سرویس سیاست مشرق- در روزهای پایانی هفته گذشته، موعد ازسرگیری مذاکرات برجامی مشخص شد. علی باقری معاون سیاسی وزارت امور خارجه در توئیترخود نوشت: «در تماس تلفنی با آقای انریکه مورا، آغاز مذاکرات باهدف لغو تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی، در روز 8 آذرماه در وین مورد موافقت قرار گرفت.»
همزمان سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا در بیانیهای اعلام کرد که نشست کمیسیون مشترک برجام روز 29 نوامبر (8 آذر) بهصورت حضوری در وین برگزار میشود و انریکه مورا معاون سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا از طرف جوزپ بورل نماینده عالی اروپا و مسئول سیاست خارجی این اتحادیه، ریاست نشست را بر عهده خواهد داشت.
دقایقی پس از اعلام تاریخ مذاکرات وین، ند پرایس سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز با اعلام اینکه کشورش از آغاز دوباره مذاکرات وین استقبال میکند، مدعی شد: «مذاکرات میتواند در مدت کوتاهی به نتیجه برسد. البته مذاکرات باید از همانجایی آغاز شود که در ماه ژوئن پایان یافت. در 6 دور گذشته مذاکرات پیشرفتهای خوبی حاصلشده بود و باید روی اختلافات حلنشده در دورهای قبلی تمرکز کرد.»
میخائیل اولیانوف نماینده دائم روسیه نزد سازمانهای بینالمللی مستقر در وین نیز در واکنش به خبر ازسرگیری مذاکرات وین نوشت: «این تصمیم جمعی که همه از مدتها قبل منتظرش بودند، راه را برای برداشته شدن تحریمهای آمریکا و بازگشت ایران به اجرای کامل بندهای هستهای توافق سال 2015 باز میکند.»
برشی از متد جدید وزارت امور خارجه به روایت علی باقری
همزمان با استقبال مقامات مختلف غربی از گشایش دوره جدید مذاکرات هستهای در گرند هتل وین؛ 17 نماینده جمهوریخواه کنگره به بایدن نامه نوشته و از او خواستهاند مذاکره با ایران متوقف شود! در میان امضاکنندگان این نامه؛ اسم چند نماینده ضد ایرانی ازجمله بریان استیل به چشم میخورد. برخی از آگاهان سیاست خارجه اعتقاددارند؛ این نامه نشانهای بر آن است که هر نوع توافق احتمالی با غرب در آینده بر شنهای روان نوشتهشده و پس از پایان کار دولت بایدن؛ رئیسجمهور بعدی بهراحتی میتواند توافق جدید را مانند توافق سال 2015 با یک امضای ساده کنار بگذارد.
در میانه مرداد ماه؛ ویلیام برنز رئیس سازمان سیا در سفر به مناطق اشغالی به داوید برنع، رئیس جدید موساد قول داده است که منافع رژیم صهیونیستی در مذاکرات وین تامین خواهد شد. قرار دادن این دست کدهای خاص امنیتی؛ در کنار نامه جمهوری خواهان ضد ایرانی نشان می دهد سناریو تدوینشده از سوی طرف آمریکایی در مذاکرات بهگونهای تدوینشده است که با فشار سیاسی و اقتصادی در کوتاهمدت جمهوری اسلامی ایران را وادار به امضای تفاهمی کند؛ که بن و پی مستحکمی نداشته و روی آن امکان سرمایه گذری بلندمدت وجود ندارد.
موسسه امنیتی آمریکن انترپرایز در تحلیلی از ایجاد تفاهم هستهای میان ایران و دولتهای غربی مینویسد: تا جایی که امکان دارد؛ باید از طرف ایران تعهد کرد و تضمین نداد؛ آنها باید به نقطهای ببریم که هم راه بازگشت به پیشرفتهای اتمی و موشکی را بهصورت کامل از دست بدهند و هم از بازارهای جهانی عائدهای به دست نیاورند. این گزارش در ادامه تحلیل خود مینویسد: راهحل سادهای برای این مسئله وجود دارد؛ جنس ایرانی را ارزان بخرید و کالای خودمان را گران بفروشیم. ایرانیها پس از خروج ترامپ از توافق دوباره به نقطه قبل از تفاهم 2015 بازگشتند، این بار راه بازگشت آنها را باید بهصورت کامل بست.
اما چه اتفاقی افتاده است که دشمن به خود اجازه میدهد به این سادگی یک نقشه سیاه و عجیب برای مذاکره با ایران بکشد؟ واقعیت آن است که برخی سیگنالهای اشتباه از داخل باعث شد طرف آمریکایی گمان کند که وضعیت در ایران اضطراری و وخیم است و میتواند با چند وعده سرخرمن و صدور چکهای بیمحل از تهران امتیازات کلان و استراتژیک بگیرد.
ارسال پیامهایی از داخل ازجمله آنکه «خزانه خالی است» و نیز انتشار گزارشهایی چون بالا رفتن قیمت دلار تا سطح 300 هزار تومان از سوی عناصر باقیمانده و نفوذی در سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی باعث شد طرف غربی در طراحی اتاق مذاکرات جسور و بیپرواتر شود.
از سویی اشتباهات فاحش تیم مذاکرهکننده پیشین در شش دور مذاکره در وین باعث شد دشمن به این تحلیل برسد که میتوان با ایجاد چالشهای حقوقی در متن توافق طرف ایرانی را دچار خطای محاسبانی شدید کرد. به چند نمونه از خطاهای مکرر مذاکرهکنندگان دولت تدبیر توجه کنید؛ این اشتباهات چنان در چشم آمده و قابلنمایش است که دشمن را به این نتیجه رسانده که میتواند با بازیسازی از داخل اهداف خود را پیش ببرد.
1-سرمایهگذاری غلط مذاکرهکنندگان وقت بروی نتایج انتخابات آمریکا باعث شد آنها درک واقعی خود از تحولات سیاسی را از دست بدهند؛ واقعیت آن است که هر نوع توافقی میان جمهوری اسلامی ایران و غرب دارای «صیغه موقت» است و وقت گذاشتن برخی کارشناسان وزارت خارجه روی سوالاتی چون «نتایج انتخابات آمریکا چه میشود؟» عبث و غیر فنی و سادهانگاری مطلق بود.
2- حسن روحانی هیچگاه متوجه این امر نشد که واشنگتن علاقهای ندارد تا طرف ایرانی از نتایج برجامی حتی به کوچکترین انتفاعی برسند؛ اگر چنین ذهنیتی در رئیسجمهور وقت وجود داشت کافی بود از دستیاران خود در تیم مذاکرهکننده بخواهد تا ذینفعان تراکنشها با ایران در «ردفلگ فینسن» را پیششرط مذاکره قرار داده و آنها را ردیابی کند.
3- ایده تقسیم تحریمها به موارد «رفع شدنی» و «رفع نشدنی» و پذیرش آن از سوی تیم مذاکرهکننده پیشین از همان ابتدا به معنای ورود ایران به تونل مذاکرات فرسایشی بود، در این شکل از رویارویی دیپلماتیک هر دور از مذاکره بهعنوان توافق نهایی به ایران فروختهشده و بهنحویکه آورده ایران در هر مرحله هرگز بهاندازهای نباشد که ایران بتواند برای مذاکره بعدی مقاومت کند.
4- ادغام مذاکرات «نجات برجام» و «بازگشت آمریکا به برجام» شانس ایران را برای رسیدن به توافق منصفانه و پایدار کمتر کرد.
5- دولت قبل بهگونهای عجیب القا میکرد که بدون مذاکره با آمریکا امکان ارتباط تجاری با شرق (چین و روسیه مقدور نیست) درحالیکه مسکو و پکن برای ایجاد کانال هیچگاه نیاز به چراغ سبز غربیها نداشتهاند. فقط کافی بود؛ ارادهای برای این امر فراهم میشد تا بهجز آسیای شرقی کریدور تجاری در آسیای میانه و حتی جنوب شرق نیز باز شود، برخی بهدروغ کم بودن تجارت با شرق را نشانه تحریم جا انداختند.
6- پذیرش لغو «گامبهگام تحریمها» در آستانه برگزاری دور پنجم مذاکرات وین که رئیسجمهور وقت از آن بهعنوان شکسته شدن کمر تحریمها یادکرد؛ درحالیکه حکم کلی نظام در لغو همه تحریمها و راست آزمایی آن بود؛ برخی طرح برداشته شدن پلهای تحریمها را پذیرفته و یکی از وزاتخانههای کلیدی وقت راست آزمایی 24 ساعته را کافی قلمداد کرده بود!
در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای پیش روی در وین، میتوان تمایز این دوره با دورههای دیگر قائل بود:
فرمت مذاکرهکنندگان تغییر کرده است: وزیر امور خارجه کشورمان پیش از آغاز دور هفتم مذاکرات با صراحت بیان میکند که همه طرفها بدون تعلل وقت باید به برجام بازگردند؛ از سویی بازگشت به برجام برای جمهوری اسلامی ایران بهتنهایی فایده ندارد و باید همه تحریمها لغو شود. این نکته نشان میدهد که تیم مذاکرهکننده قرار نیست از نقطه «بنبست وین» وارد آن مذاکرات گردد؛ این تعبیر به آن معناست که مذاکرات از نقطهای جدید آغازشده و بر خلاف خواسته صریح واشنگتن، مذاکره در هشتم آذرماه ادامه آخرین دور مذاکرات در خردادماه نیست. وزارت امور خارجه به درستی رویکرد «هر توافقی بهتر از بیتوافقی» را به سمت «توافق در صورت لغو تحریمها» تغییر مسیر داده است. در چنین راهبردی دیگر اقتصاد کشور به مذاکره شرطی نشده، بلکه جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره حریف شرط تعیین می کند.
زمان به سود ایران در جریان است: رابرت مالی نماینده آمریکا شهر به شهر تور جهانی برپا کرده تا راهحلی برای بازگشت ایران به میز وین پیدا کند؛ این مسئله نشان داد برخلاف تبلیغات برخی رسانههای داخلی این آمریکاییها هستند که نمیخواهند زمان را ازدستداده و برای ادامه مذاکراتی تاب شدهاند. اصرار غرب به مذاکره در سریع ترین زمان با ایران از سر ناتوانی آن ها در داشتن «پلن بی» و «اثرگذار کردن تحریم ها» قابل تفسیر است اما ایران با پیشینهای وارد مذاکرات میشود که تقریباً همه حربههای آمریکا برای فروپاشی و تسلیم را از سر گذرانده است.
نوربالا در چشم دشمن در جاده یکطرفه: هیچگاه قرار نیست روابط ما با ایالاتمتحده آمریکا در یک اتوبان چند بانده با اهداف مشترک تدوین شود؛ دولت روحانی گمان میکرد با امضای برجام بیش از 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی توسط غربیها در داخل کشور صورت گرفته و آمریکاییها جذب به این بازار رنگین میشوند؛ این سراب خیلی زود از بین رفت.
فیلیپ زلیکو تحلیلگر ارشد امنیتی در فارن افرز نوشته است که آمریکاییها برای حفظ منافع هیچگاه دست از جنگ در کشورهای اسلامی بر نداشته و تنازع بقای غرب در تحریک دائمی شرق است! نویسنده این مقاله ادامه میدهد که ایران کشوری جوان و مدرن است که نشان داده برخلاف عربستان و کشورهای حوزه خلیجفارس تسلیم نخواهد شد. اینچنین تفسیری نشان میدهد در هر نوع توافق با دشمن در یک جاده یکطرفه در حال اجراست، در چنین وضعیتی برای تنازع بقا باید نوربالا در چشم دشمن زده و مسیر را برای او مخدوش کرد، هر چه زاویه دید آنها نسبت به شرایط داخلی کشور کمتر شود؛ احتمال منحرف شدن و خروج آنها از جاده بالاتر میرود. میتوان با صبوری و طراحی برنامهای چندوجهی تروریستها را از این صحنه اخراج کرد. منابع دیپلماتیک امیدوارند در هشت آذرماه مذاکرهکنندگان ایرانی با دستپر از وین به تهران بازگردند؛ اقدام چشم گیر سپاه پاسداران در خلیجفارس، مشت دیپلماتهای کشورمان را حسابی پرکرده است.