سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «قهرمان» از روز چهارشنبه هفته گذشته در سینماهای سراسر کشور اکران شد. فیلمی که چند ماه قبل در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد و خبرنگاران رسانههای فارسی زبان با تلاش عجیبی سعی داشتند تا دامنه حاشیههای فیلم را به دلیل عدم موضعگیریهای سیاسی کارگردان در همراهی با آنان، افزایش دهند.
چرا مخالفت با اصغر فرهادی از خارج کشور کلید خورد؟
در جلسات پرسش و پاسخ سئوالاتی(مطالباتی) غیرمرتبط از کارگردان فیلم پرسیده میشد که هیچ ارتباطی به موضوع فیلم نداشت. موضوعاتی نظیر عدم اظهارنظر و موضوع گیری پس از سقوط هواپیمای اوکراین، حضور امیر جدیدی در فیلم روز صفر (محصول وزارت اطلاعات) و همکاری محسن تنابنده با سازمان فرهنگی اوج از جمله پرسشهایی بود که که هیچ ارتباطی با محتوای قهرمان نداشت، اما دامنه حاشیهها به صورت عجیبی افزایش یافت و البته در زیرمتن تمام این اتفاقات این پرسش مطرح بود که چرا مخالفت با اصغر فرهادی از خارج کشور کلید خورد؟
فیلم «قهرمان» چه ویژگی خاصی دارد که شماری از رسانههای فارسی زبان را برآشفته کرده است؟
اکران فیلم «قهرمان» به شماری از این پرسشها پاسخ میدهد و دلایل مخالفت رسانههای فارسی زبان خارج از کشور را عیان میکند.
قهرمان برجسته کننده همان نگاه اخلاقگرایانه فرهادی است. وقتی فیلم قهرمان را تماشا میکنیم مثل سایر آثار فرهادی به این نتیجه خواهیم رسید که اخلاق و بررسی نسبیگرایی اخلاقی مسئله و دغدغه اصلی کارگردان است. فیلمهایی نظیر قهرمان، جدایی و علی الخصوص فیلم درباره الی در ذیل گفتمان مسئله انسداد اجتماعی الگوهای اخلاقی رایج در جامعه را بررسی میکند. اخلاق در نسبت با اقتصاد، اخلاق در نسبت با شبکههای اجتماعی، اخلاق در نسبت با مردم شناسی از گفتمانهای قابل بحثی هستند که در فیلم قهرمان مطرح میشوند.
اگر نقدهای سیاسی وارده به کارگردان را به دلیل مواضع دوگانهاش کنار بگذاریم و توجهی به دوقطبیهای مرسوم داخلی نداشته باشیم و از دید یک مخاطب عادی بدون سوءگیری سیاسی به آثار فرهادی نگاهی عمیقتر داشته باشیم، راضیه فیلم جدایی دروغی را در نیمه مطرح میکند که در نیمه پایانی حاضر نمیشود برای دروغ گفتن به قرآن قسم بخورد و تصمیم راضیه از حیثت دراماتیک برای هر مخاطبی با هر دیدگاهی خواه سکولار، مذهبی یا آتئیست جذاب است.
زندانهای مطلوب
در مقدمه اشاره به برآشفتگی منتقدان و روزنامهنگار رسانههای فارسی زبان خارج از کشور نسبت به فیلم قهرمان و کارگردانش شد. علت این آشفتگی نمایش تصویری رمانتیک و واقعگرایانه از زندانهای شیراز است. زندانهای شیراز برخلاف زندانهای تهران برد جهانی داشتهاند. در 3 مهر 1399 «الیوت آبرامز» نماینده ویژه دولت آمریکا اعلام کرد تحریمهایی علیه دستگاه قضائی ایران وضع خواهند کرد و ساعاتی بعد وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا زندان عادل آباد را به دلیل ارتباط با نقض جدی حقوق بشر مورد تحریم قرار داد.
در چنین شرایطی که ما تصویر رمانتیکی از یکی از زندانهای شیراز میبینیم که زندانیان از امکانات رفاهی مناسبی برخوردارند و مسئولان زندان علیالخصوص کاراکتر طاهری تا آخرین لحظه به دنبال رهایی و نجات رحیم است تا او را به عنوان قهرمان از طریق رسانههای رسمی به افکار عمومی معرفی کند و زمینه آزادیاش را فراهم کند. علی رقم مخالفت طلبکار رحیم - بهرام - طاهری مسئول فرهنگی زندان با او به گفتوگو مینشیند تا رضایت شاکی رحیم را با لحن و زبانی انسانی بدست آورد.
دو مسئول زندان آنطور که از واکنشهای آنان مشخص است، دچار یک عذاب وجدان انسانی هستند. در فیلم نقل میشود در همین زندان یکی از زندانیها پس از شش سال حبس دست به خودکشی زده است. طاهری و رئیس زندان کاراکترهایی نیستند که با آلت دست قرار دادن موضوع رحیم در پی گرفتنها موقعیتهای شغلی بهتری باشند، چون در نهایت کارمند و زندانبان هستند و اگر برداشتهای مفهومی از فیلم با استناد به محتوای اثر باشد، تمام تلاش آنان درجهت رهایی یک زندانی است تا از عذاب وجدان آنان کاسته شود.
به این ترتیب در حالیکه زندان عادل آباد شیراز که در سالهای اخیر در رسانههای خارج از کشور با موضوع نوید افکاری و برادرانش تنیده شده و با محتوای داستانی فیلم قهرمان مقایسه میشود، بیتردید قهرمان تصویر واقعیتری از رخدادهای درون زندان به مخاطبان جهانیاش ارائه میدهد.
اگر به جای بررسی طول، عرض فیلمی را ارزیابی کنیم رحیم در داخل زندان زندگی آسودهتری دارد، به شغل خویش مشغول است و از آرامش بیشتری بهره میبرد و وقتی از زندان خارج میشود تنشهای اجتماعی تشدید میشود. در هر صورت چه از حیث فرمی و چه از دیدگاه ساختاری سازنده بروی این موقعیت تاکید دارد.
دستگاههای حقوق بشری با تلاش ویژه و خاصی سالها باید تلاش کنند تا موضوعاتی نظیر نسبت دستگاه قضا و زندانهای جمهوری اسلامی را برای افکار عمومی تشریح کنند اما فیلم قهرمان تبدیل به عنوان دفاعیه حقوق بشری در مجامع جهانی تبدیل شود.
پس از انتخاب فیلم «قهرمان» به عنوان نماینده ایران به اسکار، اهتمامی که از سوی رسانههای فارسیزبان بروز داشت، در حمایت از فیلم شیطان وجود ندارد و قصیده گاو سفید برای نمایندگی ایران در اسکار بروز پیدا کرد.
رقبای فیلم فرهادی که از منظر رسانههای فارسی زبان شایسته معرفی به آکادمی اسکار هستند، چگونه آثاری هستند؟
فیلم «شیطان وجود ندارد» متشکل از چهار داستان مجزا دربارۀ نحوۀ اعدام مجرمان در زندان است، ماجرای کسانی که چهارپایه را از زیر پای اعدامیها میکشند. «قصیده گاو سفید» نیز درباره زندگی فروپاشیده یک قاضی است که با صدور اشتباهی حکم اعدام موجب مرگ یک بیگناه میشود.
در واقع وقتی جریانات مورد حمایت رسانههای فارسی زبان را با محتوای فیلم فرهادی مقایسه میکنیم درخواهیم یافت یک جریان داخلی با حمایتهای خارجی اعم از رسانهای و جشنوارهای به دنبال صدور تصویر مطلوب خودشان به خارج از کشور هستند.
سازمانهای مردم نهاد
طاهری مسئول زندان به صورت طبیعی باید نقش ویژه خود را در زندانبانی ایفا کند و به وظیفهاش عمل کند. اما دامنه فعالیت او به وظیفه محدود نمیشود، او با یک نهاد خیریه برای رهایی رحیم همکاری میکند تا باجمعآوری کمکهای مردمی مشکل بدهی او مرتفع شود.
در واقع رابطه طاهری و رحیم در نقش زندانبان و زندانی یک رابطه فراتر از عمل به وظایف سازمانی است. حتی در موقعیت پایانی فیلم که طاهری با رحیم دچار چالش میشود، تنها به این دلیل است که طاهری با استفاده موقعیت سیاوش فرزند رحیم، آبروی از دست رفته رحیم را احیا کند.
نکته مهمتر این است که در سکانس گفتوگوی خانم رادمهر(فرشته صدر عرفایی) با رحیم و فرخنده، رحیم متوجه میشود اگر پول جمع آوری شده توسط خیریه صرف آزادی او نشود، یک زندانی اعدامی از زیر تیغ رهایی خواهد یافت و او آزادی خود را با اعدام نشدن یک زندانی دیگر معاوضه میکند.
نمایش این فضای تعاملی مغایر با تصویری است که افکار عمومی و رسانههای خارج از کشور مطالبه میکنند، آنهم در شرایطی که مخالفان حاکمیت همچنان روی موج نوید افکاری که اتفاقات مربوط به آن در شیراز رخ داده، سوار هستند.
حمایت مسئولان حکومتی از یک زندانی
در جلسهای که توسط خیریه با هماهنگی مسئولان فرهنگی زندان و خیریه برگزار شده فرماندار شیراز که نمادی حاکمیتی است، رحیم را تشویق میکند و دستور استخدام او را در فرمانداری میدهد. نادعلی از زیر مجموعههای فرمانداری به دلیل تاثیرپذیری از شبکههای اجتماعی موانعی را در مسیر استخدام او ایجاد میکند و از رحیم میخواهد عمل نیکوکارانه خود را اثبات کند. شاه میبخشد اما شاهقلی نمیبخشد و تعریضات راننده تاکسی را به همراه دارد که آنرا به تفسیری ضد حاکمیتی تبدیل کردهاند، در صورتیکه فرمانداری مرتبهای بالاتر نسبت به نادعلی، مسئول امور استخدامی است. نادعلی تحت تاثیر جو شبکههای اجتماعی قرار دارد اما دلیل تشویق فرمانداری به تاسی از گزارشی است که از رسانه ملی و رسانههای معتبر داخلی منتشر شده است.
معضل شبکههای اجتماعی و دروغ سازی
فیلم «قهرمان» را با جزئیات و دقت بیشتری باید دید چون سازنده وضوح نگرشها و دیدگاههایش را در جزئیات پنهان میکند. رحیم قبل از جلسه توافق اول با بهرام - طلبکارش - پیامکی را از داخل زندان ارسال میکند که نیمی از بدهیاش را آماده کرده و به او پرداخت خواهد کرد.
یکی از زندانیان وقتی که گزارشهای مربوط به رحیم از شبکه استانی شیراز پخش میشود او را غرق متلک میکند و او را دستاویز مسئولان زندان معرفی میکند که تبدیل به وسیلهای شده تا خودکشی یکی از زندانیان را تطهیر کنند. هیبت بدمن زندانی و زوایای دوربین و شیوه برخورد، وجه تعارض سازنده را با دیدگاه این زندانی نشان میدهد.
رحیم زمانی که متوجه میشود پیامک یک هفته قبل از مرخصی دو روزهاش به دست نادعلی رسیده، تصور میکند این کار توسط بهرام باجناق سابقش انجام شده است اما بعدا میفهمد این پیامک از داخل زندان به شبکههای اجتماعی و مسئول استخدام فرمانداری ارسال شده است و در اشتباهی مهلک با بهرام درگیر میشود و تبعات دیگری گریبانش را میگیرد. اما شبکههای اجتماعی به ابزار انتقامی علیه مسئولان زندان، رحیم، خیریه و آینده پرسوناژ اصلی تبدیل میشود. این نقد آگاهانه به شبکههای اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت. در واقع تصویر مخدوشی که شبکههای اجتماعی از موقعیت رحیم تصویر میکنند به تباهی او و بازگشت دوبارهاش به زندان منجر میشود.
چهار گزاره برجسته شده قهرمان را به یک اثری حقوق بشری در مورد رویدادهای اجتماعی درون ایران تبدیل میکند. به هر حال تفاوت دیدگاه فرهادی با رقبایی که از خارج کشور حمایت میشوند، مثل قصیدهگاو سفید و "شیطان وجود ندارد" با ارزیابی محتوا برجسته میشود. در قیاس شیطان وجود ندارد (محمد رسولاف) بدون دریافت پروانه ساخت و نمایش ساخته میشود و فرهادی همچنان تابع قوانین داخلی کشور است و پروانه ساخت و نمایش دریافت میکند.
البته به مواضع فرهادی فراتر از اثرش نمیتوان اطمینان داشت چون بسیار متغیر است. سیاست «هم غزه و هم اکران فیلم در اسرائیل، جانم فدای اسکار»، استفاده از حمایتهای مالی اتحادیه اروپا و ساختن آثاری در نقد سبک زندگی غربی، بهرهبری از حمایت مالی خاندان پادشاهی قطر و حرکتهای زیگزاگی سیاسی مثل مترادف شدن سرکوبگر با فضای بسته، استفاده از نوای شجریان روی فرش قرمز در محتوای فیلم، نمایشی است که فرهادی به صورت ممتد خارج از پرده سینما ایفا میکند که با محتوای اثر اخیرش تعارض دارد.