سیده معصومه شمس : کارشناس روانشناسی و هنری ؛ عضو انجمن قصهگویی استان البرز
تحریریه زندگی آنلاین : ترس به صورت غریزی در فطرت انسان وجود دارد و اتفاقا باعث میشود انسان در برابر بسیاری از خطرات در امان بماند. ترس همانند تلنگری انسان را از اتفاقات ناخوشایند محفوظ میدارد، اما چیزی که از ترس برای ما مشکلساز است، فوبیا یا ترس غیر منطقی است که از نظر روانشناختی یک بینظمی و یا اختلال روانی محسوب میشود. این اختلال بیشک تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی شخص را مختل میکند. اختلال ترس نوعی اختلال اضطرابی محسوب میشود. ترسها انواع مختلفی دارند که بیشتر ترس از تاریکی، ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از حیوانات، ترس از ارتفاع، ترس از تنهایی و ... را شامل میشوند. تحقیقات نشان میدهند که حدود 90 درصد از مبتلایان به ترس و یا فوبیا وسواس و یا افسردگی را نیز به همراه دارند، اما ترس در کودکان متداولترین مساله است.
بیشتربخوانید:
آیا با افزایش سن، ترسها از بین میروند؟
بسیاری از کودکان در طی رشد، از یک وضعیت خاص و یا چیز خاصی میترسند. هر چند که بعضی از ترسها برای رشد یک کودک سالم ضروری است، اما بعضی از ترسها خارج از چهار چوب رشد طبیعی کودک ایجاد میشوند و بر توانایی کودک برای زندگی کردن چنان اثر میگذارند که با کودکان همسن خود متفاوت میشوند و این ترسها مشکلآفرین میشوند. برخی از کودکان هیچگاه معمای ترس را متوجه نشده و درک نمیکنند، اما بسیاری از آنها با مجموعهای از این ترسها روبرو میشوند. با افزایش تجارب و سن کودک در محیط زندگی، برخی ترسها از میان میروند، اما انواع دیگری از ترس، جای موارد قبل را میگیرد. ترسها با سن کودک تغییر میکنند، مثلا کودک در سه یا چهار سالگی ممکن است از صداهای بلند و یا تاریکی بترسد، اما در 5 یا 6 سالگی با توجه به تجربهای که به دست میآورد و شناختی که از صداها کسب میکند، تشخیص میدهد که این صدا برای چه چیزی است و کمتر دچار ترس و تشویش میشود، ولی ممکن است همچنان در مورد تاریکی وحشت احتمالی داشته باشد. سن 6 سالگی سن بروز ترسها است، حتی ممکن است ترس از صداها و بلندی آنها در این سن مجددا بروز کند. ترس از انواع تمثیلها مثل روح، جادوگر و عناصری مثل باد و آتش در این سن بیشتر خود را نشان میدهد. گاهی بچهها بین آن چیزی که میبینند و آنچه تصور و تفسیر میکنند، نمیتوانند تفاوت قائل شوند، مثلا سایه اشیا را به شکل موجوداتی ترسناک تصور میکنند که در زیر تخت یا بالای سرشان و یا پشت درب و یا پشت کمد ایستاده و مخفی شده است. ترسهای کودک در 8 و 9 سالگی به طور چشمگیری کاهش پیدا میکنند، اما ترس از عدم پذیرش و نارساییهای شخصیتی و مسخره شدن از طرف دیگران او را میآزارد، البته در ده سالگی با کسب اعتماد به نفس، معمولا این ضعف و ترس از بین میرود، ولی چیزی که در میان است، این است که با افزایش سن تمام ترسها از بیننمی روند، بلکه به شکلی دیگر خود را نشان میدهند. تحقیقات نشان میدهند حتی ترسها بین نسلها هم با یکدیگر متفاوت هستند، مثلا در تحقیق و مطالعهای که در سال 1985 به میان آمد، اختلاف بارزی بین موضوع ترس نشان داده شد، طوری که بین کودکان امروز با نسل گذشته ترس از ارتفاع و دزدیهای مسلحانه بیشتر دیده میشد. به هر حال آنچه مسلم است این است که بسیاری از ترسها در بزرگسالی ریشه در حوادث دوران کودکی دارد.
راههای غلبه بر ترسهای کودکان
حال با این مقدمه، چگونه بر ترسهای کودکان غلبه کنیم؟
1- به ترسها عکسالعمل زیاد نشان ندهید. مسخره کردن، عصبانی شدن و انتقاد بیجا، اضطراب کودک را بیشتر میکند. کلمات و جملاتی مثل ترسو! ترسو نباش! اینکه چیزی نیست میترسی! بسیار بار منفی بر کودک میگذارد.
2- با کودک همراه و حامی او باشید. به کودک اطمینان دهید چیزی که از آن وحشت دارد غیر واقعی است، مثلا در حضور شما چراغ را روشن و خاموش کند و سایهها را تشخیص دهد و یا زیر تخت، کمد و اتاق را بگردد.
3- رفتارهای شجاعانه کودک را تقویت کنید. وقتی کودک با مواردی که از آن میترسد روبرو میشود، او را تحسین کنید و در آغوش بگیرید.
4- ترس کودک را ارزیابی کنید. بدانید دقیقا کودک از چه چیزی ترس دارد و آن را به خوبی شناسایی کنید.
5- از کودک بخواهید شدت ترسهایش را مشخص کند. اینکه بدانید کودک تا چه حد از مورد آزار دهنده میترسد میتواند به شما برای رویارویی کودک با ترسهایش کمک کند.
6- ترسها را درجهبندی کرده و بر اساس درجه آنها رفتار کنید، مثلا جدولی از ترسهای کودک تهیه کنید و آن را بین صفر تا ده تقسیمبندی نمایید. ترسها را بر اساس شدت آنها در جدول قرار دهید. ترسهای وحشتناکتر در درجه بالاتر باشند و به ترتیب ترسها را طبقهبندی کنید.
7- راههایی را برای کم کردن استرس و اضطراب به او بیاموزید. به کارگیری روشهای کسب آرامش، یکی از بهترین راهحلها است که در مقالات قبلی راجع به ریلکس کردن و کسب آرامش صحبت شد.
بیشتربخوانید: