چندین کشور زیبا در خاورمیانه شعلهور شدند. دمای شدید و خشکسالی منطقه را ویران کرده، جنگلها را سوزانده و شهرها را به نقاطی غیرقابل تحمل تبدیل کرده است. مجله فارنپالیسی در شماره ماه آگوست خود در یک گزارش نسبت به گرمای شدید و غیرقابل سکونت شدن خاورمیانه هشدار داد.
آنخل ووهرا، گزارشگر این مجله نوشت: در ماه ژوئن، دمای هوای کویت به 2/ 53درجه سانتیگراد رسید؛ درحالیکه در امارات متحده عربی، عمان و عربستان سعودی دمای هوا بالای 50 درجه بوده است. یک ماه بعد دمای هوا در عراق بالای 5/ 51درجه رسید و دمای هوای ایران نیز نزدیک به 51درجه سانتیگراد رسید. بدتر از همه اینکه این روند تازه آغاز شده است. خاورمیانه دوبرابر میانگین جهانی گرم میشود و تا سال 2050 در مقایسه با 5/ 1درجهای که دانشمندان برای نجات بشریت تجویز کردهاند، 4درجه سانتیگراد گرمتر میشود. بانک جهانی میگوید شرایط شدید آب و هوایی تبدیل به امری عادی میشود و این منطقه ممکن است هر سال با چهار ماه آفتاب سوزان مواجه شود.
به گفته موسسه ماکس پلانک آلمان، بسیاری از شهرهای خاورمیانه ممکن است به معنای واقعی کلمه قبل از پایان قرن غیرقابل سکونت شوند. منطقهای که در جنگ ویران شده و در فرقهگرایی غوطهور است، ممکن است به تنهایی آمادگی کافی برای رویارویی با چالشهایی که وجود جمعی آن را تهدید میکند، نداشته باشد. از آنجا که این منطقه به دو گروه دارا و ندار تقسیم شده است، این عموزادههای فقیرتر هستند که زودتر از کشورهای صاحب نفت به مشکل برخواهند خورد و احتمالا زودتر از عموزادههای پولدار خود با ناآرامیهای اجتماعی بهدلیل کمبود آب و برق روبهرو شوند.
این کشورها توسط دولتهای ناکارآمد یا خودکامه اداره میشوند و زیرساختهای فرسوده انرژی و نقایص ریشهای عمیق دارند که مانع ترویج و نوآوریهای تکنولوژیک در انرژیهای تجدیدپذیر میشود. کارشناسان میگویند اصلاحات سیاسی و اقتصادی که نهادها را تقویت میکند و مشاغل را به تفکر آزاد ترغیب میکند، برای کاهش انتشار کربن و اطمینان از تمایل به سمت انرژی پاک در خاورمیانه ضروری است.
انتشار گازهای گلخانهای در سه دهه گذشته سه برابر بیشتر از حد انتظار در منطقه افزایش یافته و باعث نگرانی کارشناسان شده است. افزایش شدید دما از یکسو و عدم ارائه خدمات اولیه از سوی دیگر، این منطقه را به مکانی ناامید کننده و خطرناک تبدیل کرده است.
جاس لیلیولد، یک کارشناس مسائل تغییرات آب و هوایی در حوزه خاورمیانه و مدیترانه در موسسه ماکس پلانک میگوید: «خاورمیانه از نظر انتشار گازهای گلخانهای از اتحادیه اروپا پیشی گرفته و بهشدت تحت تاثیر تغییرات آب و هوایی قرار گرفته است. در چند شهر در خاورمیانه، درجه حرارت به بیش از 50درجه سانتیگراد افزایش یافته است.» این کارشناس میافزاید: «اگر چیزی تغییر نکند، ممکن است دمای شهرها در آینده به 60درجه سانتیگراد برسد و این برای کسانی که به تهویه مطبوع دسترسی ندارند، خطرناک خواهد بود.»
کولرهای گازی حتی برای افراد نسبتا ثروتمند در کشورهایی مانند ایران، عراق، لبنان، سوریه و یمن به یک کالای لوکس تبدیل شده است. این کشورها تحت تاثیر جنگ یا تحریمهای کشورهای غربی قرار دارند و با افزایش دما و خشکسالی در مناطق مختلف شاهد اعتراضات گستردهای علیه کمبود خدمات اولیه بودهاند. صحنههای ناآرامیهای اجتماعی نگاهی اجمالی از آینده این منطقه است که بهطور حتم تاثیر تغییر اقلیم را بیشتر احساس میکند.
در عراق، شکستن رکورد گرما در این کشور، ماه گذشته مردم را به خیابانها کشاند. آنها جادهها را بستند، لاستیکها را سوزاندند و با عصبانیت نیروگاههایی را که باید توسط نیروهای مسلح مورد حفاظت قرار میگرفت، به محاصره خود درآوردند. از قضا، بصره غنی از نفت در جنوب عراق با طولانیترین قطعی برق روبهرو است و به همین دلیل مرکز تظاهرات بوده است و بهدلیل همین اعتراضات در آن شهر دستکم سه عراقی کشته شدهاند. به گفته کارشناسان، بیثباتی سیاسی عامل اصلی بحران برق عراق است.
در لبنان نیز سناریوی مشابهی در این ماه پیش آمد. لبنانیها در حال حاضر با بحرانهای بیشماری دست و پنجه نرم میکنند و از بیعملی نخبگان سیاسی ناامید شدهاند. با کاهش عرضه سوخت، صحنههای هرجومرج در سراسر این کشور مشاهده شد. برخی از مردم تانکرهای سوخت را غارت کردند، برخی دیگر نیروگاهها را مورد غارت قرار دادند و افرادی هم با اسلحه گرم به ایستگاههای سوخت رفتند تا بهزور نوبت خود را از بقیه افراد در صف جلوتر بیندازند.
قطعی برق به مدت سه ساعت از زمان پس از پایان جنگ داخلی درسال 1990 تبدیل به امری عادی شده بود. اما با سقوط اقتصاد در سال 2019، خاموشیها طولانیتر و صدای ژنراتورها بیشتر از قبل شده و صدای آنها در سراسر کشور میپیچد. در دوازدهم آگوست، بانک مرکزی یارانههای سوخت را لغو کرد و ژنراتورها هم از کار افتادند. چراغ-ها خاموش شدند و حتی آنهایی که در محلههای مرفه بودند – آنهایی که از کولر گازی استفاده میکردند- مجبور شدند با گرمای سوزان تن به تن مبارزه کنند. مطبوعات محلی تقریبا روزانه از درگیری بین مردم در پمپ بنزینها خبر میدهند و همین موضوع حضور ارتش لبنان را برای نظارت بر توزیع و حفظ صلح ضروری می-کند. در یک حادثه، یک تانکر سوخت توقیفشده توسط ارتش لبنان منفجر شد و نزدیک به 30 نفر را کشت. به گفته دکترها، برخی از اجساد قابل تشخیص نبودند.
طبقه سیاسی در لبنان قدرت خود را حفظ کرده و از انجام اصلاحات هم برای بازسازی بخش برق که بهشدت وابسته با یارانه است، خودداری میکند؛ اما همین امر موجب زیانهای فراوانی شده است.
کارشناسان میگویند لبنان پتانسیل بالایی برای استفاده از انرژیهای پاک دارد و نه تنها میتواند خود سود کند، بلکه این سود را به منطقه هم برساند و همزمان از انرژیهای پاکی مانند خورشیدی و بادی استفاده کند. یک سیاست منسجم در این زمینه نه تنها مفید بهنظر میرسد، بلکه به کاهش انتشار کربن و در نتیجه کاهش گرمایش زمین نیز سودمند است.در یمن، به نظر میرسد یک جنگ طولانیمدت بحران آب را بدتر کرده است. منابع زیرزمینی آب شیرین یمن هم به سرعت خشک میشوند و این کشور را به یک سرزمین بایر تبدیل کرده است.
سهم سرانه آب از کشور فقط 120 متر مکعب است؛ درحالیکه سهم سرانه جهانی آن 7500 متر مکعب است. قبل از جنگ، وزارت آب یمن شرایطی را برای حفر چاهها وضع کرده بود، اما در جریان درگیری، نظارت بر آن غیرممکن شده است. در طول دهه گذشته، یمن با سرعت در حال ازدست دادن منابع آب شیرین خود است.
جان شار، یک عضو ارشد موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم میگوید که همکاری منطقهای میتواند به کاهش بحران آب و کاهش کربن در منطقه کمک کند. شار که متخصص مسائل تغییرات آب و هوایی است، میافزاید: «از نظر همکاری منطقهای مهمترین توافق به استفاده و مدیریت منابع آبی مشترک برمیگردد که بهدلیل فجایع شدید آب و هوایی، هم در رودخانهها و هم در آبهای زیرزمینی، کمیاب شدهاند.» او تصریح میکند: «چند توافقنامه اندک بینمرزی و دوجانبه درباره آب وجود دارد؛ اما هیچ توافقنامهای در سطح وسیع حوزههای رودخانهای که توسط چندین کشور منعقد شده باشد، دیده نمیشود.»
شورای وزیران آب، زیرنظر اتحادیه عرب چند سال پیش یک کنوانسیون منطقهای درباره منابع مشترک آب تهیه کرد؛ اما هرگز تصویب نشد. به جای همکاری در زمینه استفاده از منابع مشترک، کشورها در منطقه درگیر هستند. شار همچنین درباره انتشار کربن در این منطقه میگوید: «هیچ یک از آنها در حد مقبول، درباره کاهش انتشار گازهای گلخانهای سرمایهگذاری نکردهاند.» وی تصریح میکند: «علاوه بر این، تعارض، بیثباتی و تحریمها عواقبی برای نیاز و توانایی آنها برای سازگاری دارد.»
درگیریها منجر به جابهجایی و فقر جمعیت میشود و آنها را در برابر تاثیرات تغییرات آب و هوایی آسیبپذیرتر میکند. بیثباتی منابع و فضای سیاستزده، کار را برای برنامهریزی بلندمدت و سرمایهگذاریهای لازم سختتر میکند. ارتباط بین تغییرات آب و هوایی، انقلابها و جنگهای بهار عربی بحثهای داغی است که باید به آن توجه کرد. ارتباطات واضح و غیرقابل استدلالی بین ضعف مدیریت، سوءمدیریتهای زیستمحیطی، شهرنشینی و ناآرامیهای شهری در جوامعی که از آب، تهویه مطبوع و سایر امکانات رفاهی برخوردار نیستند، وجود دارد. تصور اینکه اگر استانداردهای حاکمیت این کشور دستنخورده باقی بماند، در شرایطی که تغییرات آب و هوایی در این شهرها بد و بدتر میشود و چه چیزهایی در این شهرها اتفاق خواهد افتاد، ترسناک است. لیلیولد میگوید: «تغییرات آب و هوا و متعاقب آن، افزایش شدید این معضلات بر چالشهای ناشی از درگیریهای منطقهای خواهد افزود؛ بهعنوان مثال این تغییرات، انگیزههای بیشتری را برای مهاجرت افراد ایجاد خواهد کرد.»