ویژه‌های مشرق

سردرگرمی اصلاح طلبان و بحران بی‌بزرگ‌تری/ رجایی: وزرایی همچون ظریف و زنگنه نباید تعویض می‌شدند

اقدامات منطقه ای سپاه قدس هم امنیت را برای مردم ایران و مردم منطقه به ارمغان آورد و هم زمینه بسیار مناسبی برای تبادلات تجاری و اقتصادی فراهم کرد.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

******

** امین زاده: «نیروهای نظامی» دیپلماسی منطقه ای ایران را به قهقرا برده اند

«محسن امین‌زاده» معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه 88 در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:«بعد از دولت اصلاحاتعملا دیپلماسی منطقه‌ای از وزارت خارجه خارج شده و این وضع تاکنون نیز تداوم داشته است...نقش دولت و وزارت امور خارجه در دیپلماسی منطقه‌ای از سال 1384 به حداقل رسید و عملا این بخش اساسی از دیپلماسی ایران در حوزه‌های نظامی و امنیتی در دولت احمدی‌نژاد به قهقرا رفت و در دولت روحانی هم به جایگاه طبیعی و کلیدی خود در وزارت خارجه بازنگشت»

امین زاده در ادامه گفت:«نیروهای نظامی با توجه به هویت رزمندگی و آمادگی ذاتی برای مقابله دایمی با دشمن، در جایگاه نظامی خود صلاحیت و خلاقیت و شجاعت کنش دیپلماسی حرفه‌ای خردمندانه را نداشته و ندارند... عملا سال‌هاست که وزارت خارجه از دیپلماسی بحران‌های منطقه‌ای حذف شده است و نهادهایی هم که دیپلماسی منطقه‌ای را در دست دارند، صلاحیت و موقعیت مدیریت خلاقانه، شجاعانه و خردمندانه دیپلماسی را ندارد».

این فعال اصلاح طلب تصریح کرد:«متاسفانه برای من هنوز روشن نیست که در دولت جدید آیا ایران به دنبال دیپلماسی خردمندانه، قدرتمندانه و شجاعانه است یا همچنان سیاست خارجی ایران گرفتار منازعات بخش‌های مختلف کشور باقی خواهد ماند. اکنون وزیر خارجه شخصیتی است که سابقه فعالیت در سپاه قدس داشته و سال‌هاست که لباس نظامی را کنار گذاشته و دیپلماسی را تجربه کرده است».

امین زاده در بخش دیگری از این مصاحبه گفت:«در همه جهان وظیفه نهادهای اطلاعاتی و نظامی ارایه اطلاعات روزآمد و کلیدی به وزارت امور خارجه برای ایفای نقش راهبردی دیپلماسی است. نقشی که در دیپلماسی منطقه‌ای از سال 1384 به کلی به هم ریخته و عملا این ماموریت‌های اصلی از کار وزارت امور خارجه تقریبا به‌طور کامل حذف شده و به نهادهای دیگری سپرده شده است».

سردرگرمی اصلاح طلبان و بحران «بی‌بزرگ‌تری»/ رجایی: وزرایی همچون ظریف و زنگنه نباید تعویض می‌شدند

امین زاده پیش از این مدعی شده بود که «اقدامات سپاه در منطقه فاقد دیپلماسی است». وی در اظهارنظری دیگر گفته بود «نظامی ها نباید در سیاست منطقه ای ایران دخالت کنند».

دولت اصلاحات- در زمان حضور امین زاده در کسوت معاون وزیر خارجه- به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دست‌خوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد.

«ابوالفضل ظهره‌وند» سفیر اسبق ایران در افغانستان چندی پیش گفته بود:«در دولت اصلاحات وزارت خارجه در ظاهر در دست کمال خرازی بود اما عملاً در دست محسن امین‌زاده بود یعنی وزیر سایه امین‌زاده بود...امین‌زاده به‌دنبال این بود که از فرصت سیاست خارجی و مسأله طالبان و درگیری افغانستان، ایران را در مسیر نرمالیزاسیون (به‌تعبیر آمریکایی‌ها!) جلو ببرد، به همین خاطر بود که ایشان به ظرفیت‌های نهضتی ما کاملاً بی‌توجه بود و اصلاً اعتقادی نداشت، چه در پاکستان، چه در افغانستان و چه در هر جای دیگری».

چندی پیش  «سید حمید حسینی» عضو هیات مدیره اتاق بازرگانی ایران و عراق گفته بود:«نقش سردار سلیمانی در زمینه بسترسازی و توسعه روابط اقتصادی ایران و عراق بسیار بی بدیل بوده است...قطعا نقش  شهید سلیمانی در اخراج داعش از عراق بر کسی پوشیده نیست و این اقدام بزرگترین عامل برای بازگرداندن ثبات اقتصاد به عراق بوده  است و بر این اساس عراق نیز به یک بازار بسیار بزرگ برای کالاهای ایران تبدیل شده است».

حسینی در ادامه گفت: «ایران و عراق در 16 نقطه تماس مرزی دارند و این مرزها از بالاترین نقطه سردشت با مرز مشترک، گمرک و بازارچه مرزی آغاز می شود و تا پایین ترین نقاط مرزی یعنی شلمچه ادامه دارد... فراهم سازی این زیر ساخت ها، فکر کردن و رایزنی با دولت  عراق  برای بازگشایی این مرزها و همچنین رایزنی با پلیس ایران و مرزبانی ایران برای گشایش این مرزها؛ نگاه بلند مدت سیستماتیک لازم داشته است...فراهم سازی زیرساخت های مرزی و گشایش نقاط مختلف مرزی بین ایران و عراق نیازمند یک فکر و نگاه بلند مدت بود که نقش اصلی در ایجاد این ارتباطات و زیرساخت ها را سردار شهید حاج قاسم سلیمانی داشت».

اقدامات منطقه ای سپاه قدس هم امنیت را برای مردم ایران و مردم منطقه به ارمغان آورد و هم زمینه بسیار مناسبی برای تبادلات تجاری و اقتصادی فراهم کرد.

** رجایی: وزرایی همچون ظریف و زنگنه نباید تعویض می شدند

«غلامعلی رجایی» فعال اصلاح طلب که پیش از این مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی و همچنین مشاور «محمدعلی نجفی» در شهرداری تهران بوده است، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«از دست دادن چهره‌های شاخصی چون آقایان زنگنه و ظریف به منزله خسارت برای کشور است، چراکه این افراد کارآمدی خود را اثبات کرده بودند و قطعا تصمیم در جایگزینی این افراد در جهت تبدیل به احسن کردن نیز نبوده است. برخی از این افراد منتخب در کابینه ممکن است موفق شوند و برخی دیگر با توجه به نداشتن مدیریت کلان ممکن است نتوانند به توفیقات لازم دست یابند. اما باید به خاطر داشت که در مسابقات هیچ‌گاه اسب‌های برنده تعویض نمی‌شوند و این رویکرد که حتی یک نفر از دولت قبلی در این کابینه دیده نمی‌شود یک خطای آشکار است».

رجایی در ادامه گفت:«برخی از اصولگرایان از همین حالا پشیمان هستند و حضور برخی وزرا در کابینه سبب گلایه و اعتراض خود افرادی شده است که زمانی در ستاد فعالیت داشتند. اوضاع به این شکل نخواهد ماند و به تدریج با روشن شدن علائم ناکارآمدی بعضی از وزرا صدای مجلس و حامیان بلند می‌شود».

سردرگرمی اصلاح طلبان و بحران «بی‌بزرگ‌تری»/ رجایی: وزرایی همچون ظریف و زنگنه نباید تعویض می‌شدند

جریان اصلاح طلب همچنان مشغول تقدیس و قهرمان سازی از «ژنرال های خودخوانده» است. بیژن زنگنه وزیر نفت دولت روحانی و عضو ارشد ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» در سال 88، از سال 59  تا 1400 به استثنای 8 سال، یا وزیر بوده و یا معاون وزیر.

زنگنه همان وزیری است که خسارت بیش از 14 میلیارد دلاری کرسنت را به کشور تحمیل کرد. حذف کارت سوخت در دوره وزارت زنگنه با حساب ارز 4200 تومانی حدود 150 هزارمیلیارد تومان به کشور خسارت زد. علاوه بر این جریمه قرارداد صادرات گاز به ترکیه و همچنین بدهی و جریمه قرارداد واردات گاز از ترکمنستان در دوره وزارت زنگنه در مجموع حدود 4 میلیارد دلار به کشور خسارت زد.

همچنین لغو قرارداد خط لوله صلح از هند و پاکستان در دوره وزارت زنگنه سالیانه 8 میلیارد دلار خسارت وارد کرد که در مجموع در دولت تدبیر و امید این خسارت بیش از 50 میلیارد دلار برآورد شده است.

خسارت 7 میلیارد دلاری عدم پیگیری و اجرای قرارداد صادرات گاز ایران به کویت- علیرغم درخواست کویت- و قرارداد خسارت بار توتال و تبعات زیان بار مخالفت زنگنه با ساخت پالایشگاه و تاکید بر عدم خودکفایی در تولید بنزین و موارد متعدد دیگر را نیز باید به فهرست بلند بالای خسارت های وزارت زنگنه به کشور اضافه کرد.

آیا با این حساب شخصی همچون زنگنه شایستگی حضور در دولت رئیسی را داشت؟!

ظریف نیز در حوزه دیپلماسی منطقه ای، ارتباط با شرق، نوع رابطه با غرب، دیپلماسی اقتصادی، عزت پاسپورت ایرانی و شأن پاسپورت دیپلماتیک ایران و...به هیچ عنوان کارنامه قابل قبولی ارائه نداد.

روزنامه شرق در مطلبی با اعتراف به کارنامه غیرقابل دفاع ظریف در وزارت خارجه در مطلبی به قلم یک دیپلمات سابق نوشته بود: «ظریف...سازمان و ساختار وزارت خارجه را در ‌نهایت بی‌توجهی، بدون هرگونه مطالعه اولیه و با وجود مخالفت اکثر قریب‌به‌اتفاق کارشناسان و مدیران و تحمیل هزینه‌های میلیاردی به هم ریخت. اقدامی پرهزینه، بی‌نتیجه که متعاقبا به آن اعتراف و درصدد اصلاح آن برآمد. در عرض چند سال چهار بار دست به تعویض «معاون اداری- مالی» زد که در سازمان وزارت خارجه به دلیل اهمیت این پست در حفظ ساختارها از آن به‌عنوان «معاون ثابت اداری- مالی» یاد شده است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشته بود: «کار کارشناسی را با این استدلال «که من خودم از همه کارشناس‌ترم» در صندوقچه گذاشت که نتیجه محتوم آن بی‌انگیزه‌شدن بدنه کارآمد و مجیزگویی اقلیت بی‌هنر و بی‌سواد کارشناسان بود که تیر خلاص آن نیز در جلسه بررسی تغییر ساختار معادل‌سازی سازمان عریض و تخصصی تحت امر خود با بیست‌وچند نفر دانشجو بود... روابط دوجانبه با کشورها و به‌خصوص همسایگان را آگاهانه‌ یا به دلیل سابقه طولانی کار در عرصه «روابط بین‌الملل» تعطیل کرد و به تعبیر مخالفانش سیاست خارجی کشور را به زلف برجام گره زد...و از  «دو ابراولویت اقتصادی و همسایگان»  سخن گفت که در عرصه عمل به اندازه سر سوزنی اجرائی نشد ».

** سردرگرمی اصلاح طلبان و بحران «بی‌بزرگ‌تری»

روزنامه ابتکار در مطلبی با عنوان «جریان اعتدال و بحران بی‌بزرگ‌تری» نوشت:«به گفته ناظران سیاسی، اکبر هاشمی رفسنجانی گذشته از شخصیت حقیقی خود، یک شخصیت حقوقی و سیاسی داشت که در عرصه سیاست کشور به ویژه برای جریان اصلاحات، از چپ سنتی تا راست مدرن، نقش‌آفرین بود و در بزنگاه‌های حساس آنها را دور هم جمع کرد. حلقه گمشده‌ای که شاید اگر در روزهای انتخابات 1400 حضور داشت، اصلاحات علیرغم همه شرایط موجود، میدان را ترک نمی‌کرد».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«البته دور از ذهن نیست که چهره‌های اصلاح‌طلب در میان همه شخصیت‌های شاخص جبهه خود کسی را هم‌سطح هاشمی رفسنجانی ندانند و با این استدلال انتخاب این جایگزین را به فرداها بیندازند، اما این سردرگمی در شرایط کنونی دو جریان اصلاحات و اعتدال، بیش از همه به ضرر چه کسی خواهد بود؟ سرانجام علی لاریجانی به واسطه مشی سیاسی خاص خود که به اعتقاد کارشناسان به هاشمی رفسنجانی قرابت دارد بر مسند او خواهد نشست، یا حسن روحانی به واسطه دو دوره ریاست‌جمهوری و اینکه هنوز در میان برخی سیاسیون نفوذ دارد جای خالی پدر معنوی اعتدالیون را پر خواهد کرد؟».

سردرگرمی اصلاح طلبان و بحران «بی‌بزرگ‌تری»/ رجایی: وزرایی همچون ظریف و زنگنه نباید تعویض می‌شدند

جریان اصلاح طلب همچنان در شوک شکست بزرگ انتخاباتی است. در انتخابات ریاست جمهوری 1400 علیرغم فراخوان گسترده اشخاصی همچون خاتمی، کروبی، تاجزاده و بهزاد نبوی و با وجود تشکیل نهاد اجماع ساز اصلاحات(موسوم به ناسا) در نهایت نامزد اصلی این جریان تنها حدود 2 میلیون و چهارصدهزار رای کسب کرد.

علاوه بر این جریان اصلاح طلب در انتخابات شورای شهر تهران نیز با نتیجه 21 بر هیچ شکست خورد. این در حالی بود که خاتمی برای «لیست جمهور»- تابلوی جدید لیست امید- فراخوان داد و به مردم توصیه کرد که «زیر میز» بزنند.

اما در نهایت مردم «زیرِ میزِ بانیان وضع موجود» زدند و جریان اصلاح طلب را از دولت و شورای شهر و شهرداری تهران اخراج کردند.

طیف اصلاح طلب در اسفند 98 نیز در انتخابات مجلس شورای اسلامی شکست سنگینی را متحمل شد.

جریان اصلاح طلب در سالهای اخیر در سه انتخابات شکست خورد. در حقیقت این طیف به کارنامه خود باخت. کارنامه ای غیرقابل دفاع که مصداق بارز ناکارآمدی بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان