خبرگزاری قدس: همانطور که پیش بینی می شد بحران قطر و عربستان وارد فاز جدیدی شد. دولت های عربستان، بحرین، امارات متحده عربی و مصر با هدف تشدید فشار بر قطر کلیه روابط سیاسی و همکاری های اقتصادی و نظامی خود را با کشور قطر قطع کردند و ضمن فراخوانی سفرای خود و اخراج سفرای قطر اعلام کردند که کلیه حمل و نقل های هوایی و دریایی و زمینی با قطر متوقف شده است. با توجه به اینکه بخش عمده ای از نیازهای کالایی قطر از طریق عربستان تامین می شد این اقدام می تواند شرایط سختی را برای مردم قطر رقم بزند.
برخی از کارشناسان این اقدام را مقدمه ای برای برخورد سخت (جنگ) با قطر ارزیابی می کنند هر چند برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند شرایط فعلی احتمال جنگ میان قطر و عربستان را منتفی می سازد. با توجه به شدت گیری این بحران این پرسش مطرح است که کشورهای مختلف نسبت به این بحران چه مواضعی را اتخاذ خواهند کرد؟
دولت ایالات متحده امریکا مواضع و رفتار قطر را نگران کننده دانسته است. برخی از نشریات و سازمان های امریکایی همان اتهاماتی را که دولت های عربستان و مصر و بحرین و امارات؛ دولت قطر را به آن متهم ساخته اند، یعنی اتهام حمایت مالی از گروه های تروریستی، در باره قطر مطرح می سازند. با توجه به اینکه ترامپ رئیس جمهور امریکا در ریاض القاعده و داعش و حزب الله و حماس و اخوان المسلمین را در یک فهرست به عنوان تروریسم قرار داد، حمایت قطر از حماس و داشتن روابط خوب با اخوان المسلمین در این تعریف به عنوان حمایت از تروریسم ارزیابی شده است. البته به نظر می رسد که این رسانه ها و سازمان ها یا به طور مستقیم با پول عربستان شارژ شده اند و یا اینکه از توافق اخیر ترامپ با دولت عربستان منتفع خواهند شد.
دولت روسیه در سال های اخیر تلاش داشته که روابط خود را با همه کشورها حفظ و افزایش دهد. بر این اساس کوشیده از ورود به بحران های فی مابین دولت ها خودداری کند. در بحران ایجاد شده میان قطر و چهار کشور عربستان، بحرین، مصر و امارات هم اعلام کرده است که این بحران باید با خویشتن داری طرفین در میان خودشان حل شود. این در حالی است که با دولت قطر بر اساس توافق آستانه 4 در جنگ با تروریسم در سوریه از طریق احرار الشام سوریه، همکاری دارد و از سوی دیگر چند روز پیش میزبان وزیر دفاع عربستان محمد بن سلمان بود که در سوریه از جیش الاسلام(جبهه النصره) حمایت می کند. همچنین در تلاش است روابط خود با قاهره را استحکام بخشد.
دولت ترکیه به دلایل متعدد به این بحران به عنوان یک فرصت نگاه می کند؛ حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه یک حزب اخوان المسلمین است و به همین دلیل هم از محمد مرسی حمایت می کرد و پس از کودتای السیسی روابط ترکیه با مصر به شدت آسیب دیده است. همچنین ترکیه در صدد ایجاد یک پایگاه نظامی در قطر است که حدود 3 هزار نظامی ترکیه در آن مستقر خواهند شد که این امر تنها با بودن تمیم بن حمد بر سر قدرت قابل تحقق است. کما اینکه توافقات گازی بین دو کشور نیز منعقد شده است. اما از آنجا که دولت ترکیه در سیاست خارجی خود با چالش های متعددی روبرو است با امریکا در موضوع کردهای سوریه و کودتای سال گذشته، با اتحادیه اروپا در موضوع اقدامات سختگیرانه پس از کودتا و رفراندوم قانون اساسی و... به نظر می رسد تلاش خواهد کرد رفتاری میانه را برگزیند تا وجهه سیاسی آسیب دیده خود را به نوعی ترمیم سازد خصوصا که روابطش را با دولت عربستان همچنان حفظ کرده است.
دولت عراق نمی تواند در کنار دولت عربستان علیه قطر قرار بگیرد. زیرا نشست ریاض با حضور ترامپ علیه محور مقاومت و شیعه بود و جامعه عراق ضمن اینکه از اکثریت شیعه شکل گرفته است، در حال حاضر در جنگ با تروریسم تنها محور مقاومت را در کنار خود می بیند و از سوی دیگر تروریسم در عراق از حمایت های عربستان برخوردار است. دقیقا به همین دلیل در کنار قطر نیز قرار نخواهد گرفت.
دولت کویت کابوس صدام را فراموش نکرده است. صدامی که با حمایت های دول عربی به ایران حمله کرد و در نهایت به سمت حامیان خود یورش برد. بر این اساس در سال های اخیر کویت سعی کرده به مانند یک میانجی و سفیر صلح و سازش عمل کند. بر این اساس برای ترمیم شکاف موجود تلاش می کند. هر چند به دلیل ترسی که از عربستان دارد؛همواره نهایتا خود را در کنار عربستان تعریف کرده است. زیرا عربستان نسبت به همه کشورهای شبه جزیره مدعی است و کشورهای نقطه ای شبه جزیره مانند قطر، کویت، بحرین و امارات در پیشانی این ادعا قرار دارند.
دولت عمان نیز مانند کویت در چند دهه اخیر تلاش کرده به عنوان یک میانجی مطمئن در بحران های فی مابین کشورهای منطقه عمل کند. بر این اساس در این بحران نیز ضمن حفظ بیطرفی تلاش می کند تا بحران را میانجی گری کند.
نواز شریف پیروزی در انتخابات پاکستان را وام دار عربستان است. اما دولت وی با مانع محکمی به نام مجلس ملی پاکستان روبرو است که به دولت این کشوراجازه همکاری هایی که جایگاه و منافع پاکستان را تحت شعاع قرار می دهد؛ نمی دهد. کما اینکه اجازه حضور نیروهای نظامی پاکستان را در ائتلاف ضد یمن صادر نکرد. ضمن اینکه روابط تجاری مناسبی بین قطر و پاکستان نیز وجود دارد. بر این اساس دولت پاکستان فعلا سکوت کرده است هر چند احتمال اتخاذ مواضع سختگیرانه علیه قطر هم نمی رود.
دولت اردن سکوت کرده است. جریان اخوان المسلمین در اردن یک جریان ریشه دار است از سوی دیگر بیش از نیمی از جمعیت اردن فلسطینی تبار هستند و علقه های قوی نسبت به فلسطین و حماس در آنها وجود دارد. اتخاذ مواضع تند علیه قطر که به بهانه حمایت از حماس و اخوان المسلمین متحمل شرایط فعلی شده است؛ می تواند امنیت اردن را به مخاطره اندازد. از این روی به نظر می رسد این سکوت را همچنان ادامه دهد و منتظر تحولات بماند.
دولت لبنان آرامش فعلی حاکم بر جامعه لبنان را مدیون و مرهون مقاومت است. محور مقاومت با حضور در سوریه و سرکوب تلاش های تکفیری ها در انتقال بحران سوریه به لبنان، دین بزرگی بر گردن مردم لبنان دارد. خصوصا که مقاومت توانست کشور را اشغال اسرائیل نیزبرهاند و در حال حاضر لبنان کوچک در میان کشورهای عربی بسیار بزرگ است. از این روی لبنان هرگز خود را در کنار عربستان و علیه قطرتعریف نخواهد کرد. خاصه آن که دولت قطر پس از نشست ریاض از مقاومت حمایت نیز کرده است.
رژیم صهیونیستی در سال های اخیر روابط بسیار خوبی را هم با عربستان سعودی و هم با قطر در ابعاد نظامی، امنیتی و اقتصادی داشته است. این رژیم فعلا در سوریه و عراق و یمن در کنار عربستان و قطر قرار دارد و در سرکوب مردم بحرین نیز خصوصا در حمله اخیر به منزل شیخ عیسی قاسم، مشارکت دارد. به نظر می رسد رژیم صهیونیستی از گسترش و تشدید این بحران استقبال کند زیرا همانطور که افیگدور لیبرمن وزیر جنگ این رژیم اعلام کرد؛ تشدید این بحران می تواند گسترش همکاری و همپیمانی کشورهای عربی با اسرائیل را به بهانه جنگ با تروریسم و مقابله با ایران، شتاب بخشد.
جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی ایران نامهربانی ها و دشمنی های زیادی را از سوی دولت های عربی دیده است. دولت های عربی به استثناء دولت سوریه، در جنگ تحمیلی صدام حسین علیه ایران از عراق پشتیبانی کردند، از گروه های تروریستی ضد ایران مانند گروهک منافقین و گروه عبدالمالک ریگی و غیره حمایت کرده اند، علیه منافع ایران در سطح منطقه و جهان مانند پرونده هسته ای ایران، اقدام کرده اند در ترغیب قدرت های فرامنطقه ای جهت حمله به ایران کوشیده اند. با توجه به این خاطره تلخ تاریخی از این کشورها ظاهرا جمهوری اسلامی ایران می بایست از این بحران از باب اینکه ظالمان مشغول یکدیگر شده اند؛ استقبال کند. اما با توجه به این که این بحران را یک بحران هدایت شده از سوی قدرت های فرا منطقه ای جهت استمرار، گسترش و تشدید ناامنی در منطقه غرب آسیا ارزیابی می کند؛ بحرانی که تضمین کننده امنیت رژیم صهیونیستی و رونق دهی به اقتصاد جنگی کشورهای غربی است، جمهوری اسلامی خود را مکلف می داند که از تشدید بحران جلو گیری کند. بی تردید کمک ایران به دولت قطر برای خروج از این بحران هدایت شده می تواند هجمه های ضد ایرانی را کاهش دهد و کشورهای منطقه که همواره خود را در معرض تهدیدات زیادی خواهانی مانند عربستان سعودی می بینند، می توانند با بازنگری در روابط خود از حمایت های منطقی و مبتنی بر اصل همجواری ایران برخوردار شوند. علی رغم آن که یکی از اتهامات قطر هم نزدیکی به ایران است.