مقدمه
دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، با نگاهی همه جانبه به انسان و رعایت مصالح هر فرد، حقوق و تکالیفی برای او در نظر گرفته است. و در این میان فرقی بین مردان و زنان قائل نشده است و به هر دو با دیدۀ یکسان می نگرد. جز در یک مورد که خداوند بین آنها تمایز قائل شده و آن هم مسألۀ تقوا و خویشتن داری است.. با تأمل در زندگی معصومین (علیهم السلام) نیز می توان اهمیت و جایگاه واقعی که اسلام برای زنان قائل شده است را به روشنی دریافت. با این حال، اندیشه و نگرش برخی از افراد دربارۀ نقش و جایگاه زنان در خانواده و اجتماع با دیدگاه اسلام سازگاری نداشت. چرا که در این اندیشه ها، زنان موجوداتی زبون و بی ارزش و کارگزار تلقی می شدند و با ظلم ها و ستم هایی که در حق زنان اعمال می شد؛ ایشان از از مقام و جایگاه اصلی خویشتن دور ساختند.
در این میان با توجه به اهمیت و جایگاه والای زن که در زندگی بشر دارد، رهبران دینی انقلاب اسلامی نیز به تأسی از قرآن و عترت به بیان این اندیشه پرداخته و شخصیت والای زنان را بازگو نموده اند. اندیشمندان بسیاری نیز به تالیف کتبی در این زمینه پرداختند: از جمله حقوق زن در اسلام شهید مطهری، زن در آینه جلال و جمال آیت الله جوادی آملی، حقوق زن از دیدگاه قرآن کریم محمدبیستونی، ناشنیده هایی دربارۀ قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری از علیرضا پناهیان و سایر آثار و تألیفاتی که در این باره نگاشته شده اند.
با توجه به اینکه در عصر حاضر، غرب گراها به بهانۀ حقوق بشر، زنان را موجوداتی ضعیف می دانند که اسلام در حق آنها ستم روا داشته و آنها را حقوق اولیه خویش نیز محروم ساخته است، اندیشه ای به نام فمینیسم در دفاع از حقوق زنان شکل گرفته است و خواهان تشابه حقوق زنان با مردان شده است. به همین خاطر محقق به بیان دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی دربارۀ جایگاه زنان پرداخته است تا بتواند دیدگاه متعادل و صحیح دربارۀ زنان را بیان نموده و بر عقاید پوچ و واهی در این زمینه مهر بطلانی بزند.
حال سوال اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که جایگاه زن در اندیشۀ امام خمینی و مقام معظم رهبری چگونه است؟
تعاریف لغوی و اصطلاحی
زن
خداوند متعال در قرآن کریم، از دو وازۀ زوج و امرأه نام برده و در بعضی از آیات این دو واژه به معنای همسر مرد آمده است. با این تفاوت که گاهی با واژۀ امرأة و گاهی با واژۀ زوج بیان شده است.
زوج در لغت به معنای مقارنه و نزدیکی است. و برای مرد و زن به کار می رود، ولی هنگامی که در کنار وازۀ بعل یا یک ضمیر مذکر به کار رود تنها به معنای همسر مرد است: «وَقُلْنَا یا آدَمُ اسْکنْ أَنتَ وَزَوْجک الْجنَّةَ[1]»[2] برای زوج معنای دیگری مانند صنف و جفت نیز بیان شده است.[3]
جایگاه زن در اندیشۀ جاهلیت
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در فرهنگ و جامعه ای به نبوت برگزیده شدند که انحطاط و جاهلیت بیداد می کرد، در چنین جامعه ای، زن از جایگاهی پست و بی ارزش برخوردار بود. جاهلیت، زن را در ردیف سایر انسان ها قلمداد نمی کردند، بلکه او را به عنوان انسان درجه دو محسوب می نمودند. گفتار عمر خلیفۀ دوم در مورد وضعیت زنان در جاهلیت گواه خوبی است. او اعتراف می کند که زنان در جاهلیت هیچ به حساب نمی آمدند: «کنا فی الجاهلیة لانعد النساء شیاًء»[4] عصر جاهلیت زن را مخلوقی می دانستند برزخ بین حیوان و انسان که فائدۀ خلقت وی فقط تکثیر نسل و خدمت به مرد بود.[5] بر اساس روایتی، اعراب زنان را همچون کالایی می شمردند که (اگر از خود پسری نداشت) پس از مرگ شوهر، در شمار دیگر اموال و ثروت شوهر، به پسر شوهر از زن های دیگر منتقل می شد.[6]
یکی از رفتارهای زشت جاهلیت دربارۀ دختران که به صراحت در قرآن به آن تصریح شده و مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته، مسألۀ زنده به گور کردن دختران به هنگام تولد انان می باشد. قران در این زمینه چنین بیان می نماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کظِیمٌ * یتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیمْسِکهُ علَی هونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا یحْکمُونَ:[7] و هر گاه یکی از آنان را به دختر مژده آورند چهره اش سیاه می گردد در حالی که خشم [و اندوه] خود را فرو می خورد* از بدی آنچه بدو بشارت داده شده از قبیله [خود] روی می پوشاند آیا او را با خواری نگاه دارد یا در خاک پنهانش کند وه چه بد داوری می کنند»
علامه طباطبایی دراین باره چنین بیان می نمایند: «اینکه می فرماید خود را از شرمساری از مردم پنهان می کند، برای این است که ولادت دختر را برای پدر ننگ می دانستند، و منشا عمده این طرز تفکر این بود که مردان در چنین مواقعی تصور می کردند که این دختر به زودی بزرگ خواهد شد، و ملعبه و بازیچه جوانان قرار خواهد گرفت، و این خود نوعی غلبه مرد بر زن است، آن هم در یک امر جنسی که به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است، در نتیجه ، ننگ زبان زد شدنش به ریش پدر و خاندان او می چسبد.
همین طرز تفکر، عرب جاهلیت را واداشت تا دختران بی گناه خود را زنده زنده دفن کنند.»[8]
ایشان در جایی دیگر علت زنده به گور کردن دختران را چنین بیان می نمایند: «یکی از بدبختی ها که گریبانگیر اولاد عرب بوده، این بود که به دست پدر خود کشته می شد، زیرا بلاد عرب خراب و اراضی آن خشک و بایر بود، زراعتی نداشتند و بیشتر اوقات مردمش گرفتار قحطی و گرانی می شدند به این جهت پدران از ترس تهی دستی، فرزندان خود را می کشتند! و دختران را زنده به گور می کردند و بدترین خبر و وحشت زاترین بشارت این بود که به او بگویند همسرت دختر آورده است.»[9]
علامه طبرسی نیز در این باره چنین بیان می نماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کظِیمٌ: هنگامی که بیکی از آنها خبر می رسید که صاحب دختر شده است، رنگ صورتش به سیاهی می گرایید و بدینوسیله آثار خشم و نارضایی و اندوه، در سیمای آنها هویدا می شد و خشم و غم سراسر وجودشان را فرا می گرفت. جاهل، چنین مردمی که خود از داشتن دختر، چنین ناراحت بودند و در عین حال خداوند یکتا را صاحب دختر می پنداشتند! یتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ: کسی که صاحب دختر شده بود، به خاطر شرمساری و سرافکندگی در برابر خبری که به او داده شده بود، از مردم مخفی می شد. أَ یمْسِکهُ عَلی هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ: پیش خود می اندیشید که با طفل مظلوم چه کند؟ آیا او را بخواری و مشقت، نگه دارد، یا زنده بگورش کند. عمل «واد» در میان جامعه عرب، عبارت بود از زنده بگور کردن دختران، از ترس اینکه مبادا دچار فقر شوند و بخواهند دختران را باشخاص غیر همشأن خود دهند. أَلا ساءَ ما یحْکمُونَ: بدانید که آنها بد قضاوت می کردند، زیرا برای خود چیزی قرار می دادند که پسند خاطرشان بود و برای خداوند چیزی قرار می دادند که مطلوب خودشان نبود. برخی گویند: بد قضاوت می کردند، زیرا دختران را زنده بگور می کردند، در حالی که آنها نیز همچون پسران حق حیات داشتند و شاید دختری بهتر از پسری بود».[10]
به هر حال در تاریخ بشریت، عرب جاهلی برای نخستین بار به عمل ننگینی که از قساوت و سنگدلی خاصی حکایت می کند، دست زد و دختران خود را گاهی به بهانۀ قحطی و ترس از ننگی (ننگ پنداری وخیالی) که مبادا از ناحیۀ دختران به آنان برسد، زنده به گور می کردند و به چنین کار وحشیانه ای دست می زدند
جایگاه زن در اندیشۀ اسلام
با نزول برنامۀ جامع و مدون دین اسلام، نگرش ها نسبت به جایگاه زنان کم کم تغییر نمود. و از آن دیدگاه افراطی به سمت اعتدال پیش رفت؛ چرا که اسلام زنان را از آن جایگاه پست دوران جاهلیت خارج کرده و او را هم ردیف مردان قرار داد. در آیات مختلفی خداوند زنان را هم ردیف مردان قرار داده تا این حقیقت بیان شود که زنان نیز هم چون مردان دارای حقوق و جایگاه ارزشمند و مورد توجهی هستند. از جمله:
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمؤْمِنَاتِ وَالْقانِتِینَ وَالْقانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکرِین اللَّه کثِیرًا وَالذَّاکرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا:[11] مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادت پیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می کنند خدا برای [همه] آنان آمرزشی و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است.»
و در آیات دیگری که دلیل برتری افراد را نه در مرد بودن، بلکه داشتن تقوا معرفی کرده است: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّه أَتقَاکمْ إِن اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ:[12] ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بی تردید خداوند دانای آگاه است.»
آیت الله جوادی آملی در این زمینه چنین بیان می نمایند: «قرآن کریم اهتمام خاصی نسبت به شخصیت زن دارد، و علت ان این است که هر جا قرآن، در مورد چیزی خطری احساس کند، بیش از حد بر ان مسأله تکیه می کند و چون در ایام نزول قرآن، حرمت زن محفوظ نبود، بیش از توقع و انتظار به به مسألۀ حرمت زن تکیه می کند و در تمام شئون برای او سهمی قائل می شود، و به تساوی و مانند آن تصریح می کند.»[13]
علامه طباطبایی نیز در این باره چنین بیان می نماید: «زن از برکت اسلام مستقل به نفس و متکی بر خویش گشت، اراده و عمل او که تا ظهور اسلام گره خورده به ارادۀ مرد بود، از اراده و عمل مرد جدا شد، و از تحت ولایت و قیمومت مرد در آمد، و به مقامی رسید که دنیای قبل از اسلام با همۀ قدمت خود و در همۀ ادوارش، چنین مقامی به زن نداده بود، مقامی به زن داد که در هیچ گوشه از هیچ صفحۀ تاریخ گذشتۀ بشر چنین مقامی برای زن نخواهید یافت.»[14]
خداوند متعال برای بالا بردن مقام زن و نشان دادن جایگاه شایستۀ وی، به همین مقدار اکتفا ننمود بلکه زنانی هم چون آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران را به عنوان الگوهایی نیکو برای زنان و مردان شایسته معرفی نمود و این خود دلالت بر ارزش وجودی زنی را دارد که روزگارانی به عنوان موجود درجۀ دوم محسوب می شد.
دقت و تأمل در زندگی معصومین (علیهم السلام) نیز گواه روشن دیگری بر این نگرش نسبت به زنان است. چرا که در زمانی که دختران را به بهانه های واهی، زنده به گور می کردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ارزش و جایگاه زن را با تولد یگانه بانوی عالم حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) به همگان نشان دادند و خداوند نیز در تأیید این رفتار سوره ای را در شأن بی بدیل این بانوی بزرگوار نازل نمودند. سایر معصومین (علیهم السلام) نیز نهایت مهربانی و ارزشمندی را در رفتار با همسران خویش به کار برده اند و هیچ گونه رفتار تند و تحقیر آمیز از این بزرگواران علیه همسرانشان گزارش نشده است. از جمله امام حسن (علیه السلام) با اینکه توسط همسر خویش به شهادت رسیدند اما در واپسین لحظات عمر شریف خویش نهایت لطف و انصاف در حق او اظهار داشتند. و همۀ اینها مهر تأییدی بر جایگاه ارزشمند زن در دین اسلام دارد.
علاوه برسیرۀ معصومین (علیهم السلام)، رهبران دینی جهان اسلام در قرن حاضر؛ امام خمینی (رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) نیز دربارۀ جایگاه زنان به وفور صحبت نموده و این جایگاه ارزشمند را بیان نموده اند؛ که در اینجا به بیان دیدگاه و اندیشۀ هر یک از ایشان دربارۀ جایگاه زن می پردازیم:
جایگاه زن در اندیشۀ امام خمینی (رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری
امام خمینی (رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری نیز به تأسی از قرآن و معصومین (علیهم السلام) برای زن ارزش و جایگاه والایی قائل هستند. به همین خاطر به بیان اندیشۀ گوهربار ایشان دربارۀ برخی از جایگاه های زنان در جامعۀ اسلامی می پردازیم:
1- زن نمونۀ یک الگوی والای انسانی
امام خمینی (رحمه الله علیه) زنانی هم چون فاطمۀ زهرا، حضرت خدیجه، حضرت زینب و حضرت مریم (سلام الله علیهن) را در عین زن بودن، نمونۀ کامل انسانی معرفی می نماید و سایر بانوان را به تأسی از این بزرگواران دعوت می نماید. ایشان در توصیف شخصیت والای حضرت زهرا (علیهاالسلام) یگانه بانوی دو عالم چنین بیان می نمایند: «تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام الله علیها - جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخۀ انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان. او زن معمولی نیست؛ او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است.. تمام هویتهای کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد - تمام - در این زن است. زنی که تمام خاصه های انبیا در اوست. زنی که اگر مرد بود، نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول الله بود. معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی - همه - در این موجود مجتمع است. انسانی است به تمام معنا انسان؛ زنی است به تمام معنا زن. از برای زن ابعاد مختلفه است؛ چنان چه برای مرد، و برای انسان. این صورت طبیعی نازلترین مرتبه انسان است و نازلترین مرتبۀ زن است و نازلترین مرتبۀ مرداست؛ لکن از همین مرتبۀ نازل، حرکت به سوی کمال است. انسان، موجود متحرک است؛ از مرتبۀ طبیعت تا مرتبۀ غیب، تا فنا در الوهیت. برای صدیقۀ طاهره این مسائل، این معانی حاصل است. از مرتبه طبیعت شروع کرده است، حرکت کرده است؛ حرکت معنوی؛ با قدرت الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - مراحل راطی کرده است تارسیده است به مرتبه ای که دست همه از اوکوتاه است.»[15]
مقام معظم رهبری نیز در این باره چنین بیان می نمایند: «زن اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدی مهم ترین بخش تربیت انسان است؛ اثرگذار در اجتماع است. دارای رشد علمی و معنوی است. مدیر کانون بسیار مهم خانواده است، مایۀ آرامش جنس مرد است. همۀ اینها در کنار خصوصیات زنانگیف مثل لطافت، مثل رقت قلب، مثل آمادگی دریافت انوار الهی، این الگوی زن مسلمان است؛ همین خصوصیاتی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانات متعدد به مناسبت تمجید از فاطمۀ زهرا یا خدیجه کبری (سلام الله علیهما) یا به نحو کلی دربارۀ زن بیان کرده است؛ این الگوی اسلامی است.»[16]
ایشان در جایی دیگر چنین بیان می نمایند: «خدای متعال مرد را و زن را از جهاتی مثل هم قرار داده است؛ از لحاظ عروج به مقامات معنوی با هم تفاوتی ندارند، نمونه اش فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها)؛ از لحاظ قدرت رهبری با هم تفاوتی ندارند، نمونه اش فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها)؛ از لحاظ توانایی هدایت بشر تفاوتی ندارند، نمونه اش فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها)؛ اما از لحاظ وظایف ادارۀ زندگی تفاوت دارند، باز نمونه اش فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها)»[17]
2- زن در اوج کرامت و شخصیت
امام خمینی (رحمه الله علیه) دربارۀ مقام و کرامتی که اسلام به زنان بعد از دوران جاهلیت بخشیده است چنین بیان می نمایند: «اسلام زن ها را نجات داده است، از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آن قدری که اسلام به زن خدمت کرده، خدا می داند به مرد خدمت نکرده، آنقدر که به زن خدمت کرده. شما نمی دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده. اسلام به زن خدمتی کرده است که در تاریخ همچو سابقه ای ندارد. اسلام زن را از توی لجنزارها برداشته آورده، شخصیت به او داده.[18] اسلام زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون کشید. مرحلۀ جاهلیت مرحله ای بود که زن را مثل حیوانات، بلکه پایین تر از او می شمردند. زن در جاهلیت مظلوم بود، اسلام زن را از آن لجنزار جاهلیت بیرون کشید.[19] ما می خواهیم زن، به مقام والای انسانیت خودش باشد نه مَلعَبه باشد؛ نه ملعبه در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد. زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.[20] اسلام در وقتی ظهور کرد در جزیره العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آنها را سربلند و سرافراز کردف اسلام آنها را با مردان مساوی کرد، عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد.»[21]
مقام معظم رهبری نیز در این باره چنین بیان می نمایند: «تا آفتاب درخشان خدیجۀ کبری (علیها السلام) و فاطمۀ زهرا (علیهاالسلام)و زینب کبری (علیهاالسلام) می درخشد، طرحهای کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید. و هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستم های ظاهری را در هم شکسته اند؛ بلکه ستم های مدرن به زن را نیز رسوا و بی آبرو کرده و نشان داده اند که حق کرامت الاهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.»[22]
ایشان در جایی دیگر چنین بیان می نمایند: «اسلام به معنای واقعی زن را تکریم کرده است. اگر روی نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تکیه می کند، یا روی نقش زن و تأثیر زن و حقوق زن و وظایف و محدودیت های زن در داخل خانواده تکیه می کند، به هیچ وجه به معنای این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعی و دخالت در مبارزات و فعالیت های عمومی مردم منع کند. عده ای بد و یا کج فهمیدند؛ یک عدۀ مغرض هم از این کج فهمی استفاده کردند؛ کأنّه یا باید زن، مادر خوب و همسر خوبی باشد یا باید در تلاش ها و فعالیت های اجتماعی شرکت کند؛ قضیه این طوری نیست؛ هم باید مادرِ خوب و همسر خوبی باشد، هم در فعالیت اجتماعی شرکت کند. فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) مظهر چنین جمعی است؛ جمع بین شئون مختلف. زینب کبری نمونۀ دیگر است. زن های معروف صدر اسلام و زن های برجسته، نمونه های دیگرند؛ این ها در جامعه بودند و حضور داشتند. نفهمیدنِ مفهوم تکریم زن در اسلام، همراه شده است با بدآموزی های القاء شدۀ به عنوان تکریم زن در تمدن غرب؛ این ها باهم آمیخته شده و یک جریان غلط ذهنی و فکری به وجود آورده. زن در داخل خانواده، عزیز و مکرّم و محور مدیریت درونی خانواده است؛ شمع جمع افراد خانواده است؛ مایۀ انس و سکینه و آرامش است. کانون خانواده- که حوضچۀ آرامش زندگیِ پُرچالش و پُرتلاش هر انسانی است- به وجود زن آرام می گیرد و سکینه و اطمینان پیدا می کند. آن وقت نقش او به عنوان همسر، به عنوان مادر، به عنوان دختر خانواده، هرکدام یک فصل طولانی در تکریم دارد. بنابراین حقیقتاً باید در زمینۀ ارزش و کرامت زن در نظر اسلام، بازنویسی و بازگویی و بازبینی کرد.»[23]
3- زن مبدأ سعادت و آرامش
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این باره چنین بیان می نمایند: «نقش زنان در عالم از ویزگی های خاصی برخوردار است، صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد. زن، یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش های والای انسانی کشیده شوند و می تواند به عکس آن باشد.[24] زن مربی جامعه است از دامن زن انسان ها پیدا می شوند؛ مرحلۀ اولِ مرد و زن صحیح از دامن زن است، مربی انسانها زن است سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودت کشور را آزاد می کند مبدأ همۀ سعادت ها از دامن زن بلند می شود زن مبدأ همۀ سعادت ها باید باشد.[25] زن ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ می کنند، قرآن کریم انسان ساز است و زن ها نیز انسان ساز؛ وظیفۀ زنها انسان سازی است. اگر زن های انسان ساز از ملت ها گرفته بشود، ملت ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد.»[26]
مقام معظم رهبری نیز در این باره چنین بیان می نمایند: «همه تحت تأثیر مادران هستند. آن که بهشتی می شود، پایۀ بهشتی شدنش از مادر است.»[27]
ایشان در جای دیگر چنین بیان می نمایند: «زن در خانه مایۀ آرامش است؛ مایۀ آرامش مرد، و مایۀ آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمی تواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنی که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمی تواند کدبانو باشد؛ نمی تواند مدیر خانواده باشد؛ درحالی که زن، مدیر خانواده است. این مسئلۀ اصلی است. این یکی از آن اصلی ترین مسائل است، که خب در محیط زندگی ما - چه محیط های قدیمی ما، چه محیط های جدید ما - چندان مورد توجّه قرار نگرفته است و باید مورد توجّه قرار بگیرد.
تصوّر از زن در خانه، تصوّر یک موجود درجۀ دویی [است] که موظّف به خدمتگزاری به دیگران است؛ این تصوّر بین خیلی ها هست - حالا بعضی ها به زبان می آورند، به رو می آورند، بعضی ها هم به رو نمی آورند، امّا در دلشان این است - این درست نقطۀ مقابل آن چیزی است که اسلام بیان کرده است. من مکرّر عرض کرده ام این حدیث معروف را که «اَلمرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»؛ قهرمان، در تعبیرات رایج عربی، به آن کارگزار میگویند؛ در این حدیث می گوید: خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهای خانه را [انجام دهد]؛ این جوری نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلی است که از آن چندین فصل گشوده میشود: مسئلۀ احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریداری شدن این کار یعنی قابل مبادلۀ با پول؛ این است. اینها چیزهایی است که خب در اسلام هست، در فقه اسلام هست؛ همان طور که اشاره کردند ایشان، واقعاً فقه ما فقه مترقّی و برجسته ای است.
بنابراین مسئلۀ اصلی را باید پیدا کرد. به نظر من مسئلۀ اصلی، یعنی یکی از مسائل اصلی، مسئلۀ خانه و خانواده است: امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانه داری برای بُروز استعدادها؛ [چیزی] مانع درس خواندن او، مانع مطالعه کردن او، مانع فهمیدن او، مانع نوشتن او نشود - [برای] کسی که اهل این چیزها است - میدان برای این کارها فراهم باشد؛ این اساس قضیّه است.»[28]
4- تساوی حقوق زن با مرد
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این باره چنین بیان می نمایند: «همان طوری که حقوق مردها در اسلام مطرح است حقوق زن ها هم مطرح است. اسلام به زن ها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها. اسلام زن ها را بیشتر حقوق شان را ملاحظه کرده است تا مردها. زن ها حق رای دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند، تمام معاملات شان به اختیار خودشان است و آزاد هستند اختیار شغل را آزاد هستند.[29] از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هردو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت پیش را هم چون مرد دارد بله در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد است.»[30]
مقام معظم رهبری نیز در این باره چنین بیان می نمایند: «ما برای زن ارزش واقعی انسانی قائلیم، معتقدیم زن و مرد هر دو انسان اند، و میدان تکامل رویشان باز است، هرچه تلاش کنند هر چه زحمت بکشند، و هر چه به سمت خدا پیش روند به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد.»[31]
ایشان در جایی دیگر دربارۀ حقوق زنان چنین بیان می نمایند: «نگاه به زن، به عنوان یک عضو در خانواده است که این از همه مهم تر به نظر می رسد. عزیزان من! در اسلام به مرد اجازه داده نشده است که به زن زور بگوید و امری را بر او تحمیل کند. برای مرد در خانواده، حقوق محدودی قرار داده شده است که از روی کمال مصلحت و حکمت است. این حقوق، برای هرکس گفته و تشریح شود، مورد تصدیق قرار خواهد گرفت. همچنین، برای زن نیز در خانواده، حقوقی معیّن شده است که آن هم از روی مصلحت است. مرد و زن، هرکدام طبیعت، اخلاق، روحیّات و غرایزی دارند که ویژۀ خودشان است. آن ها اگر از خُلقیّات ویژۀ خود به طور صحیح استفاده کنند، در خانواده، زوجی کامل و هماهنگ و مساعد تشکیل می دهند. اگر مرد زیاده روی کرد، تعادل به هم می خورد. اگر زن هم زیاده روی کرد، تعادل به هم می خورد. اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگۀ یک در، دو چشم در چهرۀ انسان، دو سنگرنشین در جبهۀ نبرد زندگی و دو کاسبِ شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هرکدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلتهایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژۀ خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معیّن کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانواده ای ماندگار و مهربان و بابرکت و پرفایده خواهند داشت.»[32]
و در جایی دیگر چنین بیان می نمایند: «نظر اسلام در مورد زندگی انسان و شأن زنان، در سه بخش قابل تقسیم است. من بارها این مطالب را بیان کرده ام؛ اما اصرار دارم که هرچه بیشتر این مطلب مهم در مورد بانوان کشور مطرح شود. آن کسی که بیشتر باید در این مورد فعّال باشد، خود زنان جامعۀ ما هستند. خواهران عزیز و دختران من! اعتقادم این است که اگر در بخشی از جامعۀ اسلامی - چه در ایران و چه در بعضی کشورهای دیگر- نسبت به زن مسلمان، کوتاهیهایی صورت می گیرد، قدری تقصیر مردان و قدری هم تقصیر خودِ بانوان است؛ چون آن کسی که باید شأن اسلامی زن را بشناسد و از آن دفاع کند، در درجۀ اوّل خودِ بانوان هستند. باید بدانند که خدا و قرآن و اسلام، در بارۀ آن ها چه قضاوتی دارد، از آن ها چه می خواهد، مسئولیت آن ها را چه چیزی معیّن می کند و از آنچه که اسلام فرموده و خواسته، دفاع کنند و بخواهند. اگر نخواهند، کسانی که به هیچ ارزشی پایبند نیستند، به خود اجازه خواهند داد که به زن ستم کنند؛ کمااینکه امروز در دنیای غرب و در زیر سایۀ نظامهای مادّی آن دیار، با وجود شعارهایی که نسبت به زن می دهند، بیشترین ظلم را مردان غربی به زنان می کنند؛ پدر به دخترش، برادر به خواهرش، شوهر به زنش. بیشترین ستم و تعرّض و تعدّی نسبت به زنان و همسران و خواهران و یا حتّی دخترانشان- طبق آمارهایی که در دنیا هست- از سوی مردانی است که در نظامهای غربی زندگی می کنند. یعنی اگر در نظامی ارزشهای معنوی حاکم نباشد، خدا در دلها نباشد، مرد با تکیه بر قدرت جسمانی، راه خود را برای ظلم و تعدّی به زن باز می بیند.
چیزی که مانع است، دو چیز است: یکی ملاحظۀ خدا و قانون و ایمان و امثال این ها، و یکی هم خودِ زن که حقوق انسانی و الهی خود را درست بشناسد و از آن دفاع کند و خود را به معنای حقیقی کلمه بطلبد. در این مورد، اسلام یک حدّ میانه و بدون افراط و تفریط را ارائه می دهد. نه به زن اجازۀ ظلم کردن می دهد و نه طبیعت زن و مرد را نادیده می گیرد. خطّ مستقیم و صراط مستقیم، همان خطّ اسلامی است که من به صورت کوتاه آن را تشریح می کنم.
در اسلام، برای فعّالیت زنان، سه عرصه معیّن شده است. اوّل، عرصۀ تکامل و رشد معنوی خودِ زن است. زن و مرد در این بخش، هیچ تفاوتی در میدان رشد و تکامل معنوی ندارند. یعنی مرد می تواند به عالی ترین مقامات از لحاظ معنوی برسد؛ زن هم می تواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوی برسد. مرد می تواند به حدّ علی بن ابی طالب علیه السّلام برسد و زن می تواند به حدّ فاطمۀ زهرا سلام الله علیها برسد.»[33]
5- نقش فعال سیاسی و اجتماعی زن در جامعه
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این باره چنین بیان می نمایند: «در نظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شعر نه او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند اسلام با هر چیزی که انسان را پوچی و از خود بیگانه شدن می کشاند مبارزه می کند. زنان از نظر اسلام نقش اساسی در بنای جامعه اسلامی دارند اسلام زن را تا حدی ارتقا می دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد و متناسب با چنین رشدی می تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیت هایی را به عهده بگیرد اگر خانم ها خیال کنند که کنار بروند و مردها این کارها را انجام بدهند این خیال، خیال صحیحی نیست برای این که کارها اینقدر آشفته است گرفتاری ها اینقدر زیاد است که هر شخصی در هر محلی است تکلیفی که دارد این است که آنجا را خوب بسازد خانم ها حق دارند در سیاست دخالت کنند تکلیف شان است. دین اسلام یک دین سیاسی است، دینی است که همه چیزش سیاست است حتی عبادتش.»[34]
مقام معظم رهبری نیز در این زمینه چنین بیان می نمایند: «در دنیای غرب و همین کشورهای اروپایی که این همه مدّعی دفاع از حقوق زنان هستند که تقریباً همه اش هم دروغ است تا دهه های اوّل این قرنی که تمام شد، زنان نه فقط حقِّ رأی نداشتند، نه فقط حقِّ گفتن و انتخاب کردن نداشتند، حقِّ مالکیت هم نداشتند. یعنی زن مالک اموال موروثی خودش هم نبود؛ اموال او در اختیار شوهر بود! در اسلام بیعت زن، مالکیت زن، حضور زن در این عرصه های اساسی سیاسی و اجتماعی، تثبیت شده است: «اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن باللّه». زنها می آمدند با پیغمبر بیعت می کردند. پیغمبر اسلام نفرمود: که مردها بیایند بیعت کنند و به تبع آن ها، هرچه که آن ها رأی دادند، هرچه که آن ها پذیرفتند، زنها هم مجبور باشند قبول کنند؛ نه. گفتند زنها هم بیعت می کنند؛ آن ها هم در قبول این حکومت، در قبول این نظم اجتماعی و سیاسی شرکت می کنند. غربی ها هزار و سیصد سال در این زمینه از اسلام عقبند و این ادّعاها را می کنند! در زمینۀ مالکیت نیز همین طور؛ و در زمینه های دیگری که مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی است.»[35]
ایشان در جایی دیگر چنین بیان می نمایند: «زنان به قدری که توان جسمی و نیازها و ضرورت هایشان اجازه می دهد، می توانند در فعّالیت ها شرکت کنند. آنها هر چه می توانند، تلاش اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کنند.»[36]
6- فعالیت زن در عرصۀ تعلیم و تربیت
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این زمینه چنین بیان می نمایند: «امروز تمام قشرهای ملت مشغول تربیت و تعلیم هستند بانوان مشغول هستند. الان بانوان جزو طلاب علوم دینی در قم و در جای دیگر هستند و خودشان. مشغول تربیت و تعلیم هستند و این یک امر این است که در این انقلاب تحقق پیدا کرد آن وقت هم. محصور کرده بودند که برای بانوان هیچ حق قائل نبودند که حتی در یک مجموعه ده نفری وارد به شوند و مسئلۀ علمی بگویند یا مسئلۀ عقیدتی بگویند امروز این ها می توانند با همۀ حفظ جهات اسلام در همه جای کشور تبلیغات بکنند بلکه در خارج از کشور هم ما بسیار عقب افتاده بودیم در این امور و امروز باید نقیصه ها را رفع کنیم حالا طوری شده است که خانم ها هم دوش با سایر برادران در تحصیل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاالله صنعت فعالیت می کنند و شما امروز موجب افتخار هستید که همان طوری که برادران شما در حوزه ها مشغول تحصیل و تدریس و سایر کارهای اسلامی هستند شما ها هم با آنها هستید و امیدوارم فعال تر باشید و البته باید شما توجه بکنید و عکس عمل آن چیزی که در رژیم سابق گذشت شما عمل کنید آنها اخلاق اسلامی را می خواستند ببرند و به جای او اخلاق اروپایی بنشانند شما عکس عمل او را بکنید. بانوان محترم ایران در طول انقلاب ثابت نمودند که همدوش مردان می توانند حتی در فعالیت های اجتماعی و سیاسی خدمت های ارزشمندی به اسلام و مسلمانان نمایند و در تربیت و تعلیم جامعۀ بزرگوار بانوان پیشتاز باشند.[37]»
مقام معظم رهبری در این باره چنین بیان می نمایند: « من نمی پسندم که خانواده ای به جوانان خود، امکان تحصیلات ندهد؛ در حالیکه نظام جمهوری اسلامی، امکان تحصیلات را به خانواده ها و به جوانان داده است. من نمی پسندم که براساس رسوم غلط، اجازه ندهند که دختران درس بخوانند. دختران هم باید درس بخوانند؛ استعدادهای بزرگی در میان آنها وجود دارد.[38] من به خانواده ها توصیه میکنم که اجازه دهند دخترهایشان درس بخوانند. مبادا پدر و مادری، از روی تعصّبِ دینی، خیال کنند که باید جلوِ دختر را بگیرند تا تحصیلات عالیه نکند! نه؛ دین چنین چیزی نگفته است. دین، برای تحصیل علم، میان دختر و پسر فرقی نمیگذارد. اگر پسر شما تحصیلات عالیه میکند، بگذارید دختر شما هم به تحصیلات عالیه بپردازد. بگذارید دختران جوان ما درس بخوانند، علم بیاموزند، آگاهی پیدا کنند، به شأن خودشان واقف شوند و قدر خود را بدانند، تا بفهمند که تبلیغات استکبار جهانی در خصوص زن، چقدر بی پایه و اساس و پوچ است. در سایه سواد، میشود اینها را فهمید.[39]»
اگر جامعۀ ما به آنجا برسد که در آن تعداد زیادی بانوان با معرفت اسلامی به صورت عمیق و عالمانه آشنا باشند، این خیلی برای جامعۀ ما پیشرفت بزرگی است یا در میان بانوان تعداد قابل توجّهی مجتهدات وجود داشته باشد، یعنی بانوانی که قدرت بر استنباط احکام و معارف الهی را دارند. از متون اسلامی خیلی پدیده پرارزشی است، بسیار چیز مهمّی است، اگر کسانی در جامعۀ ما باشند که بتوانند بانوانی در جامعه باشند که بتوانند نسل جوان دختران را در دانشگاهها، در دبیرستانها، در همۀ زوایای اجتماع در معرض تبلیغات دینی خودشان قرار بدهند، این چیز بسیار بدیعی خواهد شد. این چیزی است که در سطح وسیع هرگز وجود نداشته است در طول تاریخ ما.[40]
واقعاً این یکی از بزرگ ترین افتخارات نظام اسلامی است که در سایۀ نظام اسلامی این همه زن فرزانه و تحصیل کرده و خوش فکر و ممتاز از لحاظ فکری و عملی در جامعۀ ما وجود دارند؛ خیلی نعمت بزرگی است و مایۀ افتخار است... تربیت این همه انسان والا، برجسته و خوش فکر یکی از بزرگ ترین افتخارات نظام اسلامی است. امروز وقتی ما نگاه میکنیم، نام زنان ما بر تارک کتابهای متعدّدی - کتابهای علمی، کتابهای پژوهشی، کتابهای تاریخی، کتابهای ادبی، کتابهای سیاسی، کتابهای هنری - گذاشته شده؛ جزو برترین نوشته ها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامی - چه مقالات و چه کتابها - نوشته های بانوان ما است، که این واقعاً مایۀ افتخار است. در تاریخ ما بی سابقه است؛ ما دوره های گوناگون را دیدیم، آشنا هم بودیم با فضای فرهنگی کشور؛ ما هرگز این همه انسان برجستۀ در زمینه های مختلف - چه در مسائل حوزوی، چه در مسائل دانشگاهی – نداشتیم.[41]
7- زن مهم ترین عامل تربیت بشر
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این زمینه چنین بیان می نمایند: «شما خانم ها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید مدرسه ای که بچه دارد دامن مادر است مادر خوب و چه خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد بچه از همان توی دامن مادر منحرف بیرون می آید و چون بچه ها آن علاقه ای که به مادر دارند به هیچکس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام آرزوهایی که دارند خلاصه می شود در مادر و همه چیز را در مادر می بینند حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر در بچه ها اثر دارد لامحاله یک بچه در دامن مادر که اول کلاس است این دامن اگر یک دامن طاهر پاکیزۀ مهذب باشد. بچه از همین اول که دارد رشد می کند با آن اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد می کند و بچه وقتی دردامن مادرش هست می بیند مادر اخلاق خوش دارد اعمال صحیح دارد گفتار خوش دارد این بچه از همانجا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر که از همۀ تقلید ها بالاتر است و به تزریق مادر که از همۀ تزریق ها موثرتر است تربیت می شود.[42]»
ایشان در جای دیگر چنین بیان می نمایند: «شما مسئولید که در دامن های خودتان اولاد متقی بار بیاورید تربیت کنید به جامعه تحویل دهید همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم لین در دامن شما بهتر تربیت می شوند دامن مادر بهترین مکتبی است از برای اولاد. شغل تربیت فرزند از همۀ شغل ها بالاتر است. فرزند خوب شما اگر به جامعه تحویل بدهید برای شما بهتر است از همۀ عالم. اگر یک انسان شما تربیت کنید برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم پس شما یک شغل تان این است که بچه های خوب تربیت کنید. دامن مادرها دامنی است که انسان از آن باید درست شود یعنی اول مرتبۀ تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر و برای اینکه علاقۀ بچه به مادر بیشتر از همۀ علایق است و هیچ علاقه ای بالاتر از علاقۀ مادری و فرزندی نیست بچه ها از مادر بهتر مسائل را اخذ می کنند آنقدری که تحت تاثیر مادر هستند تحت تاثیر پدر، معلم و استاد نیستند.»[43]
مقام معظم رهبری نیز در این باره چنین بیان می نمایند: « از همۀ کارهای زن مهمتر، تربیت فرزندان و تقویت روحی شوهران برای ورود در میدان های بزرگ است، و خدا را شکر می کنیم که زن ایرانی و مسلمان، در این میدان هم بیشترین هنر را نشان داده است.»[44]
8- بهشت در زیر قدوم زن
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این زمینه چنین بیان می نمایند: «حقوق بسیاری از مادر ها را نمی توان شمرد و نمی توان به حق ادا کرد. یک شبِ مادر نسبت به فرزندش از سالها عمر پدرمتعهد ارزنده تر است تجسم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر با رقۀ رحمت و عطوفت رب العالمین است. خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیت خود آمیخته آنگونه، که وصف آن را کس نتواند کرد و به شناخت کسی جز مادران در نیاید و این رحمت لایزال است که مادران را تحملی چون عرش در مقابل رنج ها و زحمت ها از حال استقرار نطفۀ در رحم و طول حمل و وقت زاییدن و از نوزادی تا به آخر مرحمت فرموده، رنج هایی که پدران یک شب آن را تحمل نکنند و از آن عاجز هستند. این که در حدیث آمده است بهشت زیر قدمهای مادران است یک حقیقت است و اینکه با این تعبیر لطیف آمده است برای بزرگی عظمت آن است و هوشیاری به فرزندان است که سعادت و جنت را در زیر قدم آنان و خاک پای مبارک آنان جستجو کنید و حرمت آنان را نزدیک حرمت حق تعالی نگه دارید و رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی مادران جستجو کنید.»[45]
مقام معظم رهبری نیز در این باره چنین بیان می نمایند: « پیغمبر اکرم در جواب کسی که سؤال کرد: «من ابِرُّ؟» (به چه کسی نیکی کنم؟) فرمود: «امّک.» یعنی «به مادرت.» دفعۀ دوم هم همین را فرمود؛ دفعۀ سوم هم همین را فرمود. دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود: «اباک.» یعنی «به پدرت». پس، زن در مقیاس خانواده و در رابطۀ با فرزندان، حقّ سنگین تری دارد. البته این هم نه از باب این است که خدای متعال خواسته است جمعی را بر جمع دیگر ترجیح دهد. بلکه به این جهت است که زنان زحمت بیشتری تحمّل می کنند. این هم عدل الهی است. زحمت بیشتر است؛ پس حق هم بیشتر است. ناراحتی بیشتری تحمّل می کند؛ پس ارزشش بالاتر است. همۀ این ها از روی عدالت است. در مسائل مالی، مثل حقّ خانواده و حقّ سرپرستی خانواده در مقابل وظیفۀ ادارۀ خانواده، روشِ اسلام روش متعادل است. قانون اسلامی، در این چیزها هم نگذاشته است که ذرّه ای به زن یا به مرد ظلم شود. حقّی برای مرد و حقّی هم برای زن قرار داده است. یک وزنه در کفّۀ مرد قرار داده و یک وزنه هم در کفّۀ زن قرار داده است. کسانی که اهل مداقّه در این امور هستند، اگر دقّت کنند، این ها را می بینند. در کتاب ها هم نوشته اند. امروز خانم های اندیشمند و فاضل ما، بحمد اللّه این مسائل را بهتر از دیگران و بهتر از مردان می دانند و تبلیغ و بیان می کنند.»[46]
نتیجه گیری
عنوان این تحقیق «جایگاه زن در اندیشۀ امام خمینی و مقام معظم رهبری» است. محقق در این تحقیق ابتدا به بیان جایگاه زنان در اندیشۀ جاهلیت قبل از اسلام، جایگاه زنان در اندیشۀ اسلام از دیدگاه قرآن و عترت اهل بیت (علیهم السلام) و جایگاه زنان در اندیشۀ رهبران انقلاب اسلامی امام خمینی (رحمه الله) و مقام معظم رهبری در چندین بُعد پرداخته است. زن در فرهنگ جاهلی قبل از اسلام موجودی درجه دوم محسوب می شد و زیر بار انواع ستم ها و ظلم ها له شده بود و بسیاری از دختران بعد از تولد به بهانه های واهی ترس از فقر و بی آبرویی به دست پدران خود زنده به گور می شدند؛ پس از هیچ گونه ارزش و جایگاهی برخوردار نبودند. اما با نزول دین اسلام و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برخورد با زنان و دختر خویش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به زنان ارزش و مقام واقعی آنها را در دین اسلام نشان داد. رهبران انقلاب اسلامی نیز به پیروی از روش قرآن و سیرۀ معصومین (علیهم السلام) جایگاه حقیقی زنان را بیان نموده اند. ایشان زنان مقدس و بزرگواری چون حضرت زهرا، حضرت خدیجه کبری، حضرت زینب و حضرت مریم (سلام الله علیهن) را به عنوان یک الگوی کامل و والای انسانی معرفی نموده اند که می توانند برای تمامی افراد بشر به عنوان الگو قرار بگیرند. هم چنین زن را موجودی صاحب کرامت و ارزش حقیقی در اسلام معرفی نموده و او را مبدأ سعادت جوامع بشری و مایۀ آرامش خانواده دانسته اند. و زنان را در حقوق خود برخوردار از حقوقی مساوی با مردان می دانند که بنا بر شخصیت و مصالح خود وی شکل گرفت است. یک زن می تواند در عین مادر بودن و همسر بودن به فعالیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متناسب با شخصیت خویش بپردازد و در زمینه تعلیم و تعلم حضور مثمرثمری داشته باشد. علاوه بر اینها یک زن به عنوان اولین معلم فرزندان خویش می تواند بهترین مربی برای تربیت کودک خویش باشد و در دامن خویش اولادی باتقوا را تربیت و به جامعه عرضه کند. و همین شخصیت والا بی بدیل زنان و مادران است که بهشت را در زیر پاهای مقدس آنان قرار داده است.
منابع و مأخذ
قرآن کریم.
- جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، قم: نشر اسراء، چاپ اول، 1375.
- موسوی خمینی روح الله، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، بی تا.
- ----------، صحیفه امام خمینی، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ پنجم، 1389.
منابع عربی
- بخاری، محمدبن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، 1401 ق.
- ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، بی جا: دارالفکر، 1399ه. ق.
- ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت: دراصادر، چاپ سوم، 1414 ه. ق.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بی جا: منشورات اسماعیلیان، بی تا.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، بی تا.
- کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران: دارالکتب الاسلامی، 1367-
منابع لاتین
- لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، فخر داعی گیلانی، تهران: بنگاه مطبوعاتی علی اکبر العلمی، چاپ چهارم، 1344.
منابع اینترنتی
Khamenei. Ir
پی نوشت ها:
[1] بقره، 35.
[2] ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج3، ص35.
[3] ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص 291.
[4] بخاری، صحیح بخاری، ج6، ص 69.
[5] لوبون، تمدن اسلام و عرب، ص513.
[6] کلینی، الکافی، ج6، ص 406.
[8] طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج2، ص408.
[10] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج13، صص 279-278.
[13] جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص123.
[14] طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج2، ص414.
[15] موسوی خمینی، صحیفه امام خمینی (ره)، ج7، ص 338-337.
[16] سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان اهل البیت (علیهم السلام) به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، تاریخ انتشار 17 اسفند 1396، تاریخ بازبینی 20 بهمن 1399، سایت khamenei. ir
[17] سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان اهل البیت (علیهم السلام) به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، تاریخ انتشار 29 اسفند 1395، تاریخ بازبینی همان.
[18] موسوی خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، ص 27.
[22] پیام مقام معظم رهبری به کنگره هفت هزار زن شهید کشور، تاریخ انتشار 16 اسفند 1391، تاریخ بازبینی 25بهمن 1399، همان.
[23] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان، تاریخ انتشار 5مرداد1384، تاریخ بازبینی22 بهمن1399، همان.
[24] موسوی خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، ص41.
[27] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان، تاریخ بازبینی 5مرداد1384، تاریخ بازبینی 23بهمن1399، همان.
[28] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور، تاریخ انتشار30فروردین1393، تاریخ بازبینی 19 بهمن 1399، همان.
[29] موسوی خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، ص34.
[31] سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم، تاریخ انتشار 15آذر 1368، تاریخ بازبینی همان.
[32] سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع زنان شهر ارومیه، تاریخ انتشار 28 شهریور 1375، همان.
[33] بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زنان خوزستان، تاریخ انتشار 20 اسفند1375، تاریخ بازبینی 26 بهمن 1399، همان.
[34] موسوی خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، ص40 -38.
[35] سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از بانوان، تاریخ انتشار 30 شهریور 1379، همان.
[36] بیانات مقام معظم رهبری در جمع زنان شهر ارومیه، تاریخ انتشار 28 شهریور 1375، تاریخ بازبینی 23بهمن 1399، همان.
[37] موسوی خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، خلاصه صص 46-54.
[38] بیانات مقام معظم رهبری، تاریخ انتشار 9فروردین1378، تاریخ بازبینی 27بهمن1399، همان.
[39] بیانات مقام معظم رهبری، تاریخ انتشار28شهریور1375، تاریخ بازبینی همان.
[40] بیانات مقام معظم رهبریف تاریخ انتشار 16 آذر1374، تاریخ بازبینی همان.
[41] بیانات مقام معظم رهبری، تاریخ انتشار 30 فروردین1393، تاریخ بازبینی همان.
[42] موسوی خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، ص102.
[44] بیانات مقام معظم رهبری در جمه زنان استان خوزستان، تاریخ انتشار20اسفند1375، تاریخ بازبینی 28بهمن1399، همان.
[45] موسوی خمینی، همان، ص100-99.
[46] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از پرستاران، تاریخ انتشار 20 مهر 1370، تاریخ بازبینی 20بهمن 1399، همان.