سرویس جهان مشرق - ابهامات و تردیدهای زیادی در خصوص تحولات امنیتی اخیر در منطقه الخلدة لبنان وجود دارد، ابهاماتی که تنها با انجام تحقیقات و بررسیهای گسترده و بی طرف میدانی قابل حل است که عموما اجرای آن در فضای کنونی لبنان غیر ممکن به نظر میرسد، درست همانگونه که کمیته تحقیقات درباره انفجار بیروت نیز نتیجه درستی در بر نداشت. لذا باز کردن رمز جعبه سیاه تحولات اخیر در لبنان از این منظر بعید است، اما آنچه که ما را به پشت پرده این تحولات رهنمون میکند، ارتباط این اتفاقات با حوادث پی در پی است که ریشههای آن به تصمیمات اتخاذ شده از سفارت عربستان، آمریکا و امارات برای ایجاد هرج و مرج خلاق در لبنان در جهت رسیدن به اهداف ویژه آمریکا در این کشور دنبال میشود.
بر خلاف پیچیدگی موجود در تحقیقات در خصوص حوادث الخلده، بررسی نقش کشورهای غربی در تحولات اخیر و گرایش آنها به سمت نظامی سازی و ایجاد فتنه داخلی در لبنان کار دشواری نیست و بسیاری از گزارشهای رسانهای و رسمی این موضوع را تایید میکنند. عربستان سعودی از سال 2017 ماجراجویی خود ضد لبنان را با بازداشت سعد حریری نخستوزیر وقت لبنان و مجبور کردن به استعفا آغاز کرده و از آن زمان تاکنون تعامل مثبتی با تحولات سیاسی و برونرفت از خلأ حاکمیت در این کشور ندارد، چرا که تنها یک هدف را در لبنان دنبال میکند که سقوط و خلع سلاح حزب الله است.
عوامل دست اندر کار فتنه لبنان
امارات متحده عربی نیز گرچه پیش از این نیز در مقاطع حساس مختلف، مخالفت خود را با روند سیاسی موجود در لبنان نشان داده؛ اما بعد از ائتلاف استراتژیک با دشمن اسرائیلی به وضوح این روند را تشدید کرده است. دولت آمریکا نیز بعد از تغییراتی که در سال جاری در رأس قدرت داشت، رویکرد سختافزاری رویارویی با حزبالله لبنان در ابعاد اقتصادی را اندکی تعدیل کرده و روند سابق پیش روی دموکراتها در گسترش جنگ نیابتی برای تامین منافع عالی خود را نیز به جنگ اقتصادی افزوده است.
از سوی دیگر گرایشهای افرادی که به تازگی توسط ارتش لبنان به اتهام فتنه انگیزی در لبنان بازداشت شده اند، به وضوح نشان دهنده، عاملان اصلی پشت پرده این ماجراست. عمر غصن و فرزندش که دیروز توسط ارتش لبنان بازداشت شدند، یکی از سلفی های تکفیری منطقه است که پیش از این نیز سوابق زیادی در ایجاد هرج و مرج و ناآرامی در منطقه و ایجاد شبه نظامیان خودخوانده در شهرهای مختلف لبنان دارد. او ارتباطات مشخصی با برخی سفارتهای عربی در بیروت دارد که همین ارتباطات باعث شد بعد از اینکه در سال 2014 به عنوان رهبر یک گروه انتحاری بازداشت شده بود، خیلی زود تبرئه و آزاد شود.
کارشناسان تحولات لبنان معتقدند که نشست وزرای خارجه آمریکا، فرانسه و عربستان در ایتالیا در حاشیه اجلاس کنفرانس 20 که مدتی بعد با سفر سفرای آمریکا و فرانسه در لبنان به ریاض همراه شد، شاخصهای نگرانکنندهای بود که خیلی زود نتایج خود را در عرصه امنیتی لبنان نشان داد. نتایجی که با نظارت مستقیم «دوروتی شیا» سفیر آمریکا و «ولید البخاری» سفیر عربستان و با همکاری «انجی او» های غیردولتی دنبال میشود.
علاوه بر بررسی روند تحرکات بین المللی پیش از این اتفاقات، بررسی ابعاد زمانی این حادثه مشکوک نیز میتواند عوامل پشت پرده را نشان دهد. این تحرکات درست در آستانه اولین سالروز انفجار عظیم بیروت و درخواست برخی «ان جی او» ها برای برگزاری تظاهرات اعتراضآمیز ضد حزبالله انجام شد.
انتخاب خلدة برای آغاز تنشهای قومیتی نیز انتخابی دقیق بود، چرا که این منطقه از حساسترین مناطق فرقهای در لبنان به شمار میرود که پتانسیل بالایی در ایجاد درگیریهای مذهبی دارد.
روند آغاز تنش و طرح موضوع موهوم انتقام از کشته شدن یک کودک به دست یک عنصر حزب الله و انجام عملیات خلدة در انتقام گیری از این فرد میتوانست از همان ابتدا سلاح حزب الله هدف قرار دهد. البته سیگنالهای سیاسی که اندکی بعد روشن شد و احتمالا روشنگریهای حزبالله طی روزهای آینده نشان خواهد داد که واقعیت فراتر از یک انتقام جویی ساده است و طرحی که در پی این حادثه دنبال میشود، تصمیمی فراملیتی برای بهرهبرداری از بحران موجود است که با آماده باش بخش قابل توجهی از نیروهای خفته داعش در لبنان همراه بوده تا در صورت لزوم وارد عمل شوند.
هدف مجموعه این تلاشها، تضعیف حزب الله لبنان در ابعاد اقتصادی، سیاسی و امنیتی است تا در مراحل بعدی رویکرد حزب الله و در نهایت خروج آن از عرصه رقابت با دشمن صهیونیستی در منطقه محقق گردد.
به نظر میرسد ائتلاف آمریکایی، اسرائیلی، فرانسوی با همراهی مزدوران اماراتی و سعودی خود بعد از مقدمه سازی برای ایجاد شکافهای اجتماعی در لبنان از طریق از بین بردن بحرانهای اقتصادی و سقوط ارزش پول ملی لبنان و به تعطیلی کشاندن خدمات اجتماعی در این کشور و گرسنه نگه داشتن بیش از 80 درصد مردم، وارد مرحله سوم و اصلی توطئه خود در لبنان شده اند تا با ایجاد تنش های فرقه ای و دینی و سیاسی، لبنان را به هرج و مرج بکشانند تا به این ترتیب آن را از روند مقابله با دشمن صهیونیستی خارج کنند.
اسم رمز «رد خون» میان فتنهانگیزان غربگرا
برای کسانی که روند تحولات سیاسی لبنان را دنبال میکنند، کشته و زخمی شدن چندین نفر در درگیریهای روزهای گذشته غیر منتظره نبود، چرا که عوامل وابسته به سفارت آمریکا و عربستان از مدتها پیش موضوع خونریزی در راستای منافع آمریکا در لبنان را مطرح کرده بودند. از جمله این اتفاقات میتوان به مطلب ولید جنبلاط وزیر و نماینده سابق لبنانی اشاره کرد که از تهدید به قتل خود خبر داده بود.
روزنامه لورین لوگور نیز در این راستا با درج مقالهای به صراحت خواستار کشتار کسانی شده بود که به ادعای این روزنامه مخالف روند انقلاب! هستند. راغدة درغام از شخصیتهای رسانهای لبنان که تابعیت آمریکایی دارد، نیز در شبکه ال بی سی لبنان به صراحت اعلام کرد که «انقلاب خون میخواهد». اقدام عجیب برخی از تظاهرات کنندگان در بیروت مبنی بر به دار آویختن نمادین تعدادی از شخصیتهای سیاسی لبنان از دیگر سیگنالهای موجود در این عرصه است.
البته شواهد موجود نشان میدهد آمریکاییها از روند تحولات اخیر به دنبال ایجاد جنگ داخلی در لبنان نیستند، چرا که در ابعاد مختلف چنین جنگی را بر خلاف منافع خود و متحدان منطقهای خود ارزیابی می کنند. این کشور اما به دنبال اجرای طرح «هرجومرج خلاق» و کنترل شده و محدود در کنار خلاء دولتی هستند تا در بیشترین زمان ممکن حزبالله لبنان را به فرسایش بکشانند. به همین علت شواهد موجود نشان میدهد طرفهای غربی تمام پتانسیل خود را برای ایجاد انفجار سیاسی بزرگتر از انفجار سال گذشته بیروت به کار گرفتهاند.
در همین رابطه پل خلیفه خبرنگار و روزنامه نگار لبنانی در صفحه اجتماعی خود در توییتر گزارش داد بیمارستان دانشگاه آمریکایی در بیروت اخیراً دورههای آموزشی فوری و فوقالعادهای را برای کادر پزشکی و درمانی خود برگزار کرده است. این خبرنگار لبنانی اعلام کرد که دانشگاه آمریکایی بیروت حتی پزشکانی که در مرخصی بودهاند نیز برای شرکت در این آموزشها فرا خوانده بود. اتفاقات اخیر این شائبه را مطرح می کند که آیا مدیریت این بیمارستان اطلاعاتی در اختیار داشته که نشان میدهد فعالیت این بیمارستان طی روزهای آینده تشدید خواهد شد.
آنچه که دلسوزان نسبت به لبنان را نسبت به افق تحولات اخیر امیدوار میکند حکمت و درایت حزبالله است. سابقه تحولات گذشته نشان داده که حزبالله در چنین شرایطی با شتابزدگی و انفعال عمل نمیکند و همراستا با تبلیغات غربی، با در پیش گرفتن صبر استراتژیک سلاح خود را به سمت مغرضان داخلی نشانه نمیرود. شخصیتهای حزبالله بارها اعلام کردهاند که سلاح آنها تنها در چارچوب صیانت از مرزهای کشور و دفاع از لبنان در برابر رژیم صهیونیستی کاربرد دارد و هیچ گاه تحت هر شرایط و ظلمی به سمت اهداف داخلی نشانه نخواهد رفت. موضوعی که بعد از حوادث اخیر نیز از سوی برخی مقامات حزبالله از جمله حسن فضل الله نماینده پارلمان مورد تأکید قرار گرفت.