تحریریه زندگی آنلاین : مادربزرگ وقتی برای اولین بار نوهدار شد 60 ساله بود. وقتی دخترش برای کار کردن آماده میشد اولین نوه او تنها شش ماه داشت و مادر بزرگ با روی گشاده نگهداری او را به عهده گرفت. بعد به فاصله هر دوسال یک نوه به نوههای او اضافه شد و هرچه خانواده گستردهتر میشد مادربزرگ پیرتر و خستهتر میشد. حالا او 5 نوه دارد و هنوز همه فرزندانش از او توقع دارند.این بانوی سالمند اکنون از صبح تا ساعت 4 بعدازظهر اغلب با دو سه نوه که یکی از آنها هم نوزاد است در خانه تنهاست.گرچه بارها به بچههایش گفته در 70 سالگی دیگر نیروی جوانی را ندارد اما توقعات همچنان پابرجاست.
بیشتربخوانید:
حد و مرز نوهداری
وقتی سالمندان از مرز 65 سالگی میگذرند فرآیند سالمندی آغاز میشود. در بعضی افراد این فرآیند ممکن است زودتر هم شروع شده باشد بنابراین خارج از انتظار نیست که نوهداری برای آنان به کاری سخت و طاقتفرسا بدل شود.
گرچه کارشناسان معتقدند میتوانیم از تجارب سالمندان در زندگی خود استفاده کنیم اما در این کار نباید زیادهروی کرد و رفاه آنان را نیز باید در نظر گرفت.
البته در جامعه کنونی که والدین وقت کمی برای تربیت فرزندان خود دارند میتوان فرزندان را به خانه پدربزرگ و مادربزرگ فرستاد و به نوجوانان اجازه داد برای یک یا دو روز نزد آنها بمانند.
همراه بودن یک سالمند در کنار نوههای خود، شرایط روحی خوبی برای آنان به همراه دارد ولی مراقبت از فرزندان نباید جزو وظایف و برنامههای زندگی یک سالمندباشد.
مراقبت از نوهها که با شیطنتهای کودکانه نیز همراه است میتواند مشکلات مفصلی، درد زانو و کمر را در سالمندان تشدید کند.سیستمهای اندامی و استخوانی سالمندان به دلیل نبود مراقبتهای پیشگیرانه در سنین جوانی دچار مشکلات عدیدهای است و باید فرزندان این سالمندان مراعات والدین خود را بکنند تا با سپردن مسئولیت بیش از حد و خارج از توان نگهداری نوهها باعث مشکلات جسمی برای آنان نشوند.
مدیریت نوهداری
هرچیزی احتیاج به مدیریت دارد. نوهداری هم از این قاعده مستثنا نیست. در مدیریت نوهداری، هم فرزندان نقش دارند و هم مادربزرگها و پدر بزرگها. در اینجا میخواهیم نکاتی را به شما بگوییم که به هردو دسته در مدیریت این روابط کمک میکند.
بیشتربخوانید:
توصیههایی به فرزندان
درست است که والدین شما خوب تربیتتان کردهاند اما بچههای امروز نیاز به تربیت امروزی دارند و باید در مورد اینکه بچهها چطور تربیت میشوند با هم توافق کنید.
اینکه چه وقت چه چیزهایی را بخورند و چه چیزهایی را نخورند، برای بازی به کوچه بروند یا نه و چطور حرف بزنند، به چه رفتارهای کودک نباید خندید و از این دست چیزها نباید مایه کشمکش شما و والدینتان در مقابل کودک باشد. قبلا در این موارد توافق کنید.
اگر والدین شما قبول کردهاند مدتی از روز را از فرزندان شما نگهداری کنند باید ممنونشان باشید و موقعیت و وضع آنها را هم در نظر بگیرید و بچهها را همراه با غذا و میوه به خانه مادربزرگ و پدربزرگ بفرستید و توقع نداشته باشید هزینهای به هزینههای زندگی آنان اضافه شود.
مقداری لباس اضافه و بستههای پوشک در خانه والدین خود بگذارید که در صورت لزوم لباسهای کودک را عوض کنند و خانواده ناچار از شستوشوی لباس کودک یا خرید چند دست لباس اضافه نشود.
به کودک بیاموزید مادربزرگ و پدربزرگ ناتوانتر از شما هستند و با آنان بازیهای خشن و آسیبرسان نکنند و ناگهان توی بغل آنها نپرند و توقع کولی گرفتن گاه و بیگاه نداشته باشند. به فرزندان بزرگتر بیاموزید که در کارهای خانه به آنان کمک کنند، مثلا در انداختن سفره و شستن ظروف و نظافت خانه یا خرید به مادربزرگ و پدربزرگ کمک کنند و خودشان را تنها با وسایلی چون کامپیوتر، لپتاپ و موبایل مشغول نکنند.
سر ساعتی که وعده کردهاید برای بردن فرزندان خود بروید و حتی اگر مادر و پدرتان برنامه منظمی برای حضور نوهها دارند بازهم از آنها بپرسید برای آوردن بچهها آمادگی دارند یا نه. شاید گاهی خسته یا بیمار باشند و آماده پذیری فرزندتان نباشند اما رودربایستی کنند و چیزی نگویند.
هرگز بردن و آوردن بچهها را وسیلهای برای فشار بر والدین خود نکنید. مثلا وقتی از مادر و پدر یا فرزند خود دلخورید جلوی رفتن بچهها را نگیرید که آنها دلتنگ شوند و تحت فشار قرار بگیرند.
بیشتربخوانید:
ملاحظات مادر بزرگها
اگر میخواهید نوههای خود را نگهدارید قبل از همه به توانایی خودتان نگاه کنید و رودربایستی را کنار بگذارید.
اگر مشکلی در مفاصل و استخوانهای خود دارید نگهداری از بچههای کوچک، نوزاد و نوپا را نپذیرید و از نوههای سه سال به بالای خود نگهداری کنید. اگر بیمار شدید به فرزندتان اطلاع دهید که نوهتان را نیاورد.
در هر مقطعی که احساس خستگی و فرسودگی کردید از فرزندتان بخواهید برنامه را عوض کند.
در مورد نحوه تربیت بچهها با فرزندان خود به توافق برسید.
هیچ داروی شیمیایی یا گیاهی را بدون مشورت پزشک به کودک ندهید زیرا ممکن است برای کودک مضر باشد یا دز مصرفی آن را ندانید.
بچهها را وسیله تلافی مشکلاتی که با بزرگترهایشان دارید، نکنید و ذهن آنها را درگیر مسائلی از این دست نسازید.
نوهها و سالمندی فعال
نادره 72 سال دارد و با شش نوه خود رابطه خوبی برقرار کرده است. او میگوید: وقتی اولین نوهام به دنیا آمد همسرم تازه بازنشسته شده بود و چیزی نمانده بود افسرده شود. او بهانهجو و گوشهگیر شده بود و از همه چیز ایراد میگرفت اما وقتی برای اولین بار نوهاش را در آغوش گرفت، انگار فرزند خودش به دنیا آمده بود و دوباره حس زندگی و شور و شوق در او جان گرفت. این نوزاد نوپا مرا هم شاد کرد و دوباره به صرافت خیاطی و بافتنی برای او افتادم که خیلی برایم سرگرمکننده بود.کمکم نوههای دیگرم نیز به دنیا آمدند و دور و برمان را شلوغ کردند، اما شلوغی هم خستگی خودش را دارد. خدا را شکر میکنیم که بچهها رعایت حال ما را میکنند. با آنها قرار گذاشتهایم طوری برنامه ریزی کنند که بچههای کوچک دوتا دوتا و یک روز در میان نزد ما بیایند. زیرا گاهی واقعا نیاز به استراحت داریم و نمیتوانیم پذیرای بچهها باشیم.روانشناسان معتقدند حضور نوهها در کنار سالمندان جوانی و شور و شوق بچهداری را به آنها بازمیگرداند و در آنان شور زندگی پدید میآورد. وجود نوهها در کنار پدربزرگها و مادربزرگها میتواند به سالمندان این امید را بدهد که تجربههای آنها هنوز به کار میآید و روحیه آنها را برای ادامه زندگی سالم بالا میبرد و همین موضوع به بهبود وضعیت بهداشت روان آنها کمک میکند، از سوی دیگر خلأ تربیتی نوجوانان را به نوع مطلوبی جبران میکند.