در حقیقت بازیهای اروپایی را که میدیدیم، «توقعات یورویی» پیدا میکردیم، اما به فوتبال داخلی که میرسیدیم، انگار با «حقایق ریالی» مواجه میشدیم! خدای ناکرده به هیچوجه قصد بهانهجویی و کوچک شمردن فوتبالمان را نداریم، چراکه همین حالا هم باشگاهی داریم که به آخرین فینال لیگ قهرمانان آسیا صعود کرده باشد یا تیمملی کشورمان در دو جامجهانی اخیر حاضر بوده؛ اما مراد از تنظیم چنین مطلبی، تلنگر به اهالی فوتبال است، برای اینکه ببینیم همه چیز چقدر میتواند بهتر باشد و الان نیست.
فاصله فنی؟ یک کهکشان
اینکه از روز روشنتر است و نیاز چندانی به توضیح و تشریح ندارد. صرفا برای مقایسه، آنهایی که سهشنبهشب ابتدا دو بازی استقلال- تراکتور و فولاد- پرسپولیس را دیدند و سپس به تماشای مسابقه اسپانیا- ایتالیا نشستند، به خوبی متوجه تفاوت سطح شدند. نبرد اهواز که به نوعی میتوانست قهرمان لیگ امسال را مشخص کند، حتی یک موقعیت درست و حسابی گل برای هیچکدام از دو تیم نداشت و محض رضای خدا پنج دقیقه بدون توقف و درگیری و آب خوردن و داد و بیداد شاهد جریان مستمر توپ نبودیم. در عوض اما آن سوی دنیا، مسابقه چند صد میلیون دلاری لاروخا و آتزوری، سرشار از زیبایی بود و کوه حساسیت مسابقه هم منجر به کاهش جذابیت آن نشد. گفتیم که؛ فاصله چنان فاحش است که هر چه بنویسیم، حکم توضیح واضحات را دارد.
فاصله سختافزاری؟ حرفش را نزنید
طبیعتا انتظار نداریم شرایط سختافزاری در فوتبال ایران شبیه اروپا باشد، اما واقعا خوب نیست که شهر باکو در آذربایجان بهعنوان یکی از 12 میزبان این دوره از مسابقات همه امکانات لازم را داشته باشد، اما بهترین ورزشگاههای ایران نتوانند برای میزبانی از سادهترین بازیهای بینالمللی نامزد شوند. برگزاری مسابقات انتخابی جامجهانی در مرحله قبلی را به ما ندادند و در مرحله جدید هم بعید است چیزی گیرمان بیاید. در لیگ قهرمانان آسیا هم همین داستان را داریم. چند سال است داریم فریاد میزنیم به فکر VAR باشید، اما خبری نیست. در چند ماه گذشته با الزامی شدن استفاده از فناوری کمکداور ویدئویی در رقابتهای انتخابی جامجهانی، این ضرورت بیشتر هم شده است، اما باز کسی به فکر نیست. تصور کنید در شبهایی که باکو میزبان بزرگان اروپا بود، برق ورزشگاه آزادی میرفت و اصلا در حاشیه همین مسابقه اخیر سپاهان و پیکان، علی خسروی بهعنوان ناظر بازی دقایق طولانی در آسانسور حبس شد! به واقع آیا جایی برای بحث باقی میماند؟
فاصله فرهنگی؟ بگذارید سکوت کنیم!
اغراق نیست اگر بگوییم تمام گردش مالی لیگ برتر فوتبال ایران شاید به اندازه دو ستاره سرشناس حاضر در یورو 2020 هم نبود. از حیث جذابیت، اعتبار و ثروت، مسابقات یورو را تحت هیچ شرایطی نمیتوان با رقابت در لیگ ایران مقایسه کرد. با این حال، در همان سطح بالا و ممتاز شاهد رفتارهای به مراتب دوستانهتر هستیم. تیمهای فاتح و مغلوب، آداب برد و باخت را رعایت میکنند. آن که میبرد، به طرف مقابل فخر نمیفروشد و آن که میبازد، دنبال فرافکنی و بهانهجویی نیست. فرانسه و کرواسی بهعنوان قهرمان و نایبقهرمان جهان در یک شب از یورو اوت شدند، اما حتی یک کلمه حرف نامربوط و اضافی از آنها نشنیدیم؛ نه در مورد مشکلات سفر و اقامت، نه در بحث داوری و نه راجعبه سبک بازی تیم حریف. هر چه بود گذشت و رفت. بازیکنان برنده مقابل هواداران خود به شادی مشغول میشدند و بازندهها هم این طرف از حمایت تماشاگران خودی قدردانی میکردند. در ایران اما «بازنده بیبهانه» بسیار کم داریم. هر که برده، به خاطر شایستگی و تواناییهای خودش بوده و هر که باخته، زورش به کارشکنیهای زمین و زمان نرسیده است. رفتار با داوران را هم مسکوت بگذاریم بهتر است. در کل مسابقات یورو با آن عظمت حتی یک بیاحترامی به هیچ داوری ندیدیم، اینجا اما برخی بازیکنان و مربیان صحنههایی خلق میکنند که تماشایش برای بعضی گروههای سنی رسما ممنوع است! بیخیال؛ بگذارید بگذریم.