نکته قابل توجه اینکه، باتوجه به تغییر ذائقه سفرها در دوران همهگیری، کشورهای مختلف استراتژیهای خود را برای جذب گردشگر از طریق تبلیغات و بازاریابی نیز تغییر دادند و شیوههای نوینی را برگزیدند. متولی گردشگری ایران از 30 کشوری که پیش از کرونا به عنوان هدف جذب گردشگران انتخاب کرده بود، باتوجه به شرایط بحرانی کنونی آن را به 6 کشور چین، روسیه، ترکیه، عراق، جمهوری آذربایجان و عمان محدود کرده است. اینکه چرا چین و روسیه به عنوان کشورهای هدف برای جذب گردشگر انتخاب شدهاند، در حالی که تاکنون تمام مرزهای بینالمللی خود را به روی مسافران بستهاند و تمرکز خود را بر گردشگری داخلی و توسعه آن گذاشتهاند؛ چالشهایی است که «دنیای اقتصاد» درصدد پاسخگویی به آن است. از این رو، لیلا اژدری، مدیرکل دفتر بازاریابی و توسعه گردشگری خارجی درباره دلایل انتخاب این کشورها، رقابتهای منطقهای و آینده گردشگری در پساکرونا با «دنیای اقتصاد» به گفتوگو پرداخت.
سوالی که در اینجا مطرح میشود اینکه هدف و معیار انتخاب این 6 کشور از میان 30 کشور هدف پیشاکرونا چیست؟ و اینکه چرا «چین و روسیه» به عنوان نخستین کشورهای هدف در جذب گردشگران خارجی برگزیده شدند؟
معیار جذب گردشگر، تحقیقات بازار است. تحقیقاتی که با توجه به شاخصهایی همچون سطح روابط سیاسی و اقتصادی، تعداد هزینهکرد گردشگران، حجم مبادلات بازرگانی و... به بررسی کشورهای هدف جذب گردشگر میپردازد. از این رو چین کشور اول هدفی است که برای پساکرونا بر آن متمرکز شدهایم. دلیل انتخاب این کشور براساس سیاستهای دولت سیزدهم است که اولویت خود را بر تقویت روابط با همسایگان خود قرار داده است. اگرچه چین در همسایگی ایران قرار ندارد اما در حال حاضر مهمترین متحد سیاسی و اقتصادی ایران است و با توجه به قرارداد 25 ساله با چین، کشوری نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت.
در حال حاضر استراتژی راهبردی خود را برمبنای روابط سیاسی و اقتصادی و همچنین براساس واقعیتهایی که از صنعت گردشگری طی چند سال اخیر بر جهان حاکم بوده، بنا کردیم. در سال 2018 حدود 154 میلیون گردشگر چینی به دیگر کشورهای جهان سفر کردند و تعداد ورودیها به این کشور 65 میلیون گردشگر خارجی بوده که توانست رتبه چهارم گردشگرپذیرترین کشور جهان را به خود اختصاص دهد. در سال 2019 (سال 98) معادل 48 هزار و 597 چینی به ایران سفر کردند و تعداد خروجی از ایران به چین حدود 104 هزار 718 نفر بوده است.
اگرچه درآمد سرانه چین حدود 18 هزار و 200 دلار است و در رتبه 96 جهان قرار دارد، اما این کشور جزو دو اقتصاد برتر جهان است و در رقابت دائمی با آمریکا قرار دارد و این پایین بودن درآمد سرانه ناشی از جمعیت بیش از یک میلیارد و 200میلیونی این کشور است.
کرونا نزدیک به دو سال صنعت گردشگری جهان و ایران را زمینگیر کرد. از این رو نیاز به اقداماتی ضربتی در حوزه گردشگری است و در حال حاضر احیای بخش گردشگری در اولویت قرار دارد. بنابراین نخستین هدف، تمرکز بر کشورهای همسایه است. البته این به معنای نادیده گرفتن بازارهای سنتی همچون اروپا نیست. اما باتوجه به شرایط کنونی، اروپا بازار آمادهای برای جذب گردشگر به ایران نیست؛ زیرا باتوجه به محدودیتهایی که از سوی اتحادیه اروپا پس از همهگیری کرونا برای سفر به کشورهای دیگر اعمال شده و اعطای ویزا به حوزه شنگن به راحتی امکانپذیر نیست، پس ما هم نمیتوانیم فرش قرمز برای آنها پهن کنیم. هرگاه گشایشی پیش آمد، گردشگران اروپایی به ایران بازمیگردند.
چین به مدت دو سال تمام مرزهای خود را به روی گردشگران بینالمللی بسته و محدودیتهای سختگیرانهای برای خروج از کشور تا به امروز مقرر کرده و تمرکز خود را کاملا بر حوزه توریسم داخلی قرار داده است، احتمال بازگشت سفرهای خارجی چینیها به سطح پیش از کرونا در سال 2024 یا پس از آن میرود؛ بنابراین، بسیاری از کشورهای جهان که بیشترین توریست چینی را پذیرا بودند در حال حاضر تمرکز خود را بر جذب گردشگران منطقهای یا داخلی معطوف کردهاند. باتوجه به شرایط بحرانی کنونی تمرکز بر جذب گردشگران چینی منجر به هدر رفتن سرمایههای ملی نمیشود؟
ما نمیتوانیم کلا از بازار رقابتهای جذب گردشگران چینی کنار برویم و منتظر بمانیم تا چند سال دیگر که کشورها مجددا به سمت گردشگران چینی بازگشتند ما هم دوباره روند جذب گردشگر را از اول آغاز کنیم. ما باید در بازار تبلیغاتی خود در چین باقی بمانیم و در این دو سال و تا پیش از بازگشت ورود گردشگران چینی، تبلیغات تنها به صورت آنلاین از طریق وبینار و ویدئو کنفرانسها در روابط با شرکتها به صورت B2B یا بهصورت مستقیم با شهروندان چینی (B2C) صورت میگیرد. بنابراین نه تنها هزینه چندانی صرف نمیشود بلکه کمترین میزان هزینه در این شیوه تبلیغاتی وجود دارد.
باید این نکته را درنظر داشت که چینیها بالاترین میزان هزینهکرد را دارند بهطوریکه در سال 2019 بیش از 255 میلیون دلار هزینه توریستی داشتند. تا پیش از کرونا هیات دولت در سال 98 برای استفاده از این فرصت به نفع گردشگری ایران برای گردشگران چینی روادید را لغو کرد و خطوط پروازی ثابت به چند شهر توریستپذیر چین نیز برقرار شد. حتی پیش از کرونا عید بهاره چینیها در ایران برگزار میشد که این امر منجر به افزایش گردشگران چینی به ایران شده بود. امسال هم بهصورت آنلاین این جشن برگزار خواهد شد و از سال آینده سفرها مجددا بازگشایی خواهد شد. ما نمیتوانیم از این بازار فرصتساز بگذریم.
باتوجه به اینکه، مقصد اول روسها در منطقه کشورهایی همچون ترکیه و امارات است و تا پیش از کرونا، گردشگران روسی سهم قابل توجهی را برای سفر به ایران نداشتند، دلیل انتخاب روسیه به عنوان نخستین کشور هدف گردشگری چیست؟
در ابتدا باید بگویم روسیه جزو نخستین کشور هدف در جذب گردشگر بهشمار نمیرود بلکه ششمین کشور هدف است. دیگر آنکه، این تحلیل اشتباه در میان بسیاری از کارشناسان دولتی، خصوصی و رسانه وجود دارد که باید مسافران روسی به ترکیه یا امارات را قاپ بزنیم و به ایران بیاوریم. در حالی که هرکشوری جذابیت خودش را دارد و از جاذبههای متفاوتی برخوردار است. مقایسه کشورها چندان علمی نیست و هر کشوری ویژگیها و پتانسیل منحصربهفرد و متفاوتی دارد و قرار نیست سهم بازار کشوری را به ایران بیاوریم. در واقع این هنر ما است که جذابیتهای گردشگری کشور خود را به بهترین شکل ممکن به روسها معرفی کنیم و این کار تنها با معرفی درست از ظرفیتهای توریسم ایران امکانپذیر خواهد بود.
بنابر اظهارات فم تورهای روسی در سفر به ایران، ایران کشوری بینظیر است که کویرهای آن متفاوت از ترکیه، امارات یا هرجای دیگر است. بنابراین، ما فقط در جستوجوی سهم بازار گردشگری خود در روسیه هستیم تا با معرفی کامل جاذبههای ایران، مقصد بعدی سفر منطقهای روسها، ایران باشد و قصدی مبنی بر گرفتن سهم دیگر کشورهای منطقهای به نفع خود نداریم.
بررسیهایی که در سالهای گذشته برای شاخصگذاری بر کشورهای هدف صورت گرفته، پس از بحران کرونا با تغییرات چشمگیری در شاخصها و سبکها و ذائقههای سفر مواجه شده است. باتوجه به این شرایط بهکارگیری مجدد شاخصهای پیشاکرونا اثرگذار و کاربردی خواهد بود؟ باتوجه به اینکه دولت سیزدهم در آغاز فعالیت خود هدف خود را بر مبنای دیپلماسی گردشگری بیان کرده، چرا ارتباط با کشورهایی همچون مصر و اردن در منطقه از طریق گردشگری را پیشزمینه از سرگیری روابط دو کشور از طریق دیپلماسی گردشگری قرار نمیدهید؟
این تحلیل کاملا درستی است که روابط کشورها در سیاست خارجی بر مبنای دیپلماسی شکل بگیرد و دیپلماسی عمومی مهمترین دستگاهی است که میتواند زمینهساز شکلگیری روابط دو کشور باشد. از این رو، باید سراغ مردم رفت و صنعت گردشگری مهمترین ابزار برای تحقق این امر محسوب میشود. اما در این شرایط بحرانی باید واقعگرایانه به قضیه نگاه کرد نه ایدهآلیستی. باتوجه به قرار گرفتن بازار گردشگری در وضعیت اضطراری، باید در ابتدا سراغ کشورهایی برویم که از لحاظ روابط سیاسی و اقتصادی با ایران آماده و پخته هستند تا با هزینه بسیار کمتری به معرفی فرصتهای گردشگری ایران بپردازیم. باتوجه به اینکه در حال حاضر اولویت، بازگشت بخش خصوصی برای ازسرگیری فعالیتهای خود در عرصه بینالمللی است نمیتوان بر کشورهایی که در حال حاضر بهلحاظ سیاسی با آنها هیچگونه روابطی نداریم متمرکز شویم. زیرا برای برقراری دیپلماسی عمومی از طریق گردشگری در کشوهایی همچون اردن و مصر باید زیرساختهای اولیه روابط را ایجاد کرد و بسیاری از ابهامات و سوءتفاهمها رفع شوند. بنابراین ایجاد زیرساختهای روابط دو کشور بر مبنای دیپلماسی گردشگری نیازمند پروسهای طولانیمدت است که در حال حاضر نمیتواند به عنوان اهداف اولیه سیاست خارجی در جهت جذب گردشگر قرار گیرد. اما در آینده پس از بازیابی سفرهای بینالمللی میتوان از گردشگری به عنوان ابزاری در دیپلماسی عمومی کشور در عرصه سیاست خارجی بهره برد.