سرویس سیاست مشرق - اکنون در هفته های پایانی دولت روحانی هستیم. طبیعتا دولت باید در این برهه، کارنامه خود در حوزه های مختلف و از جمله حوزه سیاست خارجی را به مردم عرضه کند.
متاسفانه با اینکه افکارعمومی در انتظار گزارش عملکرد و پاسخگویی دولت درباره سرانجام وعده هاست، اما برخی دولتمردان همچنان قصور و تقصیرهای خود را توجیه کرده و وضع موجود را به گردن دیگران می اندازند.
یکی از وعده های اصلی دولت روحانی، لغو بالمره همه تحریم ها بود. وعده ای که هیچگاه به واقعیت نپیوست. سوال اینجاست که چرا علیرغم وعده های متعدد دولتمردان، تحریم ها نه تنها لغو نشد، بلکه دامنه گسترده تری نیز پیدا کرد؟
روحانی- 3 تیر 1400- در هفتاد و پنجمین پویش تدبیر و امید گفت: «اگر برخی بروکراسیها از جمله بروکراسی پارلمانی نبود تاکنون تحریم هم تمام شده بود. بروکراسی فقط در عرصه ادارات نیست و در سایر حوزه ها نیز شاهد آن هستیم و امیدواریم همه انواع بروکراسی در کشور اصلاح شود».
وی در ادامه تصریح کرد: «بروکراسی را کنار بگذاریم، نه فقط در دولت، در قوه قضاییه هم کنار بگذاریم، در پارلمان هم کنار بگذاریم. اگر بروکراسی نبود، تحریم تمام شده بود. درباره تحریم، کار را دولت انجام داده و فعلا در بروکراسی افتاده است. خداوند انشاءالله ما را از شر بروکراسی در همه قسمتها نجات دهد».
روحانی همچنین- 2 تیر 1400- در جلسه هیات دولت گفت: «اگر بخواهند همین امروز میتوانیم تحریم را تمام کنیم. نه فردا، همین امروز دوم تیر میتوانیم تحریم را تمام کنیم، همین الان اختیارات به آقای دکتر عراقچی بدهیم، به وین برود و در عرض چند روز توافق را نهایی کند و تحریم هم برداشته شود. ما کارمان را انجام دادیم، حال یک سری پیچ و خم دارد، یک سری گرفتاریهای سیاسی دارد نمیخواهم الان وارد آن شوم».
یک سوال؛ آیا تحریم ها صرفا به دلیل بروکراسی پارلمانی یا کمبود اختیارات دولت و تیم مذاکره کننده لغو نشده است!؟ پاسخ منفی است؛ چرا!؟
در سال 94، برجام امضا شد. دولت روحانی در مدت 2 ماه به صورت فوری و پیش دستانه تمام تعهدات خود را انجام داد. این سرعت و عجله، تعجب و شگفتی رسانه های غربی را در پی داشت.
در آن مقطع هیچ خبری از دونالد ترامپ نبود و باراک اوبامای مودب! و باهوش! در کاخ سفید حضور داشت. همان دولتی که در داخل برخی، امضای وزیر خارجه اش را تضمین! نامیده بودند.
مذاکرات هسته ای با دست فرمان دولت روحانی امضا و اجرا شد. در قلب راکتور هسته ای بتن ریخته شد. بخش قابل توجهی از سانتریفیوژها از کار افتاد و مقدار قابل توجهی از ذخایر اورانیوم غنی شده از کشور خارج شد.
دولتمردان تاکید کردند که در دی 94 تمامی تحریم ها بالمره لغو خواهد شد و نه تعلیق. روزها و هفته ها و ماهها گذشت و زمان موعود فرا رسید. اما دولت اوباما نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه به فاصله 24 ساعت پس از روز آغاز اجرای تعهداتش، تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرد.
پس از آن، سریال نقض برجام توسط دولت اوباما با غارت 2 میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از 80 طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا و پابرجا ماندن تحریم سوئیفت و...ادامه یافت.
باراک اوباما در آبان سال 95 و در واپسین روزهای ریاست جمهوری خود، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را تمدید کرد. در همان ایام برخی رسانهها نوشتند: «اوباما با این کار آخرین لگد را به برجام زد».
باراک اوباما رفت و دونالد ترامپ آمد. ترامپ در تکمیل قانون محدودیت ویزای دولت اوباما، قانون جنجالی محدودیت مهاجرت را امضا کرد؛ ترامپ در ادامه اقدامات ضد ایرانی اوباما، قانون سیاه چاله تحریم- یا همان مادر تحریمها- را امضاء کرد.
برجام هم در دولت اوباما و هم دولت ترامپ بارها لگدمال شد. در نهایت ترامپ با اطمینان از اینکه دولت روحانی از توافق خارج نخواهد شد، از برجام خارج شد.
چند ماه پس از خروج دولت ترامپ از برجام، جان کری وزیر خارجه دولت اوباما- شهریور 97- با اشاره به این مسئله که اگر ما-دموکراتها- در کاخ سفید بودیم، به وقتش از برجام خارج میشدیم، گفته بود که ترامپ میتوانست امتیاز بیشتری از ایران بگیرد و سپس از برجام خارج شود.
کری گفت: «شما این توافق را نگه میدارید و به ایرانیها میگویید ببینید، ما به شما گفتهایم که باید این چیزها [فعالیتهای موشکی و منطقهای] را متوقف کنید. من به شما دو سال یا یک سال یا هر زمان دیگری، وقت میدهم. ما حاضریم درباره این چیزها مذاکره کنیم. اما اگر شما مذاکره نکنید، اگر تا آن زمان این کار را نکنید، من از این توافق خارج میشوم».
اصلاح طلبان همصدا با برخی دولتمردان، مدعی شدند که علت اصلی بی دستاوردی برجام، شخص ترامپ بود و وعده دادند که اگر دولت بعدی آمریکا، دموکرات باشد، میوه های برجام در فاصله بسیار کوتاهی خواهد رسید.
هفته ها و ماهها سپری شد، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آبان 99 برگزار شد. در این انتخابات، «جو بایدن» معاون اول دولت اوباما پیروز شد.
در همان مقطع، اصلاح طلبان از «رویای آبان 99» سخن گفته و تاکید کردند که بایدن بلافاصله به برجام بازگشته و تحریم ها به تاریخ خواهد پیوست.
بایدن در کاخ سفید مستقر شد و هر کاری انجام داد جز بازگشت به برجام و لغو تحریم ها. وی نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه دقیقا همصدا با ترامپ و پمپئو و همچنین همصدا با اوباما و کری، تاکید کرد که باید مذاکرات حول توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران کلید بخورد...
مقامات آمریکایی- هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان- بارها تاکید کردهاند که مذاکرات هستهای با ایران مانند بازی روبیک است، بازی مکعبی که هر کدام از 6 مربع (وجه) - هسته ای، موشکی، منطقه ای، حقوق بشر، قانون اساسی و...- آن از 9 قسمت قابل جابهجایی تشکیل شده و این قسمتها باید به نحوی جابهجا شوند که هر 9 قسمت یک مربع- با یک رنگ خاص- کنار هم قرار گیرند.
تجربه ثابت کرده است که آمریکا و تروئیکای اروپا فقط زبان زور را می فهمند. بر همین اساس مجلس یازدهم قانون راهبردی برای لغو تحریم ها را تصویب کرد.
«صادق خرازی» فعال سیاسی اصلاح طلب و دیپلمات سابق، چندی پیش با دفاع از قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها تاکید کرد: «تجربه نشان داده هرگاه در برابر طرف مقابل با قاطعیت وارد میدان شوید، عقب مینشیند و اگر ببیند طرحی جدی در اختیار دارید که میتواند محاسباتش را به هم بریزد حاضر میشود امتیاز دهد و شما را راضی کند که معادلات بازی را حفظ کنید».
خرازی در ادامه تصریح کرد: «طرح اخیر مجلس میتواند اهرم فشاری در اختیار دستگاه سیاست خارجی کشورمان قرار دهد تا طرف غربی را وادار کند به برجامی که خود نقض کرده، پایبند بماند و به طور جدی خواسته اصلی ایران را که همان رفع واقعی تحریمهاست، محقق کند. هنر دیپلماسی استفاده بهینه از فرصتها و تبدیل موقعیتها و احیاناً تهدیدها به فرصت است. اگر از این دریچه به موضوع نگاه شود، میتوان گفت که طرح مجلس میتواند به سود مذاکرهکنندگان ما باشد».
در حال حاضر قریب به 6 سال از امضای برجام سپری شده است. در این مدت سه دولت در آمریکا بر سر کار آمده ولیکن هیچکدام به تعهدات برجامی عمل نکرده اند.
اخیرا یکی از مقامات دولت بایدن صراحتا اعلام کرده که هیچ تضمینی ندارد که آمریکا مجددا از برجام خارج نشود. مقامات دولت بایدن همصدا با دولت های پیشین در این کشور اعلام کرده اند که هدف از برجام، تعمیم این توافق به دیگر مولفه های قدرت ایران است.
مشکل تحریم به دلیل خوی استکباری، زورگویانه و غارتگرانه دولت های- دموکرات و جمهوری خواه- آمریکا است. آنچه به تبعات منفی تحریم ضریب می دهد، اعتماد به دشمن در داخل و بی اعتمادی به توان داخلی و بی اعتنایی به جوانان نخبه، انقلابی و متخصص است.
مشکل تحریم بخاطر رفتار آمریکاست نه مجلس ایران. که اگر خلاف این بود، باید تحریم ها در دی 94 بالمره لغو می شد، در آن مقطع که دیگر مجلس یازدهم روی کار نبود.