سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
این قاعده نیست؛ اتفاق است
چرا برخی رؤسای جمهور ایرانی منحرف شدند؟!
محمدرضا تاجیک، فعال چپ و از تئوریسینهای اصلاحطلب حامی تحریم تحریم انتخابات! اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد صحبتهایی را درباره فرجام دولتها و رؤسای جمهور ایران مطرح کرده است.
او در این باره میگوید: دولتهای ما عمدتا دگرآیین هستند، خودآیین نیستند و به اندازه دوری و نزدیکیشان به آن نظم نمادین و بازی بزرگتر، مقبولیت پیدا میکنند. در این سالها همه دولتهایی که روی کار آمدهاند، با سلام و صلوات آمدهاند؛ چون در آغاز هیچ فاصلهای از خودشان نشان ندادند، اما به مرور که در ساحت قدرت بودند و بازیگری داشتند، همه با آه و ناله و به صورت «دیگری رادیکال» از فضا خارج شدند. این درباره بنیصدر صادق است که با سلام و صلوات و رأی مردم میآید، اما بهعنوان یک فرد وابسته از صحنه خارج میشود. درمورد میرحسین موسوی به شکلی صادق است؛ بهعنوان یک فرد مقبول نظام وارد فضا میشود و در انتها میرسد به آنجا که میدانیم. در دو دوره آقای رفسنجانی حاکم است و بهعنوان فردی که جریان انقلاب را منحرف کرد، بیرون میرود. این درباره دو دوره آقای خاتمی نیز حاکم است.
تاجیک میافزاید: در مورد دو دوره آقای احمدینژادی که با سلام و صلوات میآید و با ارواح طیبه رابطه دارد، انتهایش به کجا رسید. در مورد آقای روحانی هم همین اتفاق میافتد. تردید نداشته باشید برای دولت آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. امروز من میگویم و شما ضبط میکنید. دولت بعدی از این قاعده مستثنا نخواهد بود. امروز که نامهها برایش مینویسند، حتی مجلسی که قرار است به وزرای دولتها رأی دهد، ابتدا از دولت استقبال میکند اما فردا در مقابلش موضع میگیرد. این وضعیت دولتها در جامعه ماست؛ دولتهای کمحوصله و زودگذری که پایان خوشی ندارند و هیچکدامشان امتداد هم نیستند. همه آغاز هستند و هیچکدام توالی دیگری نیست. به همین دلیل شاید در جامعه ما انباشت تجربه، تدبیر و سیاست در سطح کلان صورت نمیگیرد.[1]
*آنچه که آقای تاجیک البته بدون اشاره به پرونده رفتاری حضرت آیتا... خامنهای در کسوت ریاستجمهوری گفته است! یک شبهه قدیمی است.
شبههای که البته جریانات علاقمند به براندازی و بهانهجویی علیه ساختار حاکمیتی نظام اسلامی بدشان نمیآید هرازگاهی اشارهای به آن داشته باشند.
این در حالی است که باید بدانیم مرحوم هاشمی و یا آقای خاتمی در زمان اتمام دولت خودشان افراد معقولی بودند اما بعدا مسیری دیگر برگزیدند. ضمن اینکه آقای روحانی هم با وجود کارنامه ضعیف اما تاکنون رفتار خارج از عرف سیاستورزی حاکمیتی نداشتهاند و مصداق حرف آقای تاجیک نیستند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند علت بدعاقبتی برخی رؤسای جمهوری ایران در حین قدرت یا پس از فراغت از آن را بایستی در این دو موضوع جستجو کرد:
یکم: اختیارات وسیع رئیس جمهور در ایران و فراخنای گسترده نفوذ دستور او که میتواند ندای نفسانی "أنا ربّکم الاعلی" را درون برخی افراد برخیزاند.
این اختیارات وسیع که البته اصلاحطلبان گاهی مدعی کم بودن آنها هستند! میتواند فرد را در این سودا قرار دهد که همه چیز را از آنِ خود کند.
و نتیجه میشود آنکه علیرغم اختیارات فراوان اما خاتمی لوایح دوقلو را به مجلس میبرد و احمدینژاد میگوید من با منبع فیض در ارتباطم(و نیازی به رهبری ندارم!)
ضمن اینکه فردی که بصورت نفسانی خود را صاحب قدرت تامّه تصور کند، نسبت به اجزای دیگر قدرت نیز دشمن خواهد شد زیرا آنها را مانع سیطره کامل خویش میداند.
این مسئله البته نباید یک بهانهجویی سیاسی تلقی شود بلکه ما در حال بحث پیرامون یک مفهوم نخبگانی هستیم که برای اصلاح آن نیاز به گردهمایی و همفکری نخبگان و برگزیدگان حکومتی است.
و دوم: خواص تودهزده و رجال چاپلوس بیهنر! که مانع دیدن حقایق از سوی رئیسجمهور میشوند.
باید دانست که رئیسجمهور با هر میزان از اختیارات کم یا زیاد اما در صورت وجود خواص تودهزده و افراد چاپلوس در اطرافش؛ بلافاصله دچار گمراهی میشود.
همانطور که بنیصدر شد و همانطور که احمدینژاد شد.
البته آقای تاجیک بهتر میدانند آدرس رجالی را که در دولت مرحوم هاشمی خواستار مادامالعمری ریاستجمهوری شدند، برای دفاع از روحانی حتی در مدح پوپولیسم سخن گفتند و حتی در کاستن از مسئولیت رئیسجمهور اظهار کردند که رئیسجمهور اصلی رهبری است!
رجالی که در مقابل جمله مشهور "من هم صبح جمعه فهمیدم"! که پس از آبان 98 ابراز شد؛ لام تا کام سخنی نگفتند و رئیسجمهور را مؤاخذه نکردند که چرا چنین غلط درشتی را در محضر جامعه مطرح میکند و به کسی هم پاسخگو نیست.
با مبانی گفته شده بایستی تأکید کرد که انحراف برخی رؤسای جمهور در ایران بر خلاف آنچه که تاجیک گفته هرگز یک قاعده نیست بلکه یک اتفاق با دلایل و منشأ مشخص است.
***
از جشنی که برای تکرقمی شدن نرخ بیکاری در ایران نمیگیریم!
خبرهای خوب از اقتصاد ایران؛ رشد GDP و تکرقمی شدن نرخ بیکاری
بانک مرکزی اخیراً نرخ رسمی بیکاری ایران در سال گذشته را اعلام کرد.
به گزارش مشرق و بر اساس اعلام بانک مرکزی، نرخ بیکاری کشور در سال گذشته، 9.6 درصد بوده است.
طبق این گزارش، جمعیت فعال کشور در سال 99 نیز معادل 25.7 میلیون نفر اعلام شد.[2]
نرخ بیکاری ایران در سال 98 مطابق با عدد 10.8 بوده است.
*طبق پیشبینی صندوق بینالمللی پول، نرخ بیکاری ایران قرار بود در سال گذشته و امسال به ترتیب 12.2 و 12.4 باشد[3] اما طبق آمار جدید ارائه شده از سوی این صندوق، نرخ بیکاری واقعی ایران در هر دو سال از پیشبینی قبلی کمتر و به ترتیب برای سالهای 2020 و 2021 رقم 10.8 و 11.2 بوده است.[4] (آمار جدید را در نمودار رسمی IMF ببینید)
کاهشی که نشان میدهد نهادهای بینالمللی اقتصادی هم نرخ بیکاری کاهشی اعلام شده از سوی بانک مرکزی ایران را مطابق حقیقت میدانند.
این در حالیست که طبق اعلام IMF، نرخ بیکاری استاندارد در حدود 6.2 است و نرخ بیکاری در ایران نیز فاصله چندانی تا این رقم ندارد.
در اینجا بیان این نکته ضروریست که بخش زیادی از تکرقم بیکاری اعلام شده نیز "بیکاری شیک" است. به این معنی که افراد کارجو از سطحی از درآمد و معیشت حداقلی برخوردارند و به همین دلیل هر شغلی را قبول نمیکنند.
در همین حال جالب است بدانیم طبق اعلام صندوق بینالمللی پول، نرخ رشد اقتصادی ایران یا همان تولید ناخالص داخلی نیز پارسال و امسال تاکنون مثبت بوده و طی چند سال آینده نیز به میزان این رشد افزوده میشود. (آمار جدید را در نمودار رسمی IMF ببینید)
برخی محافل تحلیلی معتقدند دلیل اینکه چنین اخبار مثبتی در داخل ایران مورد توجه قرار نمیگیرد؛ توطئه بزرگ "سیاهنمایی" و تقلا برای ایجاد "فتنه اقتصادی" است.
توطئهای که هرگز و هرگز مایل نیست ذهن مردم با حقایقی نظیر آنچه که در آمار ذکر شده دیدیم انس بگیرد و روشن شود.
بلکه هرچه هست باید سیاهنمایی و پمپاژ ناامیدی باشد تا مردم به تصور زیست جهنمی در اقتصادی برسند که مثبتات بزرگی دارد.
در اینجا یک سوال بزرگ نیز خودنمایی میکند و آن اینکه چرا این آمار مثبت حتی از سوی دولت نیز مورد اعتنا قرار نمیگیرد؟!
و البته پاسخ را باید در سیطره فکری هسته سخت اصلاحات بر ستاد دولت، رخدادهایی مثل آبان 98 و پمپاژ سیاهنمایی اقتصادی از درون دولت اعتدال طی 8 سال گذشته جستجو کرد...
این نکته بدیهیست که دولت آقای روحانی سیاهه بلندبالایی از ناکارآمدیها و سوء مدیریت دارد. اما دیدن مثبتات و بیان بخش روشن کارنامه دولت رقیب که البته با درایت نظام اسلامی محقق شده از ضروریات حکمرانی معقول و سیاستورزی اصولی است.
***
1_ https://etemadonline.com/content/505598
2_ mshrgh.ir/1246869
3_ https://www.eghtesadonline.com/n/2Or6
4_ https://www.imf.org/external/datamapper/LUR@WEO/ADVEC/IRN