سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"مثل ما باش!" تا اسلحه برداری و انتخابات را تحریم کنی
جهانبخش خانجانی، عضو حزب کارگزاران سازندگی اخیراً در خصوص این ادعا که "چه مناسبتی در هسته قدرت در جریان است که بعد از مدتی افرادی مانند مرحوم آیتالله هاشمی، ناطق نوری یا حسن روحانی و حال برادران لاریجانیها که زمانی رقیب جدی اصلاحطلبان بودند، بیشتر به سمت مواضع اصلاحطلبانه گرایش پیدا میکنند"! اظهاراتی را بیان کرده است.
او میگوید: بعضی از اوقات ممکن است شکل ظاهری دموکراسیخواهی و یا دموکراتیزاسیون برقرار باشد اما محتوای درونیاش یک هسته سخت حاکمیتی تشکیل شده باشد که آن هسته سخت در دَوران حاکمیت، لایههایی از خودش را به بیرون پرتاب میکند و یا آنها از درون آن سیستم هسته سخت خارج میکند که در نتیجه اگر همین طور سیر تحول و تصور در نظر بگیریم، در نهایت یک مجموعه صلب غیرقابل نفوذ و جزم اندیشی باقی میماند که همه یاران و نیروهایش را از خودش دور میکند و به نوعی با آنها بیگانه میشود.
خانجانی میافزاید: به نظر میرسد ما هرچه از ابتدای انقلاب فاصله گرفتیم، در حکومت در سیر دورانی رو به جلو دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه؛ دیدگاه رادیکالیستها است که آنها معتقدند انقلاب در فرآیند زمان خالص و خالصتر میشود و یک دیدگاه توسعه گرایانه است که این دیدگاه میگوید هسته سخت حاکمیت در فرآیند دموکراسیخواهی ناتوان است و در نتیجه افرادی که کمترین نقد و یا کمترین اصطحکاکی با آن داشته باشند از مدار محبان خودش دور میکند و آنها هم ناگزیر میشوند از این مدار خارج شوند و به یک مدار و یا یک حلقه دیگر پیوند بخورند.
به گزارش اعتمادآنلاین، او تصریح میکند: جریان اصلاحطلبی به دلیل این که مبنای جریانیاش تعامل و توسعه یافتگی است و یک فرآیند رو به رشد و اصلاح در درون را مدنظر دارد و در عین حال جزماندیشی در آن حاکم نیست، میتواند جریانات و افرادی که از آن حلقه سخت کنده میشوند را به سمت خودش جذب کند.
این فعال چپ همچنین میگوید: برای این که جریان اصلاحات از یک سو جریان دوراندیش و مصلحت اندیش است و از یک سوی دیگر جریان توسعهگرای دموکراتیکخواه است، مشاهده میکنیم صرف نظر از جریانات برانداز و جریاناتی که جنگ مصلحانه با نظام جمهوری اسلامی کردند (که آنها با هر دو گروه اصلاحطلبان و اصولگرایان زوایه دارند) افراد هرچقدر از جریان معقول و منطقی اصولگرایان جدا شوند، به اصلاحطلبان نزدیک میشوند؛ برای همین است که مشاهده میکنید از آقایان ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی گرفته تا جناب آقای لاریجانی و امثالهم که خودشان متعلق به یک جریان هستند، به حلقه اصلاحطلبان متصل و یا نزدیک میشوند که نتیجهاش این میشود.[1]
*در سیاستورزی اصولی رفتارهایی مثل کاسبمسلکی هرگز پذیرفته نیست. به این معنی که نباید و نمیتوان که انتقادات چند رجل سیاسی از برخی نهادهای حاکمیتی را به معنی دگردیسی سیاسی آنها قلمداد کرد و یا آنها را فراری از اعتقادات مبناییشان معرفی نمود!
(مگر اینکه خودشان در اعلامیهای رسمی چنین داعیهای داشته باشند یا مثل مرحوم هاشمی و آقای ناطق بتوان از نشست و برخاستهای آنها چنین نتیجهای گرفت)
مسئله جالبتر نیز حرفهای عجیب آقای خانجانی درباره جریان اصلاحات در سال 1400 است.
آنچه مردم و فعالان سیاسی ایران در حال حاضر از اصلاحطلبی میدانند یک حرکت سیاسی پیرمغز، پشیمان از انقلاب و تجدید نظر طلب است که در انتخاباتهای 98 و 1400 –به جز برخی اضلاعش- از دموکراسی خارج شد و صراحتا دست به "تحریم انتخابات" زد.
جریانی که عمده سران آن در فتنه براندازانه سال 88 دستگیر شدند، چاره مشکلات را در تظاهرات خیابانی علیه نظام میداند و هیچ کارنامه مثبتی هم در اجرائیات کشور و رتق و فتق حکیمانه امورات مردم در شهرداری و دولت و مجلس ندارد و دائما به سیاهنمایی و پمپاژ ناامیدی مشغول است.
اکنون چرا باید یک رجل سیاسی به چنین فضای دهشتناکی پناه بیاورد و خود را به لباس آنان بیالاید؟!
باید دقت کرد که انتقاد داشتن به معنای تغییر ریل سیاسی نیست و ایضا اصلاحطلبان نیز به دلیل رویگردانی جریانی عمده رجال شهیرشان از مبانی انقلاب، نمیتوانند خود را منتقد بنامند.
ترسیم این حقایق در چارچوب معادلات سیاسی کشور، حقایق زیادی را برای جویندگان حقیقت برملا میکند.
***
ناجوانمردی در حق رئیسی
زهرا نژادبهرام، فعال اصلاحطلب و عضو شورای شهر سابق تهران در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است: این درست است که آقای رئیسی در رقابتهای انتخاباتی هیچ وعدهای مبنی بر استفاده از زنان در کابینه مطرح نکرده بود اما انتظار میرفت ایشان که مرد عدالت و مرد قوه قضائیه بودند در درون کابینه خود عدالت یا گامهایی بسوی عدالت را به نمایش بگذارد و این حداقل انتظار جامعه زنان بود. فارغ از اینکه چه کسی به ایشان رای داده و چه کسی رای نداده، آقای رئیسی امروز رئیس جمهور کشور ایران هستند و خودشان هم بارها اعلام کردهاند که رئیس جمهور همه مردم ایران هستند و به همین جهت انتظار میرفت مطالبه زنان را محقق میکردند.
او میافزاید: اینکه چرا ما همیشه در حال درجا زدن هستیم و هر بار در زمان تشکیل کابینهها یک مطالبه را مطرح میکنیم به این دلیل است که متاسفانه خانمهای ما وقتی پای صندوق رای حاضر میشوند بیشتر دید سیاسی دارند تا اینکه بخواهند نگاهی حمایتی به خانمها داشته باشند و مطالبه از این دست هنوز در جامعه زنان همهگیر نشده است و ما همیشه نسبت به این مساله دغدغه داریم که چرا زنان همچنان در مسائل سیاسی از مردان خط میگیرند. امروز هم همچنان انتظار ما این است که حالا که وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش موفق به کسب رای اعتماد مجلس نشده، آقای رئیسی یک خانم را برای تصدی این سمت به مجلس معرفی کنند و امیدوار هستیم که نمایندگان مجلس هم از این مساله حمایت کنند.[2]
*اظهارات خانم نژادبهرام در حالی است که ایشان و دوستانشان در شورای شهر پنجم تهران با اینکه در اکثریت مطلق بودند اما حاضر نشدند به یک شهردار زن رأی بدهند!
جالب است که آنها به 5 شهردار و سرپرست بعضا پر حاشیه رأی دادند اما باز هم زیر بار نرفتند که یک زن را برای این سمت انتخاب کنند.
و جالبتر هم آنکه هیچیک از بانوان صاحب تریبون اصلاحطلب نیز انگار به این فرایند هیچ اعتراضی نداشتند و حضرات محترمه در این زمینه لام تا کام سکوت کردند و چیزی نگفتند.
اکنون هم اوج ناجوانمردی است که صلاح و مصلحتی که اصلاحطلبان رعایت نکردند؛ بر گردن آقای رئیسی بیافتد.
به زعم ما علت درجا زدن برخی مطالبات بانوان ایرانی در صحبتها و پیشینه اظهارات خانم نژادبهرام کاملا هویداست...
***
اشک کماندوهای پشیمان کنار خط مرزی
اسبی که ناگهان تغییر مسیر داد و صاحبش را زمین زد!
فیضا... عربسرخی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در مصاحبه با صبح ما پیرامون طالبان و انتقاد از حکومت تازه تأسیس افغانستان گفته است:
"البته همه اینها به معنای ایجاد درگیری ایران با طالبان و برخورد نظامی، چیزیکه جریان اصولگرایی سعی دارد به نام و علیه اصلاحطلبان تبلیغ کند، نیست، بلکه داشتن یک درک واقعیتر، تنظیم برخوردها و رفتارها در مواجهه با طالبان و دفاع سیاسی و معنوی از حقوق مردم افغانستان به عنوان ملتی که در جغرافیای فرهنگی ایران بزرگ قرار دارد، میباشد![3]
*اصلاحطلبان طی هفتههای اخیر بارها و بارها حاکمیت کشور را بهسبب موضع منطقی جمهوری اسلامی ایران پیرامون افغانستان و حکومت جدیدالتأسیس آن ملامت کردند و خواهان حضور نظامی ایران در افغانستان بودند!
اما به محض اینکه مشخص شد مرز افغانستان باز است و برخی تحلیلگران کشور نیز پیشنهاد کردند که اصلاحطلبان با تشکیل یک تیپ بصورت داوطلبانه عازم افغانستان شوند و از مطالباتشان دفاع کنند؛ سر اسب ناگهان کج شد و صاحبش بر زمین خورد و آقایان به ناگاه از این گفتند که منظور ما دفاع حقوقی از ملت افغانستان بوده است. (یعنی همان موضع اصیل نظام در قبال افغانستان و طالبان!)
این نمایش مضحک و پشتکواروی یکشبه البته مورد توجه و طعنه مردم نیز قرار گرفته است و چپهای ستادی در مظان این استفهام انکاری قرار گرفتهاند که اگر راست میگویند چرا جرأت جنگ برای مطالبات خود را ندارند و به افغانستان نمیروند؟!
همچنین است که طالبان تا اینجا در عمل نشان داده با طالبان سابق فرق دارد و مقتضیات حکومت و پیشرفت را لااقل تاکنون پذیرفته است.
ضمن اینکه طبیعتا در جابهجایی حکومتها برخی حرکتهای اشتباه نیز رخ میدهد که بایستی متوجه اتفاق یا رویه بودن آنها باشیم.
این نکته نیز بدیهیست که موضع نظام اسلامی در قبال طالبان در صورت تغییر فاز این گروه، آناً تغییر میکند. چه اینکه به قول دیپلماتها "در دیپلماسی دشمن همیشگی و دوست همیشگی نداریم"! (البته این قاعده شامل رژیم صهیونیستی نیست)
***
1_ https://etemadonline.com/content/513970
2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1130089
3_ http://sobhema.news/?p=17623
4_ https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/06/13/1438832