سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
خوارج انقلاب و تحریمگران انتخابات را تطهیر نکنید!
احمد مازنی، فعال چپ و از نمایندگان مجلس دهم در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است:
"نسبت جریان اصلاحات با جمهوری اسلامی، نسبت حامی و حمایت شونده است و این جریان خود را بخشی از نظام و انقلاب و قانون اساسی میداند و در تعامل با حاکمیت نیز همیشه تلاش کرده که به عنوان عضوی از نظام جمهوری اسلامی به مردم خدمت کند و اگر نگاه و نظر اصلاحی هم دارد، در جهت تحکیم نظام و حفظ دستاوردهای انقلاب و جمهوری اسلامی است. "[1]
*بهتر آنست که آقای مازنی اول از همه چنین اظهاراتی را با سران و رجال ستادی جریان اصلاحات در میان بگذارد و پس از اخذ تصمیم مشترک؛ ادعای حمایت از نظام را داشته باشد.
زیرا ستاد هسته سخت اصلاحات طی سال های گذشته با رفتارهایی مثل فتنه سال 88، تحریم انتخابات و زیر سوال بردن مخالفت گونه سیاست های کلان نظام اسلامی؛ عملا در سمتی قرار گرفته است که هیچ عقل سلیمی نمی تواند این آقایان را حامی نظام تصور کند.
لازم به ذکر است که در جریان انتخابات 1400 و تحریم آن از سوی ستاد اصلاحات برخی احزاب اصلاح طلب در قالب ائتلاف جمهور با این تصمیم غلط همراهی نکردند.
***
القای ضعف جامعه ایرانی توسط فعالان فتنه 88
سعید شریعتی، فعال اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با پایگاه خبری صبح ما اظهار کرده است: حاکمیت یکدست شده بههیچ عنوان نمیتواند رضایتمندی مردم را فراهم کند. شما اگر به پارچه نگاه کنید، پارچه دارای تار و پود است، اگر یک پارچه دارای تار باشد و همه این تارها منظم و یکدست باشند اما پودی درمیان نباشد از استحکام برخوردار نیست. جامعه هم مانند همین است، درست است که قدرت باید هم راستا باشد و تعارض درونی نداشته باشد اما بدون وجود پود که رضایت مردم است آن تارها ارزش و استحکامی ندارند.
او تصریح می کند: وقتی شما پودها که همان مردم هستند را کنار بگذارید و آنها را ضعیف کنید، سبب عدم مشارکت آنها در تصمیمسازیها شوید طوری که نمایندههای متکثر مردم در تصمیمسازی حضور ندارند انگار پودهای جامعه از بین رفته است. توجه کنید که یکدستی و یکپارچگی از هم متفاوت هستند، یک جامعه زمانی قدرتمند است که یکپارچه باشد یعنی در همان مثال پارچه تارها و پودها هم راستا و در هم تنیده باشند، آنموقع می توانیم بگوییم با یک جامعه یکپارچه مواجه هستیم، طوری که دولت و ملت درهمتنیده و همراستا هستند. اما یکدستی اصلاً اهمیت ندارد، ملت یکدست بدون دولت، جامعه مستحکمی نخواهد بود و و در وضعیت دولت یکدست اما بدون ملت هم جامعه مستحکم نخواهد شد. [2]
*منظور آقای شریعتی از عبارت "حضور نداشتن نمایندگان متکثر مردم در تصمیم سازی"؛ فرایند شریرانه تحریم انتخابات های 98 و 1400 از سوی اصلاح طلبان و تأیید نشدن صلاحیت امثال مصطفی تاجزاده و چند فرد بی صلاحیت دیگر بعنوان نامزدهای جریان چپ در انتخابات است!
از ذبح عقلانیتی که در این عبارت وجود دارد که بگذریم؛ ادعای اصلاح طلبان درباره یکدستی ساختار حکومت در ایران نیز ادعای درستی نیست. زیرا اولا یکدستی صرفا در حکومت های دیکتاتوری یا تک حزبی ممکن است. ثانیا یکدستی به معنای تعلق سران کشور به یک حزب سیاسی هم نیست. چه برسد به ایران که چیزی به نام حزب فراگیر در آن وجود ندارد و اصلاح طلبی و اصولگرایی هم در ایران طیف هستند نه حزب!
بلکه یکدستی به معنی پیروی تمام مقامات کشور (طوعا یا کرها) از یک سلیقه خاص است. چیزی که در ایران اسلامی نمی بینیم و مسئولان کشور هم عموما سلایق متفاوتی دارند.
تقلای شریعتی برای القای ضعف در جامعه در حالی است که همه باید بدانیم مقام معظم رهبری بارها و بارها بر امیدآفرینی منطقی و مبارزه با سیاه نمایی تأکید کرده اند. معظم له در رخداد اخیر انتصاب رئیس جدید صدا و سیما نیز در متن حکم انتصاب تصریح کردند که یکی از وظایف صداوسیما "پراکندن امید و نشاط" است.
***
مظلومیت مردم و سود 100 میلیونی دلالها در نبود نظارت دولتی
مشاهدات میدانی در هفته های اخیر حاکی از افزایش قیمت موز در بازار است.
به گزارش مشرق، بر اساس مشاهدات میدانی از میوه فروشی های سطح شهر تهران قیمت هر کیلو موز به بیش از 30 هزار تومان رسیده است و این در حالیست که قیمت آن بیش از دو هفته پیش حدود 25 تا 26 هزار تومان بود.
به عبارت دیگر در کمتر از یک ماه قیمت این میوه در بازار 5000 تا 6000 هزارتومان افزایش یافته است.
افزایش قیمتی که چندی پیش رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی استان تهران علت آن را کاهش تنوع میوه به دلیل ورود به فصل سرما و افزایش تقاضای آن عنوان کرد و رئیس اتحادیه بارفروشان نیز علت دیگر آن را انحصار "واردات موز در ازای صادرات سیب" دانست و اعلام کرد: واردات موز در ازای صادرات سیب برای برخی افراد رانت ایجاد کرده و باعث ورود دلالان به این عرصه شده است؛ به طوری که دلالان بر روی حواله ای که به واردکنندگان واگذار میکنند 5000 تومان میکشند. این یعنی آنها فقط حوالههای سیبهایشان را کانتینری 100 میلیون تومان به واردکنندگان میفروشند که در نهایت این مبلغ به قیمت تمام شده محصول اضافه میشود. [3]
*مسئله ساده است...
دلالها در نبود نظارت دولتی، کانیتنرهای سیب را با سود دلخواه می فروشند و دست آخر این مردم هستند که باید پول سود دلخواه دلالان را علاوه بر قیمت واقعی موز به فروشنده بدهند.
دقت شود که این مسئله و این معضل که در تمام ابعاد دیگر گرانی کالاها و خدمات وجود دارد؛ هرگز و هرگز راه حل اقتصادی ندارد و نمی توان این مشکل را در تالارهای بورس، در تصمیمات بانک مرکزی، در راهبردهای وزارت اقتصاد و... جستجو کرد!
بلکه این معضل را بایستی با "راهکارهای نظارت قانونی و قضایی، مجازات و مالیات" حل کرد. همانطور که در ملل دیگر نیز با گرانی بیقاعده و به هم ریختگی بازار که از هیچ قاعده دلاری، تورمی، تحریمی و بازاری پیروی نمی کند؛ از همین راهکارها استفاده می کنند چون راه دیگری وجود ندارد. [4]
سوگمندانه بایستی اذعان کرد پولی که از جیب مردم ایران صرف گرانی می شود؛ ماحصل ندانستگی و کاتولیک تر از پاپ بودن جمعی مدعی اقتصاد است که فکر می کنند اقتصاد بازار آزاد را از آدم اسمیت هم بهتر فهمیده اند و از همین روست که هر صدایی که خواستار نظارت جدی بر بازار باشد را به محاق می فرستند.
***
1_https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1137206
2_http://sobhema.news/?p=18155
3_mshrgh.ir/1279667
4_mshrgh.ir/1279373