اواسط دههی 1700 میلادی تا اواسط دههی 1800 میلادی یکی از بهترین دورههای زمانی برای پپیشرفت تکنولوژی و تغییرات اجتماعی بوده است.
انقلاب صنعتی دورهای از تغییرات سریع فناوری و اجتماعی بود که جهانی که امروز در آن زندگی میکنیم را شکل داد. این دوره پر از اختراعات فوقالعاده و ابزارهایی بود که امروزه میبینیم.
اختراعات زیر مربوط به اواسط دههی 1700 تا سال 1840 است که تصور میشود انقلاب صنعی در آن رخ داد.
پیشرفت در صنعت نساجی با فلایینگ شاتل (Flying shuttle): یکی از اساسیترین اختراعات آن دوره که پس از 1760 در سراسر شهر لانکاشایر (Lancashire) مورد استفاده قرار گرفت در زمینهی نساجی رخ داد. این اختراع در سال 1733 توسط جان کی (John Kay) ثبت اختراع شد. طرز کار این دستگاه توانست بازدهی کار بافنده را دو برابر و نیروی کار مورد نیاز را نصف کند.
قبل از این اختراع برای دوخت یک لباس از جنس ماهوت باید دو بافنده دو طرف دستگاه بافندگی قرار میگرفتند، اما با این اختراع یک بافنده میتوانست کار دو نفر را انجام دهد و به تنهایی بافندگی را انجام دهد. این اختراع طی سالهای بعد بهبود یافت که مهمترین آن در سال 1747 رخ داد. تاثیر آن به شدت چشمگیر بود و باعث شد تولید منسوجات فراتر از ظرفیت سایر صنایع شود.
چرخ نخریسی "اسپینینگ جنی" (Spinning Jenny): این چرخ که توسط جیمز هارگریوز (James Hargreaves) ساخته شد در سال 1764 ثبت اختراع شد و یکی دیگر از اختراعات فوقالعادهی انقلاب صنعتی بود. این دستگاه در زمان خود فوقالعاده بود و میتوانست برای همیشه جهان را تغییر دهد. به کمک آن ریسندگان میتوانستند در زمانی برابر نخ بیشتری بریسند.
این چرخ نخریسی به همراه دستگاه نساجی به صنعتیتر شدن صنعت منسوجات در انگلستان کمک کردند و باعث کاهش چشمگیر میزان کار لازم برای تولید یک لباس شد و به بافنده اجازه داد تا همزمان از هشت قرقره یا بیشتر استفاده کند و با پیشرفتهای بعدی در گذر زمان، این عدد به 120 قرقره رسید.
هارگریوز به عنوان عامل اصلی توسعه سیستمهای مدرن کارخانهها شناخته میشود. در هنگام مرگش در سال 1778، 20 هزار چرخ نخریسی "اسپینینگ جنی" در سراسر انگلستان وجود داشت.
موتور بخار وات، موتور بخاری که جهان را تغییر داد: هنگامی که جیمز وات (James Watt) اولین موتور بخار خود را در سال 1775 اختراع کرد دنیا را تغییر داد. اختراع او مدلهای قدیمی ناکارآمد مثل موتور نیوکامن (Newcomen) را از دور خارج کرد.
نوآوری جیمز که افزودن یک کندانسور (تقطیرکننده) مجزا بود توانست به طور قابل توجهی کارایی موتور بخار را افزایش دهد و هدر رفت حرارت نهفته را بهبود بخشد. موتور جدید او بسیار محبوب شد و در معادن و کارخانههای سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت و تبدیل به یکی از بهترین اختراعات انقلاب صنعتی شد.
این موتور بخار باعث پیشرفت در تقریبا اکثر صنایع از جمله صنعت نساجی شد و به توسعهی لوکوموتیوها کمک کرد و جهشی بزرگ در سازوکار پیشرانش کشتیها ایجاد کرد.
ماشین پنبه پاککن: این دستگاه توسط الی ویتنی (Eli Whitney) در سال 1794 اختراع شد. الیاف پنبه پیش از آن که در صنعت نساجی مورد استفاده قرار گیرند باید به صورت دستی پاک میشدند تا الیاف پنبه از دانههای آن جدا شود. این کار پر زحمت و وقتگیر بود.
ماشین پنبهپاککن سود پنبه را برای کشاورزان بیشتر کرد. این دستگاه به کشاورزان کمک میکرد تا پنبه را به عنوان محصول اصلی کشت کنند.
اکنون که دانهها و الیاف به طور کامل از هم جدا میشد کشاورزان میتوانستند راحتتر از آن برای تولید محصولاتی مثل پارچه کتان استفاده کنند و همچنین میتوانستند به طور همزمان دانههای پنبه را جدا کرده و برای کشت بعدی و یا روغنگیری مورد استفاده قرار دهند.
دستگاه تلگراف: دستگاه تلگراف که در اواخر دورهی انقلاب صنعتی وارد عرصه شد یکی دیگر از بهترین اختراعات آن دوره است. این دستگاه که در دههی 1800 میلادی ساخته شد، ارتباطات را برای همیشه تغییر داد. به لطف این فناوری ارتباطات در سراسر کشور و حتی در میان قارهها ممکن شد طوری که مردم میتوانستند با یکدیگر ارتباط داشته باشند و از اتفاقات جغرافیایی سیاسی راحتتر مطلع شوند.
اولین تلگرافهای الکتریکی جایگزین تلگرافهای نوری و تبدیل به اولین سیستم مخابراتی الکتریکی جهان شدند. در طول چند دهه این تلگراف تبدیل به راه ارتباطی برای مشاغل و شهروندان شد.
سیمان پرتلند و اختراع بتن: جوزف آسپدین (Joseph Aspdin) یک آجرگذار ساختمان بود که در سال 1824 یک فرآیند شیمیایی برای ساخت "سیمان پرتلند" طراحی و اختراع را ثبت کرد. این اختراع یکی از مهمترین اختراعات صنعت ساخت و ساز بود. فرآیند او شامل تفجوشی ترکیبی از خاک و سنگ آهک تا 1400 درجهی سانتیگراد بود.
این ماده سپس باید به صورت پودر درمیآمد تا بعدا با شن و ماسه مخلوط شده و بتن تولید شود. چندین سال بعد، برونل (Brunel) از سیمان پرتلند استفاده کرد تا تونل تامس (Thames Tunnel) را بسازد. از این ماده به میزان زیادی برای ساخت سیستم فاضلاب لندن و سایر سازههای سراسر جهان استفاده شد.
ساخت جادههای مدرن توسط جان مک ادم (John McAdam): پیش از انقلاب صنعتی کیفیت جادههای انگلستان خوب نبود و فرانسه به داشتن بهترین جادهها شناخته شده بود. در دههی 1700 میلادی سازمانی برای جمعآوری مالیات جهت بهبود کیفیت جادهها تاسیس شد.
تا سال 1750 تقریبا همهی جادههای اصلی انگلستان و ویلز تحت نظر این سازمان بود. جان مکادم روش جدیدی برای ساخت جاده ایجاد کرد که انقلابی در صنعت راهسازی بود. جادههای "ماکادامی" او بزرگترین دستاورد در صنعت راهسازی پس از دستاوردهای رومیان در هزاران سال پیش بود.
فرآیند بسمر که صنایع فولاد را تغییر داد: فرآیند بسمر اولین فرآیند ارزان قیمت برای تولید انبوه فولاد از آهن بود. در این فرآیند آلایندههای آهن از طریق اکسیداسیون با دمیدن اکسیژن در فلز گداخته جدا میشود. اکسیداسیون همچنین به افزایش دمای تودهی آهن کمک میکند تا مدت طولانیتری گداخته بماند.
اسم این فرآیند از روی مخترع آن هنری بسمر (Henry Bessemer) انتخاب شده است او این روش را در سال 1856 ثبت اختراع کرد. توانایی تولید انبوه فولاد و آهن با کیفیت بالا تحولی در استفادهی آن در صنایع دیگر انقلاب صنعتی ایجاد کرد. به ناگهان تبدیل به موادی ضروری شدند که در همهچیز از اسباب و اثاثیه خانه گرفته تا ابزار، دستگاها، کشتیها، ساختمانها و زیرساختها مورد استفاده قرار گرفتند.
اولین باتری مدرن که توسط ولتا ساخته شد: اگرچه شواهدی از ساخت باتری در زمان امپراطوری اشکانیان 2000 سال قبل وجود دارد، اما اولین باتری مدرن الکتریکی در سال 1800 اختراع شد. این اولین باتری جهان، پیل ولتایی الساندرو ولتا بود.
تولید انبوه اولین باتری در سال 1802 توسط ویلیام کروئیکسانک (William Cruickshank) آغاز شد. اولین باتری قابل شارژ در سال 1859 توسط فیزیکدان فرانسوی گاستون پلانته (Gaston Plante) اختراع شد. پیشرفتهای بعدی منجر به تولید باتری نیکل-کادموم در سال 1899 توسط والدمار یونگنر (Waldemar Jungner) شد. اختراع اولیه ولتا، هیجان افراد در حوزههای علمی را برانگیخت و باعث پیشرفت در حوزهی الکتروشیمی شد.
انقلاب لوکوموتیو: اختراع موتوربخار باعث انقلابی در صنعت حمل و نقل در سراسر جهان شد. لوکوموتیوها امکان انتقال میزان زیادی بار و تعداد زیادی از افراد در مسافتهای طولانی را فراهم کردند. پیش از آن این صنعت به نیروی انسانی و حیوانی برای حرکت واگنها وابسته بود.
این موضوع در سراسر اروپا رواج داشت و معمولا به معدن و کشاورزی مربوط میشد. بعد از کارهای پیشگامان این حوزه، ریچارد ترویثیک (Richard Trevithick) در سال 1804 و جرج استفنسون (George Stephenson) و شبکهی قطارهایش در سراسر انگلستان و سرانجام جهان گسترش یافتند.
اولین راهآهن عمومی در سال 1825 بین دو شهر استاکتون (Stockton) و دارلینگتون (Darlington) باز شد. این اولین مورد از بسیاری از راه آهنها و لوکوموتیوهایی بود که انقلابی در حمل و نقل به وجود آوردند.
تاسیس اولین کارخانه توسط جان لومب (John Lombe): یکی از اولین کارخانهها توسط جان لومب در سال 1721 در شهر دربی (Derby) افتتاح شد. کارخانهی لومب با استفاده از قدرت آب به تولید انبوه ابریشم میپرداخت. ایده کارخانه زمانی به ذهن لومب رسید که در ایتالیا دستگاههای تولید ابریشم را دید.
پس از بازگشت به انگلستان او معماری به نام جورج سوروکلد (George Sorocold) را برای طراحی و ساخت کارخانهی جدیدش استخدام کرد. هنگامی که ساخت کارخانه به اتمام رسید در زمان اوج کار حدود 300 نفر در آن مشغول به کار بودند.
این اولین کارخانهی تولید ابریشم در انگلستان و اولین کارخانهی کاملا مکانیزه جهان بود. لومب که برای مدت 14 سال حق اختراع دستگاه تولید ابریشم را داشت در سال 1722 به طور مشکوکی از دنیا رفت. مرگ او به شاه ساردینیا که مخالف تجاری کردن ابریشم در انگلستان بود نسبت داده شد.
دستگاه بافت پارچه: اختراع دستگاه بافت پارچهی مکانیزه به طور موثری بازده کار یک کارگر را افزایش داد. این دستگاه در سال 1784 توسط ادموند کارترایت (Edmund Cartwright) معرفی شد و او اولین دستگاه را در سال 1785 ساخت. در طول 47 سال بعدی این دستگاه بهبود یافت تا در نهایت به طور کامل خودکار شد. تا سال 1850 حدود 260 هزار دستگاه بافت پارچه در کارخانههای سراسر انگلیس وجود داشت.
دستگاه ریسندگی: ریچارد آرکرایت (Richard Arkwright) یک آرایشگر و سازندهی گلاهگیس بود که دستگاهی ابداع کرد که الیاف پنبه را به سرعت و به آسانی به نخ تبدیل میکرد. در سال 1760 او و جان کی (John Kay) دستگاهی ساختند که چهار رشته نخ را همزمان تولید میکرد. او در سال 1769 اختراعش را ثبت کرد و بهبود طراحی او به تولید دستگاههایی با 100 نخ انجامید.
تولید آهن فرفوژه از آهن خام: در سال 1784 هنری کورت (Henry Cort) موفق به ساخت روشی شد که با آن آهن خام را به فرفوژه تبدیل کند. او این کار را با گرم کردن و بلافاصله هم زدن آن در حضور مواد اکسید کننده انجام داد. در آن زمان این اولین روشی بود که با آن میشد آهن فرفوژه در مقیاسی بزرگ ساخته شود.
هنری با جمعآوری مقدار زیادی سرمایه در طول 10 سال خدمتش در نیروی دریایی سلطنتی توانست در سال 1775 در نزدیکی شهر پورتماث (Portsmouth) یک کارخانهی آهنسازی خریداری کند. در سال 1783 او حق اختراع غلتکهای شیاردار را گرفت و از آن برای تولید میلگرد با سرعتی بیشتر استفاده کند. روش او صنعت آهن را متحول کرد و در طول 20 سال بعدی تولید آهن انگلیس 4 برابر شد.
چراغهای گازی که شهرهای مدرن را روشن کردند: چراغهای تجاری گازی اولین بار توسط ویلیام مرداک (William Murdoch) در سال 1792 ساخته و معرفی شدند. این چراغهای اولیه از گاز زغال سنگ استفاده میکردند. بیش از یک دهه بعد مخترع آلمانی فردریش وینزر (Freidrich Winzer) تبدیل به اولین کسی شد که استفاده از گاز زغال سنگ برای روشنایی را در سال 1804 ثبت کرد.
یک لامپ حرارتی نیز در سال 1799 ساخته شد. پس از این اختراع چراغ گازی تبدیل به راهی برای روشن کردن خیابانهای اروپا و آمریکا شد. این چراغها سرانجام با چراغهای کمفشار سدیمی و یا پرفشار جیوهای در سال 1930 جایگزین شدند.
2000 سلول تا ساخت لامپ قوسی: سر همفری دیوی (Sir Humphrey Davy) توانست در سال 1807 اولین لامپ قوسی جهان را بسازد. او از دستگاهی با یک باتری دو هزار سلولی برای ایجاد یک لامپ 100 میلیمتری بین دو زغال استفاده کرد.
اگرچه اختراع او قابل توجه بود، اما تا دههی 1870 زمانی که ژنراتورها ساخته شدند کاربردی نبودند. لامپهای قوسی امروزه نیز در مواردی، چون نورافکنها و پروژکتورهای بزرگ فیلم استفاده میشوند.
اختراع قوطیهای حلبی: قوطیهای حلبی توسط بازرگان انگلیسی پیتر دوراند (Peter Durand) در سال 1810 ثبت اختراع شدند و تاثیر فوقالعادهای بر روی ذخیرهی مواد غذایی و جابهجایی آنها تاکنون داشتهاند. جان هال (John Hall) و برایان دورکین (Bryan Dorkin) اولین کارخانهی تولید قوطی را در انگلستان در سال 1846 باز کردند.
هنری ایوانز (Henry Evans) دستگاهی اختراع کرد که میتوانست 60 قوطی در ساعت تولید کند. این رقم نسبت به تعداد قبلی که شش عدد در ساعت بود رقم چشمگیری بود. قوطیهای اولیه دیوارههای ضخیمی داشتند و باید با چکش باز میشدند. در طول زمان این دیوارهها نازکتر شدند تا دربازکن در سال 1858 اختراع شد.
طیفسنج، چگونه اشیاء درخشان را مطالعه کردیم: در سال 1814 یک مخترع آلمانی به نام جوزف وان فرانهوفر (Joseph von Fraunhofer) طیفسنج را اختراع کرد تا بتوان اشیاء درخشان را از نظر شیمیایی مطالعه کرد. او نمیدانست اختراعش چه تاثیری بر روی جهان علم خواهد گذاشت.
اینکه ما امروزه میدانیم خورشید از چه چیزی تشکیل شده است را مدیون فرانهوفر هستیم. او برای اختراعش لقب شوالیه را در سال 1824 دریافت کرد. دو سال پیش از آن که جان خود را مانند دیگر شیشهسازان در اثر مسمومیت با فلزات سنگین از دست بدهد.
دوربین تاریکخانهای: اولین تصاویر: جوزف نیسفور نایپس (Joseph Nicéphore Niépce) از سال 1814 جستجوی خود را آغاز کرد که باعث شد او تبدیل به اولین عکاس جهان شود. او اولین تصاویر را با دوربین جدیدش که بر روی پنجرهی خانهاش نصب بود گرفت. این کار هشت ساعت به طول انجامید.
جوزف اولین دوربینش را در سال 1816 ساخت که به اون این امکان را داد تا تصویری بر روی یک کاغذ سفید ایجاد کند، اما این تصویر ماندگار نبود. او برای مدت 10 سال کار بر روی دوربینهای مختلف و ترکیبات شیمیایی مختلف را ادامه داد.
در سال 1827 او موفق به تولید اولین تصویر پایدار به وسیلهی یک صفحه با روکش قیر شد. این صفحه پس از آن در یک حلال شسته شد و روی یک جعبه ید قرار گرفت تا صفحهای با روشنایی و تاریکی ایجاد شود.
اولین آهنربای الکتریکی: آهنربای الکتریکی نقطهی اوج مجموعه کارهای هانس کریستین اورستد (Hans Christian Oersted)، آندره ماری امپر (Andre-Marie Ampere) و دومینیک فرانسوا ژان آرگو (Dominique Francois Jean Arago) بود که ویلیام استراگون (William Sturgeon) از این یافتههای این دانشمندان بزرگ استفاده کرد و براساس آن اولین آهنربای الکتریکی را ساخت.
او متوجه شد با قرار دادن مقداری آهن در مرکز سیمپیچ باعث افزایش میدان مغناطیسی میشود. او همچنین متوجه شد با شکل دادن سیمها و نزدیک کردن دو قطب، میدان مغناطیسی متمرکز میشود. طراحی او در سال 1832 توسط جوزف هنری (Joseph Henry) بهبود یافت و آهنربایی فوق قوی ساخته شد که میتوانست 1630 کیلوگرم بار را بلند کند.
بارانی مکینتوش (Mackintosh): یکی از کارامدترین اختراعات انقلاب صنعتی در سال 1823 توسط چارلز مکینتوش (Charles Mackintosh) انجام شد. پیش از اختراع او لباسهای ضدآب به وسیلهی یک پوشش لاستیکی ساخته میشدند. اما لاستیک در هوای گرم چسبناک میشد و در طول ماههای زمستان بسیار خشک میشد.
چارلز که یک شیمیدان اسکاتلندی بود این مشکل را حل کرد و روشی جدید برای استفاده از لاستیک در لباس اختراع کرد. در ابتدا او تولید لباسهای ضدآبش را در کارخانهی نساجی خانوادگیاش آغاز کرد تا سال 1843 بارانی مکینتاش به تولید انبوه رسید و یک شرکت تولید لباس دیگر ادغام شد.
روش تولید لباس ضدآب او امروزه به اسم ولکانیزاسیون شناخته میشود. این فرآیند باعث میشود لاستیک شکل خودش را حفظ کند و در هنگام گرما چسبناک نشود. همچنین در طرح مکینتاش پلاستیک بین دو لایه پارچه قرار میگیرد و یک لایه را پوشش نمیدهد.
کبریتهای مدرن: در سال 1826، جان واکر (John Walker) اولین کبریتهای مدرن را ساخت. تلاشهای اولیه برای ساخت کبریتهایی که با اصطکاک روشن شوند توسط فرانسوا دروسن (Francois Derosne) در سال1816 انجام شده بود. سر این کبریتها دارای گوگرد بود و درون لولهای پوشیده شده از فسفر کشیده میشدند.
این روش خطرناک بود. واکر که یک شیمیدان بود به ساخت روشی آسان علاقهمند بود. ترکیبات شیمیایی که ناگهانی آتش ایجاد کنند وجود داشتند، اما نمیتوانستند شعله را به مادهای که به آرامی آتش میگیرد مثل چوب منتقل کنند.
هنگامی که به طور تصادفی یک کبریت آماده توسط اصطکاک آتش گرفت واکر فهمید که راه حل را یافته است. او به سرعت چوب و مقوا را با گوگرد پوشاند و سپس به آن ترکیبی از سولفید، کلرات پتاس و صمغ اضافه کرد بعدها کافور نیز برای کاهش بوی گوگرد به آن اضافه شد.
ماشین تحریر: همه اتفاق نظر دارند که ویلیام آستین برت (William Austin Burt) اولین ماشین تحریر را در سال 1829 اختراع کرد و آن را "تایپوگرافر" نامید. ماشینهای مشابه با هدف یکسان پیش از آن وجود داشتند مانند اختراع هنری میل (Henry Mill) در سال 1714، اما هیچگاه روی آنها سرمایهگذاری نشد.
اگرچه برخلاف جدید و قابل توجه بودنش این ماشین حتی زمانی که سازندهاش از آن استفاده میکرد نسبت به نوشتن سنتی کندتر بود. زیرا باید به جای کلید از یک صفحهی مندرج استفاده میشد و همین موضوع باعث شکست آن شد. ماشین تحریر مدرن سرانجام در سال 1867 توسط کریستوفر شولز (Christopher Sholes) اختراع شد.
دینامیت اختراعی دیگر در انقلاب صنعتی: این ترکیب منفجر شونده از نتروگلیسیرین توسط آلفرد نوبل (Alfred Nobel) شیمیدان و مهندس سوئدی اختراع شد و اولین مادهی منفجرهی ایمن در جهان بود. نوبل در ساخت این اختراع از پدرش ایمانوئل نوبل که یک صنعتگر، مهندس و مخترع بود الهام گرفت.
پدر او سالها تلاش کرده بود تا مادهای ایمنتر و کارامدتر به جای باروت پیدا کند، اما موفق نشده بود. این مادهی منفجره به سرعت جایگزین باروت شد و در سطح جهان مورد استفاده قرار گرفت. امروزه نیز برای مصارف معدن، ساخت و ساز و تخریب استفاده میشود.
چرخ خیاطی: در سال 1755 یک مهندس آلمانی به نام چارلز فردریک ویسنتال (Charles Fredrick Wiesenthal) یک دستگاه مکانیکی اولیه برای خیاطی ساخت. این دستگاه شامل یک سوزن دو سر بود که در انتهای آن یک حفره وجود داشت کمی بعد در دهه 1790 یک مخترع انگلیسی به نام توماس سنت (Thomas Saint) اولین چرخخیاطی را ساخت، اما با موفقیت زیادی روبهرو نشد.
کمی بعد در دههی 1820 اولین چرخ خیاطی کاربردی ساخته شد و مورد استفادهی گستردهای قرار گرفت. سالها بعد آیزاک مریت سینگر (Isaac Merritt Singer) اولین ماشین دوخت خود را تولید کرد. شرکتی که امروزه محصولات آن به عنوان استانداردترین چرخخیاطیها شناخته میشوند.
توسعهی لامپ: لامپ نیز مانند سایر اختراعها نتیجهی مجموعهای از اختراعات در طول تاریخ است. یکی از پیشرفتهای بزرگ در این عرصه توسط سر همفری دیوی در اوایل دهه1800 میلادی انجام گرفت. او اولین لامپ قوسی را ساخت.
طی 70 سال بعدی، با موفقیت بزرگ که وارن د لا رو (Warren de la Rue) در دهه 1840 به دست آورد، این فناوری بیشتر بهبود یافت. وی توانست یک سیم پیچ از رشته پلاتین را درون یک لوله خلا قرار دهد. پلاتین کار میکرد، اما گران بود.
در دهه 1850، جوزف ویلسون سوان (Joseph Wilson Swan) شروع به آزمایش انواع مختلف رشتهها کرد تا جایگزینی ارزانتر پیدا کند. وی سرانجام در اواخر دهه 1870 طراحی خود را کامل کرد. در همان زمان، توماس ادیسون نیز بر روی طراحی خود کار میکرد که در نهایت منجر به تاسیس شرکت چراغ الکتریکی ادیسون شد. طراحی این دو نفر به حدی شبیه بود که کار به دادگاه کشید و سوان برندهی آن شد و تبدیل به شریک ادیسون گشت.
خط تولید صنعتی: و در نهایت، یکی دیگر از اختراعات انقلاب صنعتی که همچنان در جهان تغییر ایجاد میکند، خط مونتاژ مدرن بود. این فرآیند تولید، فرآیند مونتاژ را به بخشهایی تقسیم میکند که محصول نهایی به طور متوالی در امتداد خط تکمیل میشود.
این اختراع همچنین کمک کرد تا سرعت روند تولید به طرز قابل توجهی با استفاده از نیروی انسانی کمتر از آنچه معمولا مورد نیاز است، افزایش یابد. انواع اولیه آن در چین ظاهر شد.
امروزه خطوط مونتاژ بخش اصلی هر کارخانهای است و برای مونتاژ هر چیزی از اتومبیل گرفته تا کالاهای مصرفی خانگی مورد استفاده قرار میگیرد. مدتهاست که نیروی کار انسانی نیز به طور تدریجی با ماشینها و رباتهای خودکار جایگزین شدهاند.
این اختراعات یا امروزه همچنان مورد استفاده قرار میگیرند و یا راه را برای پیشرفتهای قابل توجه در صنایع باز کردهاند.