سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «اصغر فرهادی» گفتوگویی در خلال جشنواره فیلم کن 2021 با نشریه ورایتی انجام داد و در پاسخ به پرسش خبرنگار ایتالیایی بخش خاورمیانه این رسانه، درباره فعالیت هنرمندان در فضای مجازی از واژه «فضای بسته» در ایران استفاده کرد و این عبارت در بازتاب ورایتی سرکوب ترجمه شد.
استفاده از این کلمه به دستاویزی برای «بابکغفوریآذر» خبرنگار رادیو فردا تبدیل شد تا او در جلسه پرسش و پاسخ فیلم «قهرمان» سئوالی را با فرهادی درباره سرکوب در ایران مطرح کند. فرهادی در این جلسه میگوید که از واژه فضای بسته استفاده کرده و با اشتباه مترجمان عبارت سرکوب در این گفتوگو درج شده است.
«غفوریآذر» خبرنگار رادیو فردا در فضای مجازی و پلاتفرمهای مختلف با حاشیهسازی درباره فرهادی و فیلم قهرمان، سعی در تغییر موقعیت خود از یک خبرنگار بشدت معمولی به میداندار جشنواره کن کرد، خبرنگاری که اغلب گفتوگوها و گزارشهایش طی سالهای 1388 تا 1398 هیچ بازخورد داخلی و خارجی نداشت و ناگهان در سال 1398 پس از رخدادهای آبان و تصمیم عده معدودی از سینماگران برای تحریم سعی در حاشیهسازی و معرفی هر چه بیشتر خود داشت.
«بابک غفوریآذر» متولد 20 آذر 1360 و دارای اصالتی آذری است. او در انتخابات سال 88 با سفارشهای خاصی در بخش تبلیغات و اطلاعرسانی ستاد میرحسین موسوی زیرنظر امیرحسین مهدوی فعالیت میکرد و در سال 1389 به رادیو فردا پیوست.
خبرنگاری که در حوزه سینما طی سالهای فعالیتش در ایران، نه مقاله چندان قابل اعتنایی را منتشر کرده و نه مصاحبه جنجالی از او بازتاب داده شده، اما به صورت مستمر در متن رسانههای سیاسی از سنین بسیار پایین به عنوان دبیر سرویس فرهنگی رسانههای اصلاحطلب و در پشت پرده به عنوان همکار رسانههای اصولگرا شناخته میشد.
***اما بابک غفوری آذر چگونه مسیر ترقی را در ایران در پیش گرفت؟
غفوری آذر پیش از حضور برجسته در رسانههای اصلاحطلبان از جمله روزنامه اعتماد، شرق، به عنوان خبرنگار آزاد و بسیار معمولی روزنامه اقتصادی حیات نو فعالیت میکرد. روزنامهای که صفحات فرهنگی قابل اعتنایی نداشت و او در تمامی سرویسهایی که نیاز به پرکردن صفحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشت به عنوان خبرنگار بدون سرویس، یاری رسان چند رسانهای محسوب میشد تا اینکه توسط پلیس امنیت تهران به جرم فعالیتهای غیراخلاقی در فضای مجازی، آزار و اذیت و اخلال در صفحات چند تن از وبلاگ نویسان زن و نوشتن کامنتهای آزاردهنده دستگیر میشود. اما این اتفاق مثل دستگیری سایر روزنامهنگاران اصلاحطلب برای او توام با گشایش و پیشرفت است.
دستگیری منجر به تغییر موقعیت غفوریآذر میشود و خبرنگار بسیار معمولی روزنامه حیاتنو اقتصادی از آن پس در اغلب نشریاتی که فعالیت میکند از موقعیت خبرنگار معمولی به دبیر سرویس و دبیر فرهنگی ارتقاء پیدا میکند.
بررسیهای دقیق نشان میدهد او با عنوان دبیر سرویس فرهنگی یا سینمایی قبل از این دستگیری فعالیت اثرگذاری در کارنامه حرفهای اش ثبت نکرده است و به هیچ عنوان سیر معمولی یک خبرنگار عادی را طی نکرد. مشی غفوری آذر از همان ابتدا، کاملا قابل تامل است و پس از دستگیری اتفاق عجیبی در روند پیشرفت او رخ میدهد. پس از دستگیری مشی او به صورت نامحسوس تغییر میکند. همکاری با چهرههای اصلاحطلب در رسانههایشان و نمایشی که به عنوان یک اصلاحطلب افراطی به نمایش میگذارد، هموار کننده مسیر ترقی او نیست.
یکی از همکاران او در گفتوگو با مشرق با اشارهای به اینکه تمایلی به درج شدن نامش ندارد، میگوید «غفوریآذر» با نشریات اصلاحطلب همکاری داشت اما ضمن این همکاری با توجه به استقرار اصولگرایان در سال 1384 در تمامی سطوح قدرت در کشور و حتی قبلتر از آن به صورت پنهانی با گعده خاصی پیوندهای بسیار محکمی داشت و در روزهای به خصوصی در گعدههای خصوصی و هئیتهای مذهبی دوستانش حضوری مستمر داشت. این خبرنگار قدیمی و همکار غفوری آذر تلویحا به مشرق گفت: او در حالی از اصغر فرهادی در کن میخواست که موضع محکمی درباره حاکمیت اتخاذ کند که خودش همواره موضع سیاسی مشخصی نداشت و" وسطبازترین خبرنگار فرهنگی" در این عرصه بود.
نقطه عطف فعالیتهای او به سال 1387 یکسال پس از انتخابات بازمیگردد، زمانی که او در روزنامه فرهنگ آشتی مشغول کار شد. جریدهای که از یک روزنامه سیاسی تغییر مشی داد و تبدیل به یک نشریه فرهنگی شد.
سردبیری فرهنگ آشتی را «رضا رشیدپور» بر عهده داشت و این روزنامه از آذر 1387 کارش را به عنوان رقیب روزنامه سینمایی بانی فیلم آغاز کرد. خبرنگار فعلی رادیو فردا در این روزنامه دبیری سرویس سینمای ایران را برعهده داشت و دوستان صمیمی و همکاران فعلیاش، مهدی طاهباز و همسرش فهمیهخضر حیدری او را در انتشار روزنامه یاری میکردند. تا اینکه پیوند فرشید منافی برنامهساز فعلی رادیو فردا که پیش از این با رادیو جوان در ایران همکاری داشت با این گروه سه نفره شکل گرفت.
پس از آنکه روزنامه فرهنگ آشتی به دلیل اختلافات رشیدپور با صاحبامتیاز و مدیر مسئول به دلیل اختلاف مالی در اسفند 1387 تعطیل شد، غفوری آذر پس از دستگیری به عنوان دبیر سرویس فرهنگی و سینمایی در هفتهنامه اصولگرای مثلث مشغول به کار شد و مهدی طاهباز (مجری فعلی رادیو فردا و صدای امریکا) او را همراهی میکرد. روزنامهنگاری که از سال 1382 تا اسفند 1387 با روزنامههای اصلاحطلب همکاری داشت، ناگهان در ابتدای سال 1388 و قبل از انتخابات، پیش از تعطیلی برخی رسانههای اصلاحطلب در هفته نامه پرطرفدار اصولگرایی به عنوان دبیر فرهنگی مشغول کار میشود.
در این یکسال یعنی سال 1388 به گواه همکاران او در نشریه رویکرد سیاسی و متفاوت غفوریآذر عیان میشود.
در هفتهنامهای نظیر مثلث هیئت تحریریه روی انتخاب سوژه اصلی و طرح روی جلد نقش بسزایی دارد و بابک غفوریآذر به گواه همکاران، جلدهای بسیار جنجالی شاخصی را پیشنهاد میدهد.
انتشار ویژهای نامه ای درباره چهرههایی نظیر علیرضا نوری زاده، محسن سازگارا، عطاالله مهاجرانی، عبدالکریم سروش و اکبر نبوی که در شماره اسفند 1388 منتشر شده از نقاط عطف نشریهای است که غفوریآذر در آن مشغول به کار است.
او علاوه بر فعالیت در حوزه سینما در انتشار و جمعآوری چنین پروندههایی درباره اپوزیسیون خارجنشین، در سایر نشریات اصولگرا بدون درج نام نقش بسزایی داشته است. برخی همکاران غفوری آذر اذعان دارند که او بدون نام در تهیه چندین پرونده و ویژه نامه درباره 9 دی 1388 مشارکت جدی داشته است.
پس مدتی حلقه 4 نفره فرهنگی روزنامه فرهنگ آشتی غفوریآذر، فرشید منافی، مهدی طاهباز و فهمیهخضر حیدری در سال 1389 از کشور خارج میشوند و در بخش فارسی رادیو اروپای آزاد (رادیو فردا) مشغول به کار میشوند.
بر اساس اطلاعات موجود در ویکیپدیا، این رسانه به صورت رسمی توسط «آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا » (CIA)، تنها نهاد اطلاعاتی و امنیتی عملگرای این کشور در خارج از خاک ایالات متحده، حمایت میشود.
بابکغفوریآذر، در مدت 11 سالی که با رادیو فردا همکاری داشت، هیچ کنشگری تاثیرگذاری فرهنگی و سینمایی در فضای داخل کشور ندارد و این عدم تاثیرگذاری سبب میشود او علاوه بر حوزه تخصصیاش، گزارشهای سیاسی برای رادیو فردا و صدای آمریکا تهیه کند. بررسی فعالیتهای غفوریآذر نشان میدهد که عمر فعالیت تخصصی او در این رسانه رو به پایان بود.
استفاده از غفوریآذر در حوزههای غیرمرتبط نشان میدهد، در سالهای 2016 تا 2017 کارکرد فرهنگیاش را برای رادیو فردا از دست داده و در سال 1398 برای احیای موقعیتش دست به یک اقدام انتحاری رسانهای میزند و دو پرونده را به صورت ویژه در رادیو فردا دنبال میکند. پرونده تقویت و حمایت فیلمسازانی نظیر پناهی و رسولاف که بدون تمکین از مقررات داخلی کشور فیلمسازی مشغول هستند و هجمه علیه سازمان اوج و تولیداتی که منتسب به نهادهای جمهوری اسلامی است.
فعالیت و نشر محتوا در این دو حوزه بقای او را برای مدتی در رادیو فردا تضمین میکند و پرونده "حضور امنیتیها در سینما" سبب ادامه حیات رسانهای او در رادیو فردا میشود.
او نخستینبار گزارشی را درباره حضور مرتضی اصفهانی ناظر کیفی و فیلمنامهنویس اغلب فیلمها و سریالهای امنیتی در قالب یک افشاگری منتشر میکند. این گزارش در حالی منتشر میشود که اصفهانی بازنشسته، بارها با رسانههای داخلی گفتوگو کرده و به عنوان یکی از اهالی سینما شناخته میشود.
در بسیاری از فیلمسازان و تولید کنندگان آثار نمایشی چون آثار امنیتی با اقبال عمومی مواجه میشود، عمدتا پیشنهادات خود را به اصفهانی ارائه میدهند تا به واسطه تجربه حرفهای او بتوانند در گونه تریلرهای جاسوسی و امنیتی، تجربههای متنوعی را در کارنامهاشان ثبت کنند.
نکته مهمتر این است که بسیاری از رسانه با گرایشات مختلف نقدهای فراوانی را درباره برخی آثار و ضعفهای آنان که با نظارت اصفهانی ساخته شده، بدون هیچ ملاحظهای منتشر کردهاند، بدون آنکه عواقبی برای نویسندگان و رسانهها در پی داشته باشد. در حالی غفوریآذر در گزارشهای خود سعی میکند، فضای ساخت و تولید در سینما را امنیتی تصویر کند، روزنامه مستقل هفتصبح به سادگی درباره «روز صفر» فیلم مورد انتقاد غفوریآذر و رادیو فردا، انتقادات بسیار صریحی را منتشر میکند.
نقد روزنامه هفت صبح را درباره فیلم روز صفر بخوانید:
اما آنچه تردیدها را درباره عملکرد دوگانه غفوریآذر در رسانههای داخلی و رادیو فردا افزایش میدهد این است که او مرتضی اصفهانی را به عنوان یکی از فعالان سینمایی وزارت اطلاعات در رادیو فردا کشف نکرده و نکته جالبتر این است که اصفهانی بیشتر از آنکه به عنوان پیمانکار آثار امنیتی شناخته شود، عضوی از اهالی سینما محسوب میشود.
اصفهانی طرح اولیه فیلم هفت سال توقیف شده به رنگ ارغوان را به نگارش درآمد و به نوعی ناظر کیفی این اثر به شمار میرود. فیلمی که 7 سال توقیف بود. غفوری آذر او را به عنوان فردی ذی نفوذ برای فعالیت در حوزه سینما معرفی میکند حالا با این تصویر دروغ در رادیو فردا چگونه امکان دارد که «اصفهانی» نتوانست فیلم به رنگ ارغوان را از دایره توقیف خارج کند و در نهایت جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی دولت احمدینژاد موفق به انجام این کار میشود.
غفوری آذر در حال حاضر خود را به عنوان یک روزنامهنگار سرسخت مخالف حضور نهادهای امنیتی در سینما معرفی میکند، در حالیکه یکی از پرونده ویژه او در هفتهنامه مثلث به تبلیغ ویژه فیلم به رنگ ارغوان اختصاص دارد.
یکی از عجایب گفتمان اخیر این خبرنگار سینمایی «کارویژه» او در هفتهنامه مثلث در سال 1388 است، انتشار عکسهای بسیار با کیفیتی از این فیلم است که هیچگاه به خبرنگاران سایر رسانهها ارائه نشد. چنین عکسهایی حتی برای دسترسی خبرنگارانی که در مقطع نمایش فیلم دست به انتشار محتواهایی درباره اثر زدند، قابل دسترسی نبود.
چگونه امکان دارد که خبرنگار فعلی رادیو فردا، پس از 10 سال کار مداوم در این رسانه، ناگهان در آستانه پیش تولید فیلم روز صفر و نمایش آن در جشنواره، پس از رخدادهای آبان 98 به فکر افشاگری درباره مرتضی اصفهانی افتاده است، در حالی که بسیاری از اهالی رسانه با ساخت روزصفر و حتی کمی قبلتر از آن با اصفهانی با عنوان «رضااصفهانی» در تیتراژ آثار کیمیایی آشنایی داشتند و نکته جالب بحث و گفتوگوهای اصفهانی با اهالی رسانه در حاشیه جشنواره فجر است.
اما در عملکرد غفوریآذر در حمایت از فیلم «به رنگ ارغوان» که طرح اولیه آن متعلق به اصفهانی است باید تشکیک کرد. او بارها در هفتهنامه مثلث در قالب حمایت از حاتمیکیا محتواهای متنوعی را درباره این فیلم منتشر میکند و اغلب این محتواها رنگ و لعاب سینمایی دارد.
***خبرنگار رادیو فردا از سال 1398 چه محورهایی را دنبال میکند؟
همکار سابق اغلب نشریات اصولگرا در سالهای 1384 تا 1388 چند مسیر رسانهای تازه را برای کسب و کار سینماییاش در فضای داخل دنبال میکند. نخستین مدار ویژه فعالیتهای غفوری آذر تمرکز بر حضور نحوه حضور و اظهار نظر فیلمسازان ایرانی در جشنوارههای خارج از کشور است.
انتشار گزارشهای منفی درباره فیلمسازی که خلاف مشی خبرنگار رادیو فردا علیه حاکمیت اظهارنظری نمیکند، به صورت سریالی ادامه پیدا میکند. اما دنبال کردن این رویکرد با اهداف و مشی رادیو فردا صورت نمیپذیرد.
غفوریآذر با استفاده از رسانههای فارسیزبان و یکپارچهسازی گفتمانی برای هجمه علیه حضور بینالمللی فیلمسازان ایرانی کسب و کار شخصی خود را دنبال میکند. فردی که سابقه همکاری همزمان با هر دو جریان سیاسی را در کارنامهاش دارد، آیا بر اساس ایدئولوژی سیاسی رسانهاش درباره حضور بینالمللی فیلمسازان ایران، حاشیه تولید میکند؟
خبرنگار مذکور با توجه به آغاز فعالیتهای با یک روزنامه اقتصادی، اغلب تبلیغاتچی آثار سینمایی (پروژهبگیر) بود. او در پروژههای مجیدمجیدی به عنوان یکی از نیروهای تبلیغاتی شناخته میشد و در بزنگاههای خاصی با مجیدی گفتوگوی تبلیغاتی منتشر میکرد. مجید فیلمسازی در تراز جهانی است و مدتهاست غفوریآذر را از تیم تبلیغاتی خود کنار گذاشته در عوض غفوریآذر با اغراض سیاسی غیرحرفهای به این فیلمساز حمله میکند.
پیوندی که میان مجیدمجیدی و غفوریآذر وجود داشت و حمایتهای مکرر این فیلمساز از این خبرنگار از اهالی رسانه پوشیده نیست و مصاحبه مجیدی پیش از تولید فیلم محمد(ص) با این خبرنگار در ماهنامه همشهری ماه، در واپسینروزهایی که غفوریآذر ایران را ترک نکرده منتشر میشود.
اما پس از خروج از ایران از وقتی از پروژههای بینالمللی مجیدمجیدی بهره مالی نمیبرد، در رادیو فردا و در فضای توییتر به صورت مکرر مطالب سیاسی یکجانبهای را علیه او منتشر میکند.
مبنای تهاجم خبرنگار رادیو فردا به فیلمسازان داخلی بر اساس انتفاع یا عدم انتفاع مالی از پروژههای بینالمللی سینمایی تعریف میشود. با اشاره به مثالهای حرفهایتر تا حدودی وابستگیهای خبرنگار رادیو فردا را میتوان روشنتر کرد.
در ابتدای این سطور اشاره شد، غفوریآذر پس از دستگیری دامنه سیاسی ارتباطات پنهانی خود را افزایش میدهد و بواسطه این ارتباطات بعدها به عنوان دبیرسرویس فرهنگی هفتهنامه اصولگرای مثلث مشغول به کار میشود.
یکی از افرادی که توسط این خبرنگار همواره در برنامههای سینمایی «رادیو فردا» به عنوان فیلمساز حکومتی مورد تهاجم قرار میگیرد، مسعود دهنمکی است. حالا مشی فعلی او را باید با گذشته مقایسه کرد. در یکی از آن همان جلسات هفتگی و گعدههای خاص، به او سفارش میدهند تا از فیلم اخراجیها قبل از اکران حمایت کند.
با به قدرت رسیدن محموداحمدی نژاد در سال 1384 در مقام ریاستجمهوری، در حالیکه رسانههای اصلاحطلب با تمام قوا به نقد عملکرد دولت احمدینژاد و افراد همسو با او میپرداختند و در شرایطی که با نمایش نخست قسمت اخراجیهادر سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر، مسعود دهنمکی تا چند سالی زیرآتشبار شدید رسانهای رسانههای اصلاحطلب از جمله روزنامه شرق قرار داشت، انتشار چنین محتوایی اثبات میکند، غفوریآذر خبرنگار اصلاحطلبی نبود که بر اساس گرایش رسانههایی که در آن فعالیت میکرد، عمل کند. کما اینکه سال 1398 به دلیل حمایت مسعود فراستی از روز صفر در یادداشتی، حمایت او را از فیلم اخراجیها دستمایه حمله به این منتقد قرار میدهد.
کافیست منابع مالی که غفوریآذر در نیمه دهه هشتاد به آن متصل بود، برقرار شود و او دوباره از هر فیلمسازی امروز که وصله حکومتی به آن الصاق کرده، قطعا حمایت خواهد کرد.
غفوریآذر را باید در لیست خبرنگاران کارت به کارتی قرار داد؟
تقریبا مستند به عملکرد خبرنگار رادیو فردا میتوان شیوه درآمدزایی او و اتصالات داخلیاش را اثبات کرد، بدون آنکه فایل محرمانهای را به مستندات افزود. غفوریآذر از سال 1398 با انتشار بیانیههای سیاسی هنرمندان با آنان ارتباط برقرار و اقدام به جمعآوری اطلاعات از آنان میکند. این ارتباطات و جمعآوریها اغلب در قالب مصاحبه صورت میپذیرد.
با توجه به برخی مستندها، غفوریآذر این اطلاعات را در اختیار منابع رسانهای در داخل کشور قرار میدهد که در انتشار برخی گزارشها نمود پیدا میکند. او در این تامل با بخشی از فضای رسانهای داخل کشور، همچنان مراودات مالی خود را حفظ کرده است. موج وسیع گفتوگوهای اخیر او با سینماگران موید فعال شدن کانال جمعآوری وی تحت عنوان خبرنگار رادیو فرداست.
مبنای حمایت رادیو فردا سیاسی است یا اقتصادی؟
طیف خاصی از سینماگران همواره مورد بخش سیاسی رادیو فردا قرار دارند که به صورت خاص میتوان به محمدرسولاف و جعفرپناهی اشاره کرد. ارتباطات اقتصادی رسولاف علی رغم استندآپ سیاسیاش در داخل و خارج موضوع بسیار قابل اعتنایی است. گزارش روزنامه صبحنو درباره خانواده رسولاف تقریبا شمایی نوین از این فیلمساز سیاسینما و موقعیت مالی بسیار خوب او در داخل کشور ترسیم میکند.
این گزارش صرفا به بخشی از قدرت مالی خانواده رسولاف اشاره دارد و مشرق نیز در گزارشی اشاره از حمایت گسترده شهرداری برلین از تولید «شیطان وجود ندارد» پردهبرداری میکند که هیچ تکذیبهای برای این گزارش از سوی رسولاف ارسال نمیشود.
درباره حمایت مالی شهرداری برلین از فیلم شیطان وجود ندارد بیشتر بخوانید:
ترتیب این مستندات بر امکانات گسترده مالی محمدرسولاف صحه میگذارد و حالا میتوان دریافت حمایت سالهای اخیر غفوریآذر به عنوان خبرنگار سینمایی رادیو فردا از رسولاف و سایر فیلمسازان ظاهرا مخالف و آلترناتیو با او دلایل غیرسیاسی و عمدتا اقتصادی دارد تا صحنه جشنوارههای خارجی از کشور را با پروگاندا به نفع طیف خاصی حفظ کند.