این اعلام موضع رسمی ایران از سوی رئیس سازمان انرژی اتمی مهم است. زیرا هم وجود پلان B از سوی ایران در شرایط فعلی را رد میکند و هم نشان میدهد پیشرفتهای فنی هستهای ایران بیشتر بر اساس نیازهای آن است تا امتیازگیری در مذاکرات.
این دو اقدام در کنار ارسال دو نامه از سوی مقامات آمریکایی در روزهای اخیر نشان میدهد که در پشت پرده فعالیتهای زیادی برای رسیدن به توافق در حال انجام است. درباره اینکه این توافق دقیقا چه زمان شکل خواهد گرفت ارزیابی دقیقی نمیتوان ارائه کرد. حتی با ضریب اطمینان زیادی نمیتوان گفت توافق حتما انجام خواهد شد. خوشبینترین دیپلماتها و تحلیلگران هم این روزها دستبهعصا تحلیل میکنند.
اتفاقات مثبت اخیر صرفا امیدها را نسبت به امکان توافق بیشتر کرده و نمیتوان گفت رسیدن به توافق قطعی است. واقعیت امر آن است که اختلافات دو طرف به حدی زیاد و عمیق است که هر نوع خوشبینی درباره قطعی بودن توافق را با تردیدهای جدی مواجه میکند. البته خیلیها دوست دارند جواب تحلیلگران آری یا خیر باشد. در این باره میتوان گفت نیت توافق در هر دو طرف وجود دارد (مثل نیت خرید یک کالا از بازار). اما عملی کردن این نیت، نیازمند داشتن پیش شرطها و تواناییهایی است که توافق را در عمل ممکن کند. درست مثل خرید یک کالا در بازار که نیازمند چانهزنی برای خرید، انتخاب رنگ و کیفیت مناسب و بسیاری از عوامل دیگری است که در خرید نهایی یک کالا در بازار تاثیرگذار هستند. اگر توافق هستهای را به یک کالا تشبیه کنیم میتوانیم بگوییم نیت ایران و آمریکا خریدن این کالا است اما هر کدام درباره قیمت واقعی، مطلوبیت و ضرورت خرید سریع و از همه مهمتر حفظ کیفیت کالا اختلافنظرهای جدی دارند.
مشکل دیگر این است که هر دو طرف باید بتوانند در داخل کشور خودشان نشان دهند این خرید بهترین خرید ممکن بوده است در حالی که بسیاری از مردم قبول نمیکنند در یک معامله هر دو طرف برنده شوند و راضی باشند.
غرض اینکه باید بازهم مذاکرات را با دقت دنبال کرد تا بتوان حدس زد شاهین ترازوی مذاکرات چه زمانی میتواند به تعادل برسد. آنچه در یک هفته اخیر رخ داده افزایش اندکی امید نسبت به توافق بوده است. باید دید این افزایش اندک طی مذاکرات این دوره به امیدواری قابلتوجهی منجر میشود یا اینکه سیر نزولی پیدا کرده و دوباره بدبینی نسبت به امکان توافق تشدید میشود.