سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** ناراحتی روحانی اصلاح طلب از تحقیر آمریکا
«محمدتقی فاضل میبدی» فعال اصلاح طلب که پیش از این مدعی شده بود که «چون مرگ بر آمریکا گفتیم زاینده رود خشک شد»! و در اظهارنظری دیگر مدعی شده بود که «امام حسین(ع) در روز عاشورا پیغام فرستاد که بیایید صلح کنیم»! در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «اگر مذاکره با آمریکا به صورت مستقیم صورت بگیرد، بهتر است. به هر حال به جای این که طرف اصلی را در اتاق دیگری بنشاند و از طریق دیگری پیام برساند، این مذاکره نیست و فایده لازم را هم ندارد. اگر مذاکره مستقیم انجام شود و موضع ایران روشن و شفاف بیان شود و اصل بر این باشد که مشکلات مردم را حل کنند و تحریمها، دولت موفق میشود».
وی در ادامه نوشت: «اگر دولت خودش باشد چون واقعیت جامعه را بیشتر مشاهده میکند، میخواهد مشکل را حل بکند ولی متاسفانه گروهی که بقای خود و اقتصادشان را در تحریمها میبینند ممکن است فشار بیاورند و موضع دولت را بهگونهای دیگر رقم بزنند».
آمریکا به صورت غیرقانونی و با گردن کشی از برجام خارج شده است. به همین خاطر اجازه حضور در میز مذاکرات وین را ندارد. در روزهای گذشته «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت خارجه گفت: «این آمریکاست که میخواهد به اتاق مذاکرات بازگردد پس نیازمند کلید ورود میباشد...اگر آمریکا برای رفع واقعی تحریمها به وین بیاید میتواند بلیت بازگشت به اتاق برجام را دریافت کند».
روزنامه وال استریت ژورنال در روزهای گذشته با اشاره به رویکرد حساب شده و مقتدرانه ایران در مذاکرات وین، در گزارشی با عنوان «ایران شماره هسته ای بایدن را دارد» نوشت: «برای ماهها است که دولت بایدن در حال التماس از ایران برای بازگشت به میز (مذاکرات) بوده است، البته میزی که ایالات متحده به معنای واقعی کلمه حتی در آن حضور هم نخواهد داشت. ایران مذاکره مستقیم با ایالات متحده را رد میکند در نتیجه مذاکرهکنندگان آمریکایی باید از طریق واسطههای اروپایی کار کنند. به نظر میرسد که این تحقیر عامدانه ایالات متحده (توسط ایران) باعث انصراف (واشنگتن) نشده است».
حال سوال اینجاست که چرا این روحانی اصلاح طلب از تحقیر آمریکا توسط ایران و اصرار مقامات کشورمان بر احقاق حقوق مردم، ناراحت است!؟
رهبر معظم انقلاب پیش از این تاکید کردند: «ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئلهی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبهی منطقی ما و مطالبهی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ این حقّ غصبشدهی ملّت ایران است».
ایشان همچنین- 19 بهمن 99- فرمودند: «آن طرفی که حق دارد برای ادامهی کار برجام شرط معیّن کند ایران است. علّت هم این است که ایران از اوّل به تمام تعهّدات برجامی خودش عمل کرد، جمهوری اسلامی به تمامی تعهّدات برجامی عمل کرد؛ آنها نقض کردند. ما حق داریم برای ادامهی برجام شرط بگذاریم و این شرط را هم گذاشتیم و گفتیم و هیچ کس هم از آن عدول نخواهد کرد؛ و آن این است که اگر میخواهند ایران به تعهّدات برجامی -که چند تعهّد آن را لغو کرده- برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلّاً لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستیآزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریمها لغو شده، آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتّفاق مسئولان کشور هم هست و از این سیاست بر نخواهیم گشت».
اگر مذاکره مستقیم با آمریکا جواب می داد، علیرغم رکوردزنی در دیدارهای دوجانبه وزرای خارجه ایران و آمریکا و پیاده روی ظریف و کری و گفت و گوی تلفنی روحانی و اوباما، شاهد 2 برابر شدن تحریم های ضدایرانی نبودیم.
** شرق: باید در مبارزه با اسرائیل تجدیدنظر کنیم
«نصرتالله تاجیک» سفیر پیشین ایران در اردن در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «رویکرد ما به رژیم صهیونیستی هسته اصلی برخی معضلات ما در منطقه و جهان و نهتنها در سیاست خارجی و روابط دوجانبه بلکه در روابط بینالمللی ما شده. این رویکرد حتی میتواند بر اوضاع سیاسی اجتماعی و مخصوصا بعد امنیتی آن و نیز روند توسعه کشور یا کسب جایگاه منطقهای و بینالمللی ایران تأثیر بگذارد. من معتقدم که باید مقداری در این رویکرد تجدید نظر صورت بگیرد».
وی در ادامه افزود: «رویکرد کنونی ما به این رژیم باعث شده است به دلیل قدرت مالی، سیاسی و لابیگری که این رژیم دارد، ما بهعنوان خطر امنیتی جهان تلقی شویم. قدرت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی یهودیان در دنیا، مخصوصا در آمریکا، در غرب، در کشورهای تأثیرگذار غربی و مخصوصا قدرت برپایی تشکیلات سیاسی، سازماندهی و لابیگری و تأثیرگذاری بر افکار عمومی از سوی صهیونیستها بر کسی پوشیده نیست».
این دیپلمات سابق تاکید کرد: «در مبارزهمان با این رژیم باید مقداری تجدید نظر کنیم...مخصوصا با مشکلاتی که ما در داخل، در سیاست خارجی و در جنبههای مختلف زندگی مردم ایران داریم...ما...متأسفانه به جای اینکه استراتژیمان حمایت از فلسطین باشد، آن را تبدیل به استراتژی دشمنی با اسرائیل در حد نابودی این رژیم کردهایم».
اساس رفتار رژیم اسرائیل بر پایه آدم کشی، زیرپاگذاشتن تمامیت ارضی کشورهای دیگر و اجرای اقدامات تروریستی و خرابکارانه است. این رژیم، سالهاست که یک سرزمین را اشغال کرده و مشغول کودک کشی است.
در حال حاضر رژیم اسرائیل با بحران های متعدد داخلی و خارجی درگیر است و مدت هاست که در موضع ضعف قرار دارد. ارتش این رژیم حتی در مقابل بادبادک های آتش زای جوانان فلسطینی نیز عاجز و درمانده است.
رژیم اسرائیل که روزی شعار «از نیل تا فرات» را سر می داد، حالا با استیصال و درماندگی به دور خود دیوار کشیده است. اما این دیوارکشی نه تنها فایده ای برای این رژیم نداشته است بلکه ان شاءالله به فضل الهی، همین دیوارها روزی به عمر این رژیم اشغالگر و جنایتکار پایان خواهد داد.
حدود 20 سال قبل رهبر معظم انقلاب طرحی چهارمرحله ای را درباره حل مسئله فلسطین مطرح کردند. یک، بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین اباواجدادی خود. دو، برگزاری انتخابات با مشارکت مردم اصلی فلسطین؛ اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی. سه، تشکیل نظام سیاسی منتخبِ اکثریت براساس رفراندوم. چهار، تصمیمگیری از سوی نظام سیاسی منتخبِ اکثریت برای سایر ساکنین در فلسطین اشغالی که مردم اصلی آن محسوب نمیشوند. این طرح، طرح بسیار پیشرفتهای بود که بارها در دیدارهای دیپلماتیک مقامات سیاسی دنیا مطرح شد.
در روزهای گذشته «ایهود باراک» نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی گفت «لفاظی های توخالی علیه ایران فقط اسرائیل را ضعیف تر می کند». همچنین وبگاه تایمز اسرائل در روزهای گذشته در گزارشی نوشت: «ترور فخری زاده نتوانست جلوی پیشرفت برنامه هسته ای ایران را بگیرد».
علاوه بر این، مقام های رژیم صهیونیستی طی روزهای گذشته از گرم شدن روابط میان ایران و امارات ابراز نگرانی کرده و آن را غیرقابل قبول توصیف کردند.
«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه رأی الیوم چندی پیش در سرمقاله این روزنامه نوشت: «افزایش قدرت منطقه ای ایران و شکست های پیاپی آمریکا از عوامل اصلی تحرکات اخیر منطقه و اقبال کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به گشایش روابط با ایران است».
** عبدی: بحران هایی که در این 120 روز بود، خیلی جدی نبود
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «عباس عبدی» فعال اصلاح طلب نوشت: «سفرهای استانی بر حسب مورد خوب بود ولی ادامه آن در شرایطی که مشکلات اصلی اقتصادی حل نشده است چندان مفید نیست. من این را یک بار پس از پنجمین سفر شما نوشتم ولی ظاهرا دوستان شما فکر کردند این نقد خیرخواهانهای نیست و بر ادامه سفرها اصرار کردند. از ادامه سفرهای استانی بدون حل مشکلات اصلی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور پشیمان خواهید شد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «رئیس جمهور در گفت و گوی تلویزیونی اخیر گفته بود که "بحرانهایی را در این 100 روز داشتیم/ من بیش از همیشه به آینده کشور امیدوارم" اینکه شما امیدوارید بسیار خوب است ولی کافی نیست. نخبگان و مردم هم باید امیدوار شوند که البته پس از آمدن دولت جدید مثل همیشه این امیدواری شکل گرفت ولی نشانههای آغاز روند ناامیدی را در نظرسنجیها میبینیم. تا آخر سال برای حفظ امید و تقویت آن وقت دارید. بحرانهای این 120 روز هم هنوز جدی نبوده است. اگر مسائل بهبود نیابد بروز بحرانهای متراکم و تقاطعی از چند مساله هم محتمل خواهد بود».
موفقیت های دولت رئیسی، رضایت مندی مردم را در پی داشته است، اما جریان تندرو اصلاح طلب به دلیل بیگانه بودن با مطالبات و خواسته های مردم، نه تنها از این موفقیت ها خرسند نیست، بلکه صراحتا ابراز ناراحتی نیز می کند.
عبدی در این یادداشت مدعی شده است که «بحرانهای این 120 روز جدی نبوده است». گویا از نگاه این فعال اصلاح طلب و این روزنامه اصلاح طلب، اینکه هر روز حدود 700 نفر از هموطنانمان به دلیل ابتلا به کرونا، فوت کنند اصلا اهمیت نداشته است! در دولت رئیسی با دیپلماسی فعال و پویا و همچنین با مدیریت جهادی و میدانی، از آمار حدود 700 فوتی در روز به دلیل ابتلا به کرونا، به آمار حدود 70 فوتی در روز رسیدیم.
این در حالی است که دولت مورد حمایت اصلاح طلبان با گره زدن مسئله کرونا به زلف برجام و FATF و با سوءمدیریت و اهمال، از یکسو در اجرای واکسیناسیون سراسری، تعلل کرد و از سوی دیگر با تعطیلی های مکرر، مشاغل و کسب و کارها را با خسارت های بزرگ مواجه کرد.
در یک نمونه دیگر، دولت رئیسی در غائله «اخلال بنزینی» نیز موفق عمل کرد. اگر مدیریت میدانی و کارآمدی و چابکی دولت و متانت و صبوری مردم نبود، همین مسئله می توانست به بحرانی بزرگ و ادامه دار در کشور تبدیل شود.
فرض کنید اگر آقای رئیسی در روزهای بعد از غائله اخلال بنزینی با خنده می گفت «من هم صبح جمعه از اخلال بنزینی خبردار شدم» آیا مردم گلایه مند نمی شدند!؟ آیا این اظهارنظر، به اراذل اجاره ایِ بازیچه دشمن، این بهانه را نمی داد که به خیابان ها بریزند و اموال عمومی و خصوصی را تخریب کرده و فضا را ملتهب کنند!؟ اگر دولت درباره شایعه گرانی بنزین همزمان با غائله اخلال در جایگاه های عرضه سوخت، سکوت اختیار می کرد و تاکید می کرد که مردم فعلا بنزین نزنند تا ببینیم چه می شود، به راستی چه اتفاقاتی رخ می داد!؟ آیا فضا آرام و بی حاشیه بود!؟
جریان اصلاح طلب در مااهای اخیر به دفعات سفرهای استانی رئیس جمهور را تخطئه کرده و مورد هجمه قرار داده است. اصلاح طلبان حامی اصلی «مدیریت خسته» هستند. اما باید به این مسئله توجه کنند که دوران «مدیریت ویدئوکنفرانسی از داخل اتاق» و «فاصله گذاری مسئولان با مردم» و «نگاه ارباب رعیتی به قاطبه مردم» سرآمده است.