رکسانا خوشابی ؛کارشناس ارشد ، مشاوره بالینی
میدانم چه میگویی!
همانطور که مشاهده دقیق احساسات خودمان در معاشرتها اهمیت دارد، آگاهی از احساسات دیگران نیز برای رسیدن به یک رابطه سالم و متعادل مهم است.
مثلا تغییراتی که در چهره یا تن صدای افراد به وجود میآید، انواع مختلفی از احساسات را منعکس میکند. اگر کسی به نظر غمگین برسد، در واقع دارد به دیگران علامت میدهد که اوضاع عادی نیست و احتمالا به کمک احتیاج دارد.
از طرفی، وقتی به واسطه همین علائم، از وجود یک مشکل عاطفی خبردار میشویم و عکسالعمل نشان میدهیم، در واقع طرف مقابل را متوجه این مسأله کردهایم که برایش اهمیت و ارزش قائلیم و حرفش را میفهمیم و همین نوع ارتباط، پیوند افراد را با هم محکمتر میکند.
احساسات خود را بشناسید
قدم اول در رفع هر مانعی، شناخت وضعیت است. شناختن و تشخیص احساساتی که غالبا با آنها درگیر هستیم، یعنی احساسات پایه و متداولی مثل غم، شادی، ترس، عشق و نفرت، یک گام اساسی برای رفع بعضی از مشکلات جسمی به شمار میرود.
بنابراین همیشه از خود بپرسید که «الان چه احساسی دارم»؟ و به آن جواب بدهید. اگر نتواستید جواب روشنی پیدا کنید، احتمالا یک جای کار ایراد دارد و باید بیشتر در درون خود عمیق شوید.
متأسفانه اکثر مردم همین مشکل را دارند و نمیتوانند احساسات خود را به درستی تشخیص دهند. آنها در بیشتر موارد دچار یک نوع کرختی عاطفی هستند، ارتباطشان با خودشان قطع شده، درهای ارتباطی را بستهاند، بیاحساس شدهاند یا اینکه فقط عواطفی مثل خشم و اندوه را تجربه میکنند.
در حالی که یک انسان سالم، به خوشحالی و تا ناراحتی، دسترسی دارد و جلویشان را نمیگیرد و به آنها توجه میکند. اما احساسات پیچیدهاند. و بیهوده سر و کلهشان پیدا نمیشود و هر وقت خواستیم، نمیروند؛ چون تا عامل ایجاد کننده آنها باشد، آنها نیز با ما هستند این عامل لزوما و همیشه بیرونی نیست.
بنابراین لازم است ابتدا، و به جای نفی کردنشان، قبول کنیم که وجود دارند. سعی کنیم علت وجودشان را بفهمیم و پیامشان را درک کنیم. اگر احساسات خود را پس بزنیم، آنها هم ما را پس میزنند و گاهی بدون اینکه خودمان بدانیم، زندگی ما ذهن و جسم ما را تحت کنترل خود میگیرند.
آشتی با احساسات
برای کشف و شناخت احساسات خود میتوانید از تمرینات زیر بهره ببرید:
1- هر روز چند بار از خود بپرسید چه احساسی دارید. به خود و جسمتان توجه کنید. اگر بلافاصله جوابی نیافتید، صبور باشید و به سوال ادامه دهید. 2- بدن خود را بررسی کنید. آیا جایی هست که در آن احساس تنش یا ناراحتی کنید؟
سعی کنید علت آن و پیامش را درک کنید. 3- زندگی خود، وضعیت کنونی، روابطی که دارید، همه را بررسی کنید. آیا احساس رضایت میکنید؟ اگر این طور نیست، سعی کنید دلیلش را پیدا کنید. 4- روند مشاهده خود را یادداشت کنید.
این کار کمک میکند گرهها و انسداد عاطفی خود را تشخیص دهید و برای رفع آن اقدام کنید. مواجه شدن با خود، با نیازها، نگرانیها، عواطف و دغدغههای آشکار و پنهان، به صبر و حوصله نیاز دارد و راهی است که بسته به عزم و تلاش ما میتواند طولانی یا کوتاه باشد.
اما به هر صورت برای بهبود «بودن» خود و تغییر وضعیتی که در آن هستیم، به ناچار باید این راه را طی کرد. در حال حاضر بسیاری از افراد درگیر بیماریهای روان تنی (یا سایکوسوماتیک) هستند. ریشه این بیماریها که در بدن انسان نمود پیدا میکند و به صورت بیماریهای گوارشی، ناراحتیهای قلبی، حتی دیابت و کاهش و افزایش فشار خون و ... ظاهر میشود، معمولا در احساسات فروخورده و نادیده گرفته شده است. پس هر چه زودتر، با شناخت و ابراز صحیح آنها، از بنبستهای احساسی خارج شوید...
برای خواندن بخش اول - تربیت احساسات و عواطف - اینجا کلیک کنید.