همه ما به این لحظه خواهیم رسید. دیر یا زود به سراغمان خواهد آمد و به همه چیز پایان خواهد داد. نه راه بازگشتی و نه فرصتی دوباره. کسی را از آن گریزی نیست، وقتش هم بر همگان نامعلوم. با گذر زمان نزدیک و نزدیک تر می شود. وقتی میرسد مفهومش این است که دیگر نه می توان آرزویی کرد و نه به چیزی دل بست. حقیقتی است که بسیاری تا به چشم خود نبینند باورش نمی کنند و خیلی ها در میان دل مشغولی های خود فراموشش کرده اند گویی اصولاً وجود ندارد. بله، لحظه مرگ.
مرگ به عنوان حقیقتی انکار ناپذیر در حیات همه موجودات از جمله انسانها خط پایانی است برای زندگی دنیوی. زمانی که جسم کالبدی بی حرکت شده و قلب از تپش باز می ایستد. نه چشم می بیند و نه گوش می شنود. روح از بدن جدا شده و به دنیایی دیگر مهاجرت میکند. لحظه ای که انسان خود را بی پناه می بیند و گذشته اش همانند حقیقتی روشن در برابر دیدگانش در یک لحظه عبور میکند. آری نه ثروت و نه قدرت، در هر مرتبه ای که باشیم، ما را یاری نخواهند کرد و تسلیم مرگ خواهیم شد.
غفلت از این حقیقت باعث میگردد انسانها خود را جاودانه تصور کنند و غرق در مسائل دنیوی و مادی گردند، حق را نا حق جلوه دهند، برای کسب ثروت و قدرت بیشتر به هر عملی دست زنند و بی مهابا و بدون در نظر گرفتن عاقبت خود بر آن اعمال اسرار ورزند. برای برخی فرصتها به آسانی از دست می روند و بر گذر عمر هیچ اندیشه ای نمی کنند. آیا خداوند انسان را برای ساختن دنیایی بهتر و رسیدن به کمال نیافرید؟ آیا فرصتی که در اختیار او برای زیستن قرار داد کم ارزش است؟ نعمتهایی که به وی بخشید تا بتواند از زندگی خود لذت ببرد بی اهمیت است؟
واضح است که تعلقات و اهداف مادی گرایشی زیاد در بین انسانهایی که به زندگی دنیا دل بسته اند ایجاد میکند و دلبستگی شدیدی به مادیات و زندگی دنیوی در آنها پدید می آید که همین امر باعث میشود کاملاً سرگرم مسائلی گردند که هیچ اعتباری ندارند و قطعاً زمانی توسط مرگ از دستشان گرفته خواهد شد. و این سر منشاء فساد، نابرابری، ظلم و ستم در جهان است.
خداوند انسان را خلق کرد تا از پلی کوتاه به نام دنیا عبور کند و ظرفیت جاودانگی و شناخت آفریدگار خویش را بدست آورد. هدفی که در دنیای امروز بسیاری از آن فرسنگها فاصله گرفته اند و فقط به ساختن و آباد کردن دنیای خود فکر میکنند، در تلاشی که نتیجه اش اندک و بی ارزش است. در این میان از هیچ عملی دریغ نمی کنند، براحتی دروغ می گویند و حقوق دیگران را زیر پا میگذارند.
آری، مرگ خواهد آمد و حقیقت اعمال ما در آن هنگام ظاهر خواهد شد. نه راه بازگشتی است و نه فرصتی دوباره. تنها یک بار به دنیا می آییم و فقط یک بار امتحان می شویم. عمر به سرعت سپری می شود و این نیست حق واقعی انسانها. جاودانگی و زندگی بی پایان سرشار از نعمتهای ابدی وعده ای است قطعی که خداوند به بندگان خوب خود داده است و این وظیفه ما انسانها است که با اصلاح رفتار خود و قدم نهادن در راه راستی و درستی و گذشتن از عمر کوتاه و بها ندادن به دلفریبی هایش، بها و شان واقعی خویش را بدست آوریم و آنرا با هیچ چیز عوض نکنیم.
نقطه پایان زندگی زمانی است که دیگر پشیمانی سودی ندارد. به آنچه از دست داده ایم و آنچه که هیچ وقت بدست نخواهیم آورد حسرت خواهیم خورد اگر اصلاح نشویم. پس هم اکنون که فرصت داریم تصمیم بگیریم که تغییر کنیم، انسان باشیم و راه را برای انسانیت هموار نماییم.