جنگهای صدساله میان بریتانیا و فرانسه، یکی از طولانیترین و مخربترین سلسله جنگهای تاریخ است. نبردهایی که دو سه نسل طول کشید و باعث ویرانی زیرساختهای فرانسه شد.
البته مدت دقیق این جنگها که بین سالهای 1337 م/ 716 ش تا 1453 م/832 ش اتفاق افتاد، 116 سال است که مورخان با اغماض، آن را صدساله نامیدهاند.
ماجرا با مرگ شارل چهارم، پادشاه فرانسه از خاندان «کاپه» آغاز شد؛ آقای شارل هیچ جانشین مذکری در میان وابستگان درجه یک خاندان سلطنتی نداشت.
به همین دلیل، اشراف فرانسه تصمیم گرفتند، فیلیپ، پسر شارل والوا و نوه دختری فیلیپ ششم، شاه قبلی فرانسه را به عنوان شاه جدید معرفی کنند؛ غافل از اینکه در آن سوی دریای مانش، در شمال فرانسه، یکی هست که سخت به ارثیه داییجانش علاقه دارد؛ ادوارد سوم، پادشاه انگلیس، خواهرزاده شارل چهارم بود و ادعا کرد که تاج و تخت فرانسه به او میرسد. به این ترتیب، انگلیسیها از دریا گذشتند و جنگ در فرانسه آغاز شد.
هرچند فرانسویها در ابتدای کار، شکستهای سنگینی را متحمل شدند، اما بهتدریج دست و پای خود را جمع کردند و با ورود ژاندارک، قهرمان ملی فرانسه به ماجرای جنگ، ورق به نفع فرانسویها برگشت و در نهایت، انگلیسیها را از کشورشان بیرون کردند.
اما جنگهای صدساله، فقط از باب درگیری دو ملت بر سر ارثیه خانوادگی اهمیت ندارد. به اعتقاد مورخان، این جنگ سرنوشت مرزهای غربی اروپا را تا حدود زیادی تعیین کرد.
افزون بر این، برای نخستینبار در این جنگها از توپ استفاده شد و همین رویکرد، از نقش شوالیهها به عنوان جنگاوران قدرتمندی که نیروی هر کدام از آنها با 10 سرباز برابری میکرد، بهشدت کاست و بهتدریج، شوالیه در قالب یک عنوان تشریفاتی، بروز و ظهور پیدا کرد.
این مسئله بهویژه بعد از بهکارگیری تفنگ در اواخر جنگهای صدساله، وضعیت را کاملاً تغییر داد و از آن به بعد، اروپا شاهد نبردهایی بود که در آنها، سلاح گرم، طرف پیروز را تعیین میکرد.
منبع: روزنامه خراسان