جواد نوائیان رودسری؛ با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، در دوم تیرماه سال 1287 ش (مشهور به «یومالتوپ»)، محمدعلیشاه و سایر مستبدان، نهضت مشروطه را تمامشده میدانستند.
شاه، سرمست از پیروزی بهدست آمده، دست قزاقها را برای غارت اموال عمومی و خصوصی بازگذاشته بود. تمام خانههایی که به عنوان سنگر، توسط مشروطهخواهان و نمایندگان مجلس مورداستفاده قرار گرفته بود، غارت شد.
قزاقها به داخل ساختمان مجلس ریختند و هرچه به دستشان رسید، غارت کردند؛ حتی در و پنجره مجلس نیز از این غارت در امان نماند. قزاقها سپس به پارک امینالدوله رفتند و به تعدادی از علما، مشروطهخواهان و نمایندگان مجلس که در این محل حضور داشتند، حمله کردند.
«مستشارالدوله»، یکی از شاهدان این واقعه، در خاطرات خود مینویسد: همین که نزدیک شدند، هنگامه دلگدازی برپا شد که به گفتن راست نیاید. بیش از همه به دستارداران (روحانیان و علما) پرداخته، تو گویی کینه همه را از ایشان بازمیجستند، میزدند، دشنام میدادند، رخت از تنهایشان میکندند.
من کنار درختی ایستاده بودم و، چون مرا از شمار ایشان نمیگرفتند، کاری با من نداشتند؛ ولی از آسیبی که به آقایان میرساندند، دلم نزدیک بود بترکد. بهبهانی و طباطبایی را چندان زدند که اندازه نداشت. یکی از این رو سیلی یا مشت یا قنداق تفنگ مینواخت و آن یکی فرصت نداده، از آن رو مشت یا سیلی میخوابانید. دیدم سر برهنه آقا سیدعبدا... [بهبهانی]در هوا اینور و آنور میرفت.
در همه این آسیبها، تنها سخنی که از زبان اینان بیرون میآمد جمله «لا اله الا ا...» بود. افزون بر این وقایع، کشتار غریبی در باغشاه اتفاق افتاد و در آنجا، بهواقع مشروطهخواهان را سلاخی کردند؛ قزاقها به فرماندهی لیاخوف، «آیتا... سیدجمال افجهای» و کسانی را که همراه او، برای کمک به نمایندگان مجلس، به سمت بهارستان میرفتند، به گلوله بستند.
نیروهای استبداد تعدادی از مشروطهخواهان را با درشکه به باغشاه منتقل کردند و افرادی مانند «ملکالمتکلمین» و «میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل» را به دستور شاه و در حضور او خفه کردند. به برخی مانند «قاضی ارداقی»، ابتدا سم خوراندند و سپس به فجیعترین شکل ممکن به قتل رساندند. این توحش کمسابقه چهار ساعت ادامه داشت.
ایران در بُهت فرو میرود
با پایان کشتار تهران و فروریختن ارکان مشروطیت، اخبار غمانگیز آن در همه جای کشور منتشر شد؛ ایران در بُهت و اندوهی عمیق فرورفت. چندماه وقت لازم بود تا مقاومتهای پراکندهای شکل بگیرد و با تدبیر مردانِ روزهای سخت، مبارزهای تمامعیار آغاز شود.
در این مسیر، تبریز نقطه آغاز بود؛ ستارخان و یارانش، پرچم مشروطهخواهی را در محله امیرخیز این شهر، در اهتزاز نگه داشتند؛ فشار مستبدان و سفاکی طرفداران محمدعلیشاه، آن دلاوران را از مبارزه منصرف نکرد. بهتدریج، آتش قیام در همه جای ایران شعلهور شد و در آخر، به مشهد رسید.
زمستان سال 1287 ش بود که برای نخستینبار، بعد از ماجرای به توپ بستن مجلس شورای ملی، مشروطهخواهان اولین اقدام خود را علیه طرفداران استبداد در مشهد اجرایی کردند؛ روز 16 اسفندماه سال 1287، انجمن ایالتی خراسان، پس از ماهها تعطیلی، با همت اعضایش، به صورت مخفیانه جلسهای برگزار و بیانیهای منتشر کرد؛ اما چگونه باید این اقدام که میتوانست دوباره نور امید را در دل مشروطهخواهان مشهدی روشن کند، به اطلاع عموم میرسید؟ درست در همین مرحله بود که سیدحسین اردبیلی، پا پیش گذاشت و با همراهی ملکالشعرا بهار و تنی چند از یاران خود، روزنامه خراسان را بنیان نهاد.
نخستین شماره این روزنامه، 27 اسفند 1287 منتشر شد؛ با سرمقالهای که اولاً، به تحلیل چرایی و چگونگی واقعه «یومالتوپ» میپرداخت و ثانیاً، با ارزیابی شرایط حاکم بر آن روزگار، وضعیت پیش روی مشروطهخواهان را تشریح میکرد. نویسنده این مقاله مبسوط، کسی جز سیدحسین اردبیلی نبود؛ مقالهای که تیتری یک کلمهای داشت: «خراسان».
سرمقالهای با تیتر یک کلمهای
مقاله «خراسان»، یکی از مقالات تحلیلی و در عین حال، صاحب شواهد تاریخی است؛ گزارشی گسترده از اقدامات مشروطهخواهان در کشور و تلاش مشهدیها برای همراهی با آنان. سیدحسین اردبیلی در شروع گزارش، واقعه «یومالتوپ» را «از اعظم مصائب تاریخی ایران و ثانی اثنین فتنه چنگیزی» بهشمار میآورد.
در منطق و تحلیل او، غفلت از برخی حقایق، باعث و زمینهساز این رویداد دردناک بود؛ «این واقعه غیرمنتظره، نتیجه نادیده گرفتن و بیتأثیر انگاشتن اقداماتی است که برخی بآسودگی از کنار آنها گذشتند. فرصت مصالحه از دست رفت و شاه توانست از این بیتدبیری بهره ببرد و مجلس را بتوپ ببندد.»
اردبیلی چندان به اصل این دلایل ورود نمیکند؛ اینکه چرا و چگونه فرصت مصالحه از بین رفت و حمله تروریستی مشروطهخواهان تندرویی که به امثال تقیزاده و حیدرخان عمواوغلی متصل بودند، به شاه این بهانه را داد که اساس مشروطه را بر هم بزند؟
شاید وحشت از اقدامات شدید روسیه تزاری که در آن ایام، نفوذی تمام در مشهد داشت، باعث شد که سیدحسین از نقش مستقیم استعمارگران در این اقدام وحشیانه نیز، چشم بپوشد؛ هرچند که در فرازی از مقاله، نویسنده «نظر به موقعیت سرحدی و بملاحظه حیثیت مرکزیه ارض اقدس» را از دلایلی میداند که فعالیت مشروطهخواهان را به تأخیر انداختهاست و با کنایه، به نقش منفی سیطره استعمار بر شمال شرق کشور، در جریان مبارزه علیه استبداد صغیر صحه میگذارد.
چرا دیر جنبیدیم؟!
نویسنده نخستین سرمقاله روزنامه خراسان، پس از این مقدمات، به خراسانیان میتازد؛ معتقد است که آنها در امر خطیر دفاع از مشروطه، به دلایلی عقب افتادهاند. او مینویسد: «ارض اقدس نقطه عزیمت و اجتماع نفوس متنوعه مسلمانان داخله و خارجه است.
بطوریکه متجاوز از دو ثلث سکنه این شهر، از مسلمانان قفقاز و ترکستان و افغانستان و نقاط مختلفه ایران تشکیل یافته طبقات عالیه ملت خراسان اقدامات قهریه را مناسب نمیدیدند. بالاخره مجاهدین خراسان که بواسطه تأخیر در اجرای احکام حجج اسلام از سایر برادران دینی شرمسار بودند، پیمانه صبرشان از خون دل لبریز گردید در اجرای مقاصد ملیه باستعمال قوه قهریه مصمم شدند.
چنانکه شب یکشنبه 14 صفر، مقارن وقت سحر با یکصدای بسیار مهیب که موجی از دریای قهر ملی بود، تمام سکنه این شهر را از خواب گران بیدار ساختند. عقلا و رؤسای مملکت دیدند که اگر خدای نکرده اندکی هم سکوت خود را امتداد دهند، بیم آن است که شرار هیجان ملی در خراسان آتشی برافروزد که بیکبار خرمن استبداد را بسوزاند.
این بود که باهتمام حجج اسلام و علماء اعلام و رؤساء والامقام بکوری چشم معاندین شریعت و برغم کینه دشمنان دین و ملت، روز یکشنبه 14 صفر، انجمن ایالتی خراسان بعضویت همان اعضای منتخبه سابق رسماً مفتوح گردید.»
اشاره سیدحسین اردبیلی به حمله مشروطهخواهان مشهد به مراکز تجمع مستبدان بود؛ اتفاقی که شرح آن، بعدها و در قالب شعر «آوای نارنجک» توسط ملکالشعرا بهار به نظم کشیده شد.
یادی از مجتهد لاری
یکی از نکات جالبی که در نخستین مقاله روزنامه خراسان، در توضیح و توجیه لزوم مبارزه با استبداد صغیر و دادن پاسخی قاطع به واقعه دوم تیرماه 1287 مورد توجه قرار گرفته، اقدامات مجتهد نامدار آن عصر، سیدعبدالحسین لاری است؛ سیدحسین اردبیلی مینویسد:
«حجتالاسلام حاجی سیدعبدالحسین لاری در صفحات خلیجفارس و محلات سبعه فارس با سی هزار سوار جرّار دور شیراز را محصور ساخته و بدینسان، به عمر مخالفان مشروطه در فارس خاتمه دادهاست». مرحوم مجتهد لاری، یکی از مشهورترین علمای طرفدار مشروطه و از مبارزان نامی ایران علیه استعمار انگلیس بود.
منبع: روزنامه خراسان