به دنبال اکران فیلم زمانی برای مردن نیست (No Time to Die)، قرار است به رتبهبندی تمام فیلمهای جیمز باند بپردازیم. این مطالب، تمام 25 فیلم دنیای جیمز باند را رتبهبندی خواهد کرد.
در ادامه با ما همراه باشید تا بخش دوم این مطلب را به شما ارائه کنیم.
18- فیلم گلوله آتشین (Thunderball) – سال 1965
Thunderball (1965)
اگر اختلافات پس از انتشار رمان جیمز باند نوشته ایان فلمینگ نبود، فیلم گلوله آتشین احتمالا اولین فیلم از مجموعه فیلمهای جیمز باند میبود. با این وجود، این اتفاق رخ نداد تا این فیلم به دنبال فیلم جیمز باند دیگری با بازی شان کانری به روی پرده سینماها بیاید. این فیلم دارای مدت زمان بیش از حدی است و اولین فیلم مجموعه جیمز باند است که مدت زمان آن بیش از دو ساعت است.
17- فیلم زمانی برای مردن نیست (No Time To Die) – سال 2021
No Time To Die (2021)
جدیدترین ماجراجویی مامور 007، آخرین فیلم باند با حضور دنیل کریگ است. این فیلم میخواهد تا در مدت زمان طولانی و نزدیک به سه ساعت خود، کارهای بسیار زیادی انجام بدهد. این فیلم سعی دارد تا داستانهای ناتمام از فیلمهای قبلی را به سرانجام برساند، کاری که احتمالا باید انجام نمیشده است اما با این وجود، نیمی از زمان فیلم را به خود اختصاص میدهد. این فیلم در عین حال میخواهد تا به فیلم جیمز باند با بازی دنیل کریگ، یک خداحافظی مناسب ارائه کند. حضور آنا دی آرماس در نقش یک کاراکتر تازه در این مجموعه نیز بسیار جالب توجه و جذاب است.
16- فیلم مونریکر (Moonraker) – سال 1979
Moonraker (1979)
گاهی اوقات این فیلم به عنوان یکی از بدترین فیلمهای این مجموعه نام برده میشود. با این وجود، به لطف صحنه چتربازی پیش از تیتراژش ماندگار و به یادماندنی است. این صحنه به عنوان یکی از بهترین بدلکاریها در کل مجموعه جیمز باند شناخته میشود. جلوههای بصری و طراحی تولید این فیلم بدون شک، تاثیرگذار و جذاب هستند.
15- فیلم زندگی کن و بگذار بمیرند (Live And Let Die) – سال 1973
Live And Let Die (1973)
اولین فیلم جیمز باند با بازی راجر مور بدون مشکلات نیست. تمایل این فیلم برای آنکه از روشها و سنتهای دوره سینمایی خود تقلید کند تنها سبب شده تا این فیلم حسی برتری کاراکتر جیمز باند نسبت به کاراکترهای مکمل غیر سفیدپوست فیلم را نمایان سازد. با این وجود، این فیلم موفق شد تا با یکی از برترین آهنگهای دنیای جیمز باند، اندکی ماندگار شود.
14- فیلم اختاپوسی (Octopussy) – سال 1983
Octopussy (1983)
راجر مور موفق شد تا پس از پنج فیلم از این مجموعه که تنها تمسخری از این مجموعه به شمار میرفتند، در فیلم اختاپوسی، خود را به طور کامل به یک دلقک تبدیل کند. این فیلم دارای کلیشههای بدی است، به خصوص در اکت اول آن که سبب شده تا فیلم بسیار مسخره به نظر برسد. جدا از مسخره بودن فیلم، این فیلم موفق شده تا مناظر و جاذبههای زیبایی را به نمایش بگذارد.
13- فیلم ذرهای آرامش (Quantum Of Solace) – سال 2008
Quantum Of Solace (2008)
منتقدان بر این عقیده بودند که فیلمهای جیمز باند با بازی دنیل کریگ، حس سرگرمکنندگی این مجموعه را از بین برده است. مسبب این موضوع نیز احتمالا فیلم نه چندان خوب ذرهای آرامش است. این دنباله به دنبال موفقیت فیلم کازینو رویال ساخته شده و موفق نشد تا همانند فیلم قبلی خود، اثری جذاب و تماشایی باشد. این فیلم به دنبال اعتصاب نویسندگان در سال 2008 میلادی، فیلمبرداری خود را با فیلمنامهای ناتمام شروع کرده بود و برخی از دیالوگها توسط کارگردان مارک فورستر و خود دنیل کریگ نوشته شده است.
12- فیلم گلدنآی (GoldenEye) – سال 1995
GoldenEye (1995)
فیلمهای جیمز باند همیشه نسبت به گرایشهای رایج سینمایی و همچنین احساس مردم نسبت به فیلم قبلی، واکنش نشان دادند. جای تعجب نیست که پس از دو فیلم نه چندان خوب و به دنبال وقفهای شش ساله از فیلم قبلی، فیلم گلدنآی سعی کند تا هر نوع طرفدار دنیای جیمز باند را به گونهای راضی نگه دارد. این فیلم به عنوان ترکیبی از برترینهای فیلمهای جیمز باند قبلی به شمار میرود و پیرس بروزنان نیز ترکیبی از نقشآفرینیهای دالتون، مور و کانری را در این نقش به نمایش میگذارد.
11- فیلم فردا هرگز نمیمیرد (Tomorrow Never Dies) – سال 1997
Tomorrow Never Dies (1997)
در سال 1997 میلادی، فیلم فردا هرگز نمیمیرد، توسط فیلم تایتانیک در گیشه نابود شد اما این به معنای آن نیست که دومین فیلم پیرس بروزنان در نقش جیمز باند، اثری خوب نیست. این فیلم نسبت به فیلم گلدنآی، دارای آرامش و کنترل بیشتر است. با اینکه داستان فیلم مسخره به نظر میرسد، این اثر به جای آنکه بیشتر به گذشته بپردازد، رو به آینده حرکت میکند. رابطه پویای میشل یو و پیرس بروزنان نیز یکی از پویاییهای جذاب این فیلم به شمار میرود.
10- فیلم روشناییهای پایدار روز (The Living Daylights) – سال 1987
The Living Daylights (1987)
فیلم روشناییهای پایدار روز، اولین اثر از مجموعه جیمز باند است که موفق شده تا بار دیگر به خوبی از منابع اصلی خود استفاده کند. تیموتی دالتون موفق شده تا یک ترکیب جذاب از خطرناکی و خوشطبعی را در نقشآفرینی خود به عنوان جیمز باند به وجود بیاورد. فیلم روشناییهای پایدار روز، با وجود عدم شوخ طبعی، فیلم جیمز باندی است که ضعیفترین و پستترین سطح خود قرار دارد.