشکلات و گرفتاری ها را ندارند و پابست تأسف، غصه و اندوه شده اند، به طور مستقیم زمینه ساز نابودی حس رضایتمندی خود می شوند. روایاتی وجود دارد که به نوعی گویای تأثیر مخرب غم و اندوه در زندگی است، کمااینکه از امیرالمؤمنین علیه السلام این چنین نقل شده است «الهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ؛ غم و اندوه نیمی از پیری است.»
تمام حوادث تلخ وشیرین، همچون پلّه هایی متشکل از سنگ های سیاه و سفید، برای بالا رفتن و به کمال رسیدن است، ازاین رو برای سعود کردن باید بدون توجّه به رنگِ پله ها، به سرعت از آن گذشت. چه زیبا امیرالمومنین علیه السلام فرمود «از بی تابی کردن بپرهیز که آن امید را قطع می کند و کار را به ضعف می کشاند و اندوه به بار می آورد. بدان که دو راه نجات بیشتر نیست: یا مشکلی چاره دارد که باید چاره اندیشی کرد و یا چاره ندارد که در آن صورت باید شکیبایی ورزید؛ إیّاکَ و الجَزَعَ؛ فإنّهُ یَقْطَعُ الأملَ و یُضْعِفُ العملَ، و یُورِثُ الهَمَّ. و اعلَمْ أنَّ المَخْرَجَ فی أمرَینِ: ما کانتْ فیهِ حِیلَةٌ فالاحْتِیالُ، و ما لَم تکُنْ فیهِ حِیلةٌ فالاصْطِبارُ».
بنابراین مشکلات و تلخی ها را باید به عنوان یک واقعیت قبول کرد، وگرنه دچار فکر و خیال و نیز آشفتگی روانی می شویم. به همین دلیل خداوند متعال از تأسف خوردن نهی کرده است «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرٌ؛ هیچ آسیبی در زمین [چون زلزله، سیل، توفان و قحطی] و در وجود خودتان [چون بیماری، رنج، تعب و از دست رفتن مال و ثروت،] روی نمی دهد مگر پیش از آنکه آن را به وجود آوریم در کتابی [چون لوح محفوظ ] ثبت است، بی تردید این [ تقدیر حوادث و فرمان قطعی به پدید آمدنش ] بر خدا آسان است »، «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ؛ تا بر آنچه از دست دادید، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شد، (سرمستانه) شادمانی نکنید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد».[2]
پی نوشت ها:
[1] البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص387