راز فقر صفر انرژی در ایران چیست؟ سومین گزارش رسمی از وضعیت فقر در ایران، پیرامون وضعیت انرژی در کشور تهیه شده و نشان میدهد طبقات مختلف جامعه و استانهای کشور چگونه از انواع مختلف حاملهای انرژی استفاده میکنند. این گزارش که از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تهیه شده، به وضوح تایید میکند که قیمت ارزان انرژی در ایران باعث شده تا سهم انرژی در سبد مصرفی خانوار افزایش یابد و کشور در نقطه فقر صفر انرژی قرار گیرد.
در واقع این غنای فراگیر بدون اینکه هزینه زیادی به سبد مصرفی خانوار تحمیل کند، کشور را بالاتر از میانگین جهانی مصرف انرژی قرار داده است. پیشتر دفتر رفاه اجتماعی این وزارتخانه در دو گزارش پیرامون وضعیت «خط فقر» و دسترسی به «مسکن مقرون به صرفه»، شرایط کشور را پایینتر از میانگین جهانی و در وضعیتی نامناسب ارزیابی کرده بود که برای نمونه تعداد خانوارهای ایرانی محروم از مسکن مقرون به صرفه 8/ 1برابر متوسط جهانی است. گزارش «فقر انرژی» وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تاکید میکند به جز کرمان (با حدود 11درصد) که بالاترین نرخ خانوارهایی را دارد که سهم انرژی از کل هزینه آنها بالاتر از 10درصد است، باقی استانهای کشور در وضعیتی پایینتر قرار داشته بنابراین بخش اعظم ساکنان کشور در نقطه صفر فقر انرژی قرار دارد.
فقر انرژی یکی از سنجه(شاخص)های کاربردی برای اندازهگیری فقر در جهان است که به بررسی سهم آب، گاز و برق از سبد مصرفی خانوار میپردازد. گزارش دفتر رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد ایران در سال 2018 مطابق با آمار منتشر شده از سوی بانک جهانی در وضعیتی بالاتر از متوسط جهانی قرار دارد، بهطوری که در دسترسی به برق شهری متوسط کشوری 100 درصد بوده در حالی که در همان سال متوسط جهانی 5/ 89درصد بوده است. از آن سو، متوسط جهانی دسترسی به آب بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی برای مناطق شهری 14/ 85درصد و برای مناطق روستایی 53درصد بود، حال آنکه متوسط کشوری در ایران بر اساس آمار منتشرشده از سوی شرکت آب و فاضلاب کشور، برای مناطق شهری 82/ 99درصد و برای مناطق روستایی 95/ 75درصد است که بالاتر از متوسط جهانی است. در بین 31 استان مختلف کشور هم این کرمان است که بدترین وضعیت را در شاخص فقر انرژی داشته حال آنکه استان قم بهترین وضعیت را از این منظر دارد.
این گزارش که قصد دارد رفاه اجتماعی کشور را از جنبه متفاوتی مورد بررسی قرار دهد، وضعیت خاصی را برای سه استان کرمان، سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد روایت میکند. وضعیتی که در آن کرمان در 4شاخص از 5شاخص فقر انرژی (شامل «شاخص برقرسانی، آبرسانی و گازرسانی به مناطق شهر و روستایی»، «شاخص سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار»، «شاخص درصد بهرهمندی خانوار از یارانه انرژی»، «شاخصهای کیفیت و امنیت عرضه انرژی» و «شاخص نوع سوخت خوراکپزی») وضعیتی پایینتر از میانگین کشوری دارد. این گزارش نشان میدهد 3 استان در وضعیت «بسیار بد»، 7 استان کشور در وضعیت «بد»، 9استان در وضعیت «متوسط» و 12 استان در وضعیت «مناسب» به سر میبرند. عامل دسترسی آسان و کمهزینه به انرژی و آب، یارانههای پرداختی است که موجب شده تا رتبه ایران به دلیل تزریق یارانههای بسیار، بهتر از چیزی به نظر برسد که در واقعیت وجود دارد.
اما در بخش دیگری از گزارش، برای سنجش مقرونبهصرفه بودن انرژی، از دو شاخص «سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار» و «یارانه انرژی» استفاده شده است. اگر خانواری 10 درصد از درآمد خود را صرف خرید انرژیبرای پختوپز، گرمایش و سرمایش خانه خود کند، این خانوار دچار فقر انرژی است. در ایران سهم انرژی از سبد مصرفی خانوار در سال 1398 در حدود 4درصد بوده که این امر ناشی از قیمت پایین حاملهای انرژی به علت یارانه پرداختی به آنهاست. همینطور در سال 1398 سهم انرژی در سبد خرید تنها 57/ 3درصد از خانوارهای ایرانی بیش از 10 درصد بوده است. البته چنان که در یکی از بخشهای گزارش اعلام شده، باید اطلاعات دقیقتری درباره وضعیت مصرف انرژی در کشور به دست آورد تا با دقت بیشتری درباره این بخش به قضاوت نشست. اما با توجه به همین اطلاعات، نتایج حاکی از آن است که استان کرمان با 11 درصد، سیستان و بلوچستان با 9 درصد بیشترین میزان و قم با 3/ 0درصد کمترین میزان خانوارهای فقیر انرژی به لحاظ سهم انرژی از کل هزینه خانوار را دارند. هرچه دهک درآمدی بالاتر باشد، درصد کمتری از خانوارها دچار فقر انرژی هستند، یعنی درصد کمتری از خانوارها هستند که سهم انرژی از هزینهشان بالاتر از 10رصد است. در واقع خانوادههای کرمانی ماهانه و سالانه سهم بیشتری از درآمد خود را صرف انرژی میکنند حال آنکه این سهم در قم بسیار کمتر است. البته گزارش با اشاره به کمبود شواهد کافی برای یک اسکن دقیق از نحوه مصرف انرژی در کشور به تفکیک افراد و خانوارها، شهرستانها و استانها و...، تاکید میکند که نتوانسته دقت خود را برای برآورد جامعی از نقشه مصرف انرژی در ایران بالاتر از این ببرد. موضوعی که باعث بروز بزرگترین مشکل در فهم وضعیت مصرف انرژی در جای جای کشور و سیاستگذاری بهینه برای آن شده است. نبود تصویری مشخص از وضعیت کیفیت و ایمنی انرژی در نقاط کشور و همچنین عدمامکان محاسبه دقیق میزان بهرهمندی هر خانوار از یارانه انرژی چالشی است که برای برطرف کردن آن، کشور نیازمند تقویت روندهای تهیه و تحلیل آمار است. خوشبختانه از منظر ایمن بودن سوخت در دسترس مصرفکنندگان، شرایط کشور مناسب است. در این بررسی برای برآورد ایمنی و سازگاری مصرف سوخت با شاخصهای محیطزیست، سنجه نوع سوخت خوراکپزی مدنظر قرار گرفته است. تاکید این شاخص این است که خانوارها نباید برای پختوپز یا تامین گرمایش منزل از سوخت جامد مانند کود حیوانی، محصولات کشاورزی، بوتهها، چوب، زغالچوب و زغالسنگ استفاده کنند و استفاده از سوخت جامد، فقر انرژی محسوب میشود. بر این اساس در مجموع 2درصد از جمعیت کشور از این نوع سوخت استفاده میکنند. استانهای کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و لرستان، بیشترین استفاده از سوخت زغال چوب و نفت سفید را دارند؛ همچنین در مناطقی از استانهای سیستان و بلوچستان، مرکزی، خراسان شمالی و فارس از زغالچوب برای پختوپز استفاده میکنند. اگر نگاهی به شاخصهای برخورداری استانها از آب و گاز بیندازیم، گزارش ابعاد جالبتری پیدا میکند. اردبیل و همدان در بخش استانهای برخوردار از گاز طبیعی در دو فقره شهری و روستایی بهترین عملکرد را دارند. گزارش در عین حال تایید میکند در هر دو بخش شهری و روستایی وضعیت سیستان و بلوچستان مناسب نیست. در بخش آب هم دو استان ایلام و آذربایجان شرقی به ترتیب بهترین عملکرد را در شاخص روستایی و شهری دارند و در عین حال استان سیستان و بلوچستان در این بخش وضعیت نامناسبی دارند. از مهمترین بخشهای گزارش، شاخصهای مورد اشاره در متن هستند که تحت عنوان شاخصهای «کیفیت» و «امنیت» عرضه انرژی دستهبندی شدهاند.
شاخص سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار
افزایش قیمت حاملهای انرژی در سال 1389 باعث شد تا سهم انرژی از کل سبد خانوار در سال 1390 به حدود 17 درصد برسد. با ثبات قیمت انرژی این سهم کاهش یافته و مجددا در سال 1393 با اصلاح قیمت برخی حاملهای انرژی این سهم افزایش داشته است.
به طورکلی از آنجا که قیمت انرژی در ایران دستوری تعیین میشود، در شرایط تورمی اقتصاد ایران، قیمت نسبی انرژی معمولا روند کاهشی داشته و سهم آن از کل هزینه خانوار نیز کاهشی است. سپس با یک اصلاح قیمت، سهم انرژی افزایش یافته و مجددا با ثبات قیمت اسمی، سهم انرژی روند کاهشی پیدا میکند.
گزارش نشان میدهد از سال 90 تا 98 که نرخها در کشور تحتتاثیر تورم به شدت افزایش یافتهاند ولی بهای انرژی تغییر چندانی نداشته، سهم هزینه انرژی در سبد خانوار نیز به شدت کاهش یافته و از حدود 98/ 16درصد در سال 1390 به حدود 5/ 3درصد در سال 1398 رسیده است.
شاخص بهرهمندی خانوار از یارانه انرژی
وجود یارانه قابلتوجه بخش انرژی و در نتیجه قیمت پایین انرژی باعث شده تا سهم انرژی در سبد مصرفی خانوار، مقدار بسیار بالایی نباشد. در چنین شرایطی، در کنار بررسی میزان بهرهمندی خانوار از انرژی لازم است تا «بهرهمندی خانوار از یارانه انرژی» نیز مورد بررسی قرار گیرد. گزارش به خوبی میزان بهرهمندی هر کدام از دهکها را از یارانه انرژی نشان میدهد که دهک دهم بیش از 15درصد و دهکهای هفتم تا نهم هرکدام بیش از 12درصد از از مصرف انرژی کشور را به خود اختصاص داده است. در عین حال، سهم دهک اول از این شاخص تنها حدود 4 درصد بوده است.
شاخص نوع سوخت خوراکپزی
مطابق با دادههای بانک جهانی برای شاخص نوع سوخت خوراکپزی در سال 2016 (1396) متوسط جهانی این شاخص 33/ 59درصد در استفاده از سوخت گاز مایع (سوخت خوراکپزی غیرجامد) بوده و در همان سال متوسط کشوری ایران 49/ 98درصد بوده است. مطابق با دادههای هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران در مناطقی از استانهای فارس، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و همدان از زغال و چوب برای پختوپز استفاده میکنند. در برخی مطالعات نیز تکیه بر این مهم است که اگر خانوار برای سوخت خوراکپزی از سوختی به غیر از گاز طبیعی (شبکه عمومی) استفاده کند فقیر محسوب میشود. در بررسی دادههای هزینه درآمد خانوار نتایج حاکی از آن است که در سال 1398 عدمدسترسی به گاز طبیعی برای سوخت خوراکپزی در مناطق روستایی کشور به طور معناداری بیشتر از مناطق شهری بوده است. بر اساس این اطلاعات در سال 90 بیش از 20درصد خانوارهای کشور فاقد گاز طبیعی برای خوراکپزی بودهاند، اما این روند در سالیان متوالی نزولی بوده و تقریبا نیمی از این خانوارها در سال 98 دارای گاز طبیعی برای خوراکپزی بودهاند.
جمعبندی
در جمعبندی این گزارش اشاره شده که کشور ایران فقیر انرژی نیست. دلیل آن نیز دسترسی آسان و کمهزینه به انرژی و آب است، اما مهمترین دلیل این موضوع یارانههای پرداختی همیشگی در این حوزه است. در شاخصهای دسترسی در حال حاضر بیش از 99درصد از کشور برقرسانی شدهاند و حدود 1190روستا فاقد برق هستند. از این تعداد روستا 250 نقطه در دست برقرسانی تا پایان سال 1400 است. در ارتباط با آب شرب نیز حدود 95/ 75درصد از روستاهای بالای 20خانوار و 8/ 99درصد از مناطق شهری کشور از امکانات آب شرب سالم برخوردارند. مطابق با سالنامه 1398 شرکت آبفا مناطق روستایی استانهای یزد، کرمان، کردستان، بوشهر، سیستان و بلوچستان و هرمزگان به ترتیب کمترین استانهایی بودهاند که مناطق روستایی آنها از آب شرب سالم بهرهمندند. در نهایت در یک تصویر کلی میتوان گفت هیچ یک از استانهای کشور به صورت 100درصد مناطق روستایی بهرهمند از آب آشامیدنی سالم ندارند. 05/ 24درصد از جمعیت روستایی ایران دسترسی به آب شرب سالم ندارند. مطابق با دادههای نمونهگیری نوع سوخت خوراکپزی خانوار، در استانهای فارس، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و همدان از سوخت زغال چوب برای پخت و پز استفاده میکنند. بررسی شاخص سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار نشان میدهد که خانوار ایرانی تنها حدود 4درصد از درآمد خود را صرف خرید انرژی میکند که عمدد دلایل این موضوع هم انرژی ارزان و در دسترس و یارانه انرژی پرداختی از سوی دولت است؛ بنابراین نیاز به اطلاعات دقیقی در خصوص میزان یارانه دریافتی انرژی هر خانوار وجود دارد.
شاخصهای در ارتباط با کیفیت و امنیت عرضه انرژی در سنجش فقر از اهمیت زیادی برخوردارند، زیرا پس از دسترسی به انرژی و خدمات آن نیاز به ثبات عرضه و عرضه مداوم و بدون قطعی بیش از پیش احساس میشود؛ اما متاسفانه در هیچ یک از سه بخش آب، برق و گاز به صورت دقیق محاسبه و منتشر نشدهاند. در نهایت با توجه به شاخصهای مطرح شده در حوزه انرژی و آب، میتوان وضعیت استانها را رتبهبندی کرد. از شاخصهای معرفی شده، شاخصهای امنیت و کیفیت عرضه برای هیچ یک از سه بخش آب، برق و گاز دادهای ارائه نمیکنند. برای شاخص یارانه انرژی هم به همین صورت هیچ دادهای به تفکیک استان در دسترس نیست؛ بنابراین رتبهبندی استانها به لحاظ فقر انرژی برای سایر شاخصها (آبرسانی، برقرسانی و گازرسانی به مناطق شهری و روستایی، سهم هزینه انرژی از سبد هزینه خانوار، سوخت خوراکپزی) انجام شده است. به این منظور شاخص دسترسی به سه بخش دسترسی به آب، برق و گاز تقسیم شده است. نتایج حاکی از آن است که استان کرمان با عدد 4 (یعنی در 4 مورد از 5 شاخص) وضعیت بدتری از متوسط کشور داشته و پس از آن استانهای سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد با عدد 3 قرار دارند. استانهای زردرنگ در نقشه در تمام شاخصها وضعیتی در سطح متوسط کشوری یا بهتر از آن داشتهاند. در پایان این گزارش این نکته لحاظ شده که بررسیها نشان میدهد که سنجش فقر انرژی و آب دارای ضعفها و خلأهای کلیدی است که از جمله آنها میتوان به نحوه انتشار و رصد دادههای فقر انرژی و آب از یکسو و نحوه تولید دادههای مرتبط با بخش انرژی و آب اشاره کرد.