جواد نوائیان رودسری؛ فیلیپ مونتباتن، همسر ملکه الیزابت دوم، بالاخره در 99 سالگی درگذشت و نتوانست عمر یکقرنه را تجربه کند؛ فردی که به قول «تام پِک»، ستوننویس «ایندیپندنت»، با مرگش «حفظ پارک ژوراسیک سلطنتی در انگلیس دشوار بهنظر میرسد!»
الیزابت پیش از آنکه در 16 بهمن سال 1330 تاج بر سر بگذارد، در 1947 م/1326 ش، با فیلیپ ازدواج کردهبود. هرچند که بی. بی. سی در گزارش چند روز قبل خود درباره فیلیپ، او را مردی «بدون ریشههای روشن» خانوادگی توصیف کردهاست، اما فیلیپ تا پایان عمر، همسر وفادار ملکه ماند و به قول الیزابت – در سخنرانی چند سال قبلش به مناسبت تولد فیلیپ – او «در تمام این سالها استوانه و نقطه اتکای» ملکه بود.
طبق قانون رایج در انگلیس، فیلیپ به عنوان همسر ملکه، نمیتوانست هیچ نقشی در ساختار اداره کشور و امور سلطنتی داشتهباشد. با این حال، او میتوانست قدرت خود را در خانواده سلطنتی بریتانیا اعمال کند، مثلا روی اعصاب پسرش چارلز راه برود و باعث شود که روابط پدر و پسری، به ارتباطی سرد و بیروح تبدیل شود.
برای فیلیپ که از مادری مبتلا به اسکیزوفرنی زاده شد و هیچگاه محبت مادرانه و حمایت پدرانه را ندید و در مدرسههای «شوله شلاس زالم» و «گوردوناستان» که هر دو زیرنظر «کرت هان»، مدیر آموزشی یهودی و صهیونیست اداره میشد، درس خواند، شاید خانواده معنای خیلی عمیقی نداشت.
او با وجود همه ظاهرسازیها، نتوانست روابط تیره و سرد خود را با فرزندانش پنهان کند. فیلیپ تا سال 2019 م/1398 ش، دلش نمیآمد که حتی مسئولیتهای تشریفاتی خود را به فرزندانش که دیگر بابابزرگ شدهبودند، بسپارد.
نقش پنهان آقا داماد!
درباره نقش فیلیپ در سیاستها و برنامههایی که مستقیم و غیرمستقیم توسط دربار انگلیس طراحی و اجرا میشد، اطلاعات زیادی در دسترس نیست. با این حال، او به دلیل نداشتن مسئولیت رسمی میتوانست نقش فعال و سیّالی در اداره امور داشتهباشد.
زندگینامهنویس فیلیپ، به نقل از خودِ او، وظیفه همسر ملکه انگلیس را «اطمینانیافتن از توانایی ملکه برای انجام وظایفش» میداند؛ به دیگر سخن، او در پوشش غیررسمی، رابط و مشاور ملکه در بسیاری از امور بود.
اصلاً دور از ذهن نیست که با توجه به سابقه حضور فیلیپ در نیروی دریایی بریتانیا و نیز، روابطش با سازمانهای خاص سرمایهداری در غرب، به ویژه یهودیان صهیونیست، او را یک رابط محترم، میان این جریانها و ملکه انگلیس بدانیم. با این حال، اطلاعات ما در اینباره محدود هستند و در بسیاری از فرازها، باید به مقایسه شواهد معدود و تصمیمگیری بر اساس آنها رو آورد.
مسئلهای به نام روابط ایران و انگلیس
انگلیس در تاریخ معاصر ایران، به عنوان یک دولت استعماری و مداخلهگر، نقش بسیار گستردهای داشتهاست. از جریانات مربوط به دوره قاجار بگیرید تا به قدرت رسیدن رضاخان و بعدها پسرش و سپس، ماجرای کودتای 28 مرداد 1332، همهجا میتوان رد و نشان بریتانیاییها را یافت؛ این یک حقیقت تاریخی است.
با این حال، آنچه مربوط به نقش فیلیپ در این جریان میشود، مربوط به سال 1330 به بعد است؛ یعنی زمانی که الیزابت دوم، در پی مرگ پدرش، جرج ششم بر اثر سرطان ریه، بر تخت پادشاهی انگلیس تکیه زد.
در آن زمان وینستون چرچیل، برای دومینبار سکان نخستوزیری بریتانیا را در دست داشت؛ اما حضور فردی مانند او که به حزب محافظهکار انگلیس، با علقههای سلطنتطلبانه شدید تعلق داشت و روزگاری افسر نیروی دریایی بریتانیا بود، نمیتوانست باعث محوشدن نقش ملکه و خاندان سلطنتی در رویدادهای سیاسی و برونمرزی انگلیس شود.
این مسئله به ویژه در جریان کودتای 28 مرداد و ماجرای ساقطکردن دولت ملی دکتر مصدق، بیش از هر زمان دیگری بروز و ظهور یافت؛ انگلیس داشت نفت ایران را از دست میداد و این یک فاجعه تمامعیار برای لندن بود. هرچند بریتانیاییها تا امروز، درباره موضوع دخالت خود در این ماجرا، سکوت کردهاند و به قول عبدا... شهبازی، با وجود قوانین مربوط به خارج کردن مستندات طبقهبندیشده و محرمانه، حتی یک سند را درباره کودتا انتشار ندادهاند.
تطهیر فیلیپ و الیزابت؛ رسالت مستندسازان انگلیسی
اما شواهد نشان میدهد که نقش دربار، ملکه انگلیس و به ویژه شوهر او، فیلیپ در این ماجرا اصلا کمرنگ نیست و البته، شهرت زیادی در محافل غربی دارد؛ آنقدر که حتی در سال 2020 م/1398 ش، «پُل الستون»، مستندساز انگلیسی تصمیم گرفت فیلمی دراینباره بسازد؛ او مستند «The Queen and the Coup» (ملکه و کودتا) را با این نیت ساخت که بتواند نقش دربار انگلیس را در ماجرای کودتای 28 مرداد، نقشی ناآگاهانه جلوه دهد؛ یعنی اینطور وانمود کند که ملکه و شوهرش، ناخواسته و به دلیل اشتباه هندرسون، سفیر وقت آمریکا در تهران، وارد ماجرای کودتا شدهاند و پیامی که از قول آنها برای محمدرضا پهلوی فرستادهشده، متعلق به مقامات آمریکایی است!
نکته جالب اینجاست که حتی وقتی پای تطهیر ملکه و فیلیپ به میان آمد و مستندساز شبکه چهار تلویزیون انگلیس برای این منظور، نیاز به مستندات تاریخی و آرشیو غنی وزارت خارجه بریتانیا و ام. آی.6 داشت، آنها حتی یک خط سند در اختیارش قرار ندادند و «الستون» مستند تمامانگلیسی خود را با اسناد منتشرشده وزارت خارجه آمریکا ساخت! اسنادی که اصلا کشف تازهای نبود و قبل از ساخت مستند، همه پژوهشگران دنیا، آن را در یک فایل هزار صفحهای و در فرمت پی. دی. اف، در اختیار داشتند.
در حالی که به شهادت حسین فردوست در خاطراتش، آرشیو دولتی بریتانیا درباره ایران، آنقدر مفصل و دقیق است که حتی میشود در آن تصاویری منحصر به فرد از جوانی رضاخان و کودکی محمدرضا پهلوی و دیگر اعضای خانواده او و نیز، هر شخصیت دیگری در ایران و مربوط به مسائل این کشور، یافت.
این رویکرد نشان داد که دربار انگلیس، اصولاً علاقهای به طرح دخالت یا حتی عدم دخالت در ماجرای کودتا ندارد و میخواهد آمریکا را در این ماجرا، با دولت محافظهکار انگلیس مرتبط کند و این، یعنی صدور حکم بیگناهی الیزابت و شوهرش در یکی از مهمترین عملیات غرب علیه ایران. ماجرای این بیعلاقگی و تلاش برای تطهیر الیزابت و فیلیپ مسبوق به سابقه بود؛ وقتی در سال 2016 م/1395 ش، ساخت سریال «تاج» (The Crown) درباره زندگی ملکه الیزابت دوم آغاز شد و شبکه «نتفلیکس» آن را چند فصل و در طول چند سال، روی آنتن برد، حتی یکبار به ماجرای کودتای سال 1953 م/1332 ش در ایران اشاره نشد.
سریالی که تمام جزئیات ریز و درشت زندگی ملکه فسیلشده بریتانیا را نمایش میداد، حتی از ذکر کوچکترین اشارهای به ماجراهای مربوط به ایران خودداری کرد؛ در حالی که طی سه یا چهار سال نخست سلطنت الیزابت، ماجرای نفت ایران و ساقطکردن دولت دکتر مصدق، مهمترین اتفاق روی داده در سیاست خارجی بریتانیا محسوب میشود.
حضور محترمانه فیلیپ عزیز!
وقتی پای ملکه انگلیس به یک ماجرا باز شود، بدونشک پای «استوانه و نقطه اتکای او»، یعنی همسرش فیلیپ نیز به ماجرا بازخواهد شد؛ او باید مطمئن شود که «ملکه توانایی انجام وظایفش را دارد». اما همانطور که اشاره شد، یافتن ردپای فیلیپ در ماجراهای خاورمیانه ساده نیست. او دوست صمیمی شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و رفیق گرمابه و گلستان سعودیها بود.
آنها بعد از مرگ، برایش سنگ تمام گذاشتند و شبکههای وابسته به آلسعود و آلنهیان به سوگواری در فقدان او پرداختند. ملک سلمان و پسرش، در توئیت خود به مناسبت مرگ فیلیپ، او را «دوست عزیز و رفیق بیمانند» خواندند.
همه اینها نشان میدهد که فیلیپ، به عنوان شوهر ملکه و البته یکی از فرماندهان قدیمی نیروی دریایی بریتانیا، مدتی از اوقات سالانه خود را صرف نظارت بر برنامههای انگلیس در خلیجفارس میکردهاست؛ حتی اگر این نظارت در قالب یک گردش و دیدار دوستانه تنظیم شده باشد.
میدانیم که ناوگان پنجم نیروی دریایی این کشور، سالهاست که در بحرین حضور دارد. سال 1394 ش، فیلیپ هموند، وزیر خارجه وقت بریتانیا در مراسم کلنگزنی بندر «مینا سلمان» بحرین شرکت کرد و مدعی شد: «آغاز ساخت پایگاه در بندر مینا سلمان، یک نقطه عطف را در تعهد بریتانیا به منطقه رقم میزند.
حضور نیروی دریایی سلطنتی در بحرین در آینده تضمین میشود و حضور مداوم ما در شرق سوئز قطعیت مییابد.»، اما برای یافتن ردپای فیلیپ، میتوان گزارشهای قدیمیتر را هم مرور کرد؛ گزارشهایی که ظاهراً ربطی به موضوع ندارند؛ مثلا مقاله مفصل «جیمز بار» در پایگاه الکترونیک مجله «تایم»، در سپتامبر 2018/شهریور 1397 که موضوع آن «رقابت بین ابرقدرتها برای شکلگیری خاورمیانه جدید» بود.
او در این مقاله، به وضعیت نفتی انگلیس در خاورمیانه بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 اشاره میکند و اتفاقاً به تکاپوهایی میپردازد که شرکت نفت انگلیس و ایران انجام میداد؛ همان شرکتی که مدعی مالکیت بر تمام ذخایر نفتی ایران بود و در واقع، نبرد ملت ما برای ملیشدن صنعت نفت، در مقابل رفتارهای استعمارگرانه و نژادپرستانه آن شکل گرفت.
«بار» این مقاله را با تصویری از فیلیپ آغاز کرده است؛ تصویری مربوط به 27 آوریل 1954/ 7 اردیبهشت 1333، کمتر از یکسال بعد از کودتای 28 مرداد. همسر ملکه در کنار آر. دبلیو. جی. ترانتور، مدیر منطقهای شرکت نفت انگلیس و ایران ایستادهاست و به نقشه پالایشگاهی نگاه میکند که قرار است تسلط انگلیس بر نفت منطقه را از طریق همکاری با آمریکا و تسلط بر خلیجفارس و تنگه عدن در دریای سرخ، تأمین کند.
«بار» توضیح زیادی درباره این تصویر ندادهاست، اما این سند نشان میدهد که فیلیپ، به احتمال زیاد، در کسوت نماینده ملکه و دربار انگلیس، آمد و شدهایی به خاورمیانه بعد از کودتا داشت؛ آن هم درست یک هفته بعد از آغاز مذاکرات دولت کودتا با نمایندگی علی امینی برای امضای قرار داد کنسرسیوم؛ این نشستها از 22 فروردین سال 1333 آغاز شد.
فیلیپ و همسرش در سال 1333، میزبان محمدرضا پهلوی شدند و در زمستان 1339، به تهران آمدند و 9 روزی را در ایران خوش گذراندند و شاید از شرایط جدیدی که به وجود آوردهبودند، اظهار رضایت کردند.
واقعیت آن است که فیلیپ هم چیزهای زیادی درباره ایران و کودتا میدانست و هم نقش ویژهای در جریان این برنامهها داشت؛ اما برای آنکه بتوان تصویر دقیقتری در اینباره ارائه داد، باید منتظر ماند تا کی انگلیسیها هوس کنند و اسناد مربوط به دهه 1950 م/1330 ش را از طبقهبندی بیرون بیاورند و در اختیار پژوهشگران بگذارند.
منبع: روزنامه خراسان