سرویس سیاست مشرق- مذاکره برای لغو تحریمها میان ایران و 1+4 (روسیه، چین، انگلیس و آلمان) بهصورت بیوقفه در جریان است. سالن مذاکرات هتل کوبورگ شاهد رفتوآمد دیپلماتها در دو کارگروه مجزا از یکدیگر است. کارگروه تحریمها باهدف لغو همه تحریمهای غیرقانونی دولت آمریکا علیه مردم ایران و نیز کارگروه ترتیبات (تعهدات هستهای) بهصورت منظم جلسات خود را برگزار میکنند. در وین علاوه بر برگزاری مذاکرات در سطح کارشناسی؛ جلساتی در سطح مذاکرهکنندگان ارشد کشورها در فرمتهای مختلف نیز برگزارشده که هدف آن جلسات «تضمین» بهمنظور رسیدن به توافق است.
برخی از منابع مطلع خبر دادهاند که مذاکرات در سطح کارشناسی تقریباً به نتیجه نهایی رسیده و حالا زمان انتخاب برای آمریکاییهاست. آنها باید به تهران اطمینان بدهند که توافق بار دیگر تحت تأثیر تحولات سیاسی در واشنگتن قرار نمیگیرد. سخنگوی وزارت امور خارجه در شرح این وضعیت از اصطلاح «خیلی دور و خیلی نزدیک» استفاده کرده است. تفسیر روان از سخنان خطیب زاده نشانهای بر وضعیت موجود در وین است. در پایتخت اتریش در یکسو ایران منتظر لغو تحریمها و ترتیبات آن است و در آنسو آمریکاییها هنوز ضمانتنامههای برجامی را امضا نکردهاند.
شرط ایران برای گفتگو با آمریکا
از مدتی پیش واشنگتن برای رسیدن به مرحله لغو تحریمها و نهایی شدن توافق پیشنهاد «گفتگوی مستقیم» با ایران را مطرح کرده است. آنها از چند کانال مختلف به وزارت خارجه پیشنهاد این دیدار را دادهاند. حسین امیر عبداللهیان در حاشیه یک جلسه در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه به درخواست آمریکاییها پاسخ داده و میگوید: «طرف آمریکایی بهصورت NonPaper پیشنهادها خودش را در موضوعات فنی به ایران ارائه داده است. ما امروز در نقطهای قرار داریم که باید نتیجه کار کمیتههای سهگانه را در یک تعامل سیاسی با همه طرفها موردتوجه قرار بدهیم و تصمیم بگیریم که چه چیزی در مقابل چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. طرف آمریکایی از طرق مختلف پیامهایی را ارسال میکند که خواهان سطحی از مذاکره مستقیم با ایران است. مذاکرات ما با 1+4 است و مذاکرات غیرمستقیم با امریکا از طریق NonPaper و از طریق مورا و یکی دو کشور عضو برجام در وین است.»
وزیر امور خارجه در ادامه با تکذیب گفتگو با آمریکا در روزهای گذشته گفت: «گفتوگوهایی که بعضاً در برخی از کانالهای مجازی منتشر میشود که ایرانیها در حال مذاکره مستقیم با آمریکاییها هستند بههیچوجه صحت ندارد، ولی درعینحال اگر در روند مذاکرات به مرحلهای برسیم که رسیدن به یک توافق خوب با تضمین بالا لازمهاش این باشد که سطحی از گفتوگو را با امریکا داشته باشیم، آن را نادیده نخواهیم گرفت.»
اشاره وزیر امور خارجه بهاحتمال گفتگوی مستقیم با آمریکا با دو شرط «رسیدن به توافق خوب» و «تضمین توافق» به آن معناست که تهران کارت مذاکره را بهسادگی تقدیم واشنگتن نمیکند و آمریکاییها برای بازگشت به میز برجام باید هزینه آن را پرداخت کنند. پیشازاین آمریکاییها در میانه مذاکرات وین در دور پنجم خواهان مذاکره مستقیم با ایران بودند، این پیشنهاد در آن زمان با موافقت دولت وقت روبرو شد؛ اما به دلیل آنکه خروجی آن مذاکرات «توافق نامطلوب» و «امتیازات فرابرجامی» بود، آن پیشنهاد رد شد.
شرطهای توافق خوب
توافق خوب از نگاه وزارت خارجه به معنای آن است که ایران بتواند از برجام انتفاع ببرد. تهران برای رسیدن به توافق خوب با غرب 4 شرط منطقی، اساسی و غیرقابل تغییر دارد:
1-تمام تحریمهایی که از سوی اوباما؛ ترامپ و بایدن در هر قالبی علیه ایران وضعشده، باید برداشته شوند و انتفاع اقتصادی ایران تضمین شود.
2- با توجه به اینکه زمزمههایی در خصوص احتمال خروج آمریکا از برجام در دولت بعدی وجود دارد، نسبت به عدم خروج مجدد آمریکا از توافق هستهای تضمین معتبر داده شود.
3- ایران ابتدا در بازه زمانی مشخص رفتار و عملکرد آمریکا در خصوص بازگشت به برجام را راستی آزمایی کرده و سپس اقدامات محدودکننده خود را انجام میدهد. در موضوع غربیها میگویند به دلیل اختلافزمانی ایران و آمریکا، میتوانیم 48 ساعت را بهعنوان یک روز طولانی (long day) قرار دهیم. یک کشتی بارگیری نفت کند و یک تراکنش بانکی انجام شود تا بگوییم راستی آزمایی انجام شد. همچنین کشورهای غربی آزاد شدن برخی منابع ایران به سود سازمان ملل را بهعنوان هدیه ویژه برای ایران قلمداد کردهاند! در واقعیت طرف غربی نمیتواند تحریمهایی را رفع کند؛ که اکنون بیاثر هستند. جدا کردن راستی آزمایی از تضمین و تبدیل راستی آزمایی به یک دور فروش نقدی نفت، اشتباهی است که در دور ششم از مذاکرات تیم دیپلماتیک دولت روحانی انجام داده و حالا آن را اصلاحکردهایم. بهراحتی میتوان مدلی از راستی آزمایی را پیشنهاد کرد که بهمراتب بیش از این مدل به نفع ما است.
4- رفتار آمریکا تغییر کرده و اثرات آن قابل لمس باشد. اگر رفتار واشنگتن تغییر نکند؛ خطاهای بیشتری انجام خواهد داد. تبدیل رفع تحریمها به واژههای حقوقی بیاثر چون lift، suspend یا terminate اشتباهی مهلک است، ما از طرف غربی مطالباتی عینی و ملموس داریم، آمریکایی با هر ادبیاتی که میخواهند میتوانند مذاکرات را پیش ببرند؛ در ایران رفع تحریم تنها یک معنا دارد. تهران از رفع تحریم و تضمین آن فقط انتفاع میخواهد و بس!
آمریکاییها چه در مذاکرات غیرمستقیم (وین) و چه در مذاکره مستقیم (در هر نقطه مکانی و زمانی) برای بازگشت به برجام ناچارند شروط ایران را بپذیرند. متیو بان، استاد دانشگاه هاروارد و مشاور هستهای دولت اوباما دراینباره به فارن افرز میگوید: «آمریکا هیچ گزینه ایده آلی برای ایران ندارد، بازگشت به برجام تنها گزینه روی میز است. خرابکاری میتواند باعث عقب راندن پیشرفت برنامه هستهای ایران شود اما این وضعیتی موقتی خواهد بود، زیرا هیچیک از این گزینهها تاکنون نتوانسته ایران را از پیشرفت چشمگیر بازدارند. آمریکا حداقل باید بهاندازه سال 2015 به عقب بازگردد.»
در حال حاضر «راهبری گفتگوها» در دست تهران است، در وین دیپلماتهای ایرانی به دنبال ایجاد یک «زیرساخت دائم» دربار ارتباط با غرب نیستند؛ مذاکرات وین تنها «یک مرحله» از آغاز پیشرفتهای ایران در آینده است. مهمتر از توافق با غرب برای جمهوری اسلامی ایران، فردای پس از امضای آن است؛ نوع مواجهه ما با طرف غربی، رقبا و کشورهای همکار (انتفاع ایران از توافق) مهمتر از خود آن است. تجربه توافق در سال 2015 نشان داد که هیچ توافقی بهصورت خودکار کار نمیکند!
بالا گرفتن اختلافات در واشنگتن
آمریکا به دلیل نداشتن ابتکار عمل در وین دچار اختلافات شدید شده است. سطح اختلافات درونی به حدی است که رابرت مالی مسئول گروه آمریکا در وین؛ سه عضو گروه دیپلماتیک ازجمله ریچارد نفیو همکار قدیمیاش(معمار تحریمها در دوران اوباما) را اخراج کرده است. پیشازاین خبر رسیده است که برخی از اعضای تروئیکای اروپایی نیز با یکدیگر دچار اختلاف عمیق شدهاند.
البته خروج نفیو؛ دیپلمات سرسخت و تحریم خواه از تیم مذاکره آمریکا، خبر تازهای نبوده و به روایت والاستریت ژورنال او از دو ماه قبل کنارهگیری کرده است، اما همزمانی انتشار این خبر و احتمال گفتگوی مستقیم میان ایران و آمریکا در کنار هم قابل تفسیر است! به نظر میرسد که بخشی محافظهکار کنگره آمریکا و حتی برخی سناتورهای دموکرات مانند باب منندز در حال افزایش فشار به بایدن برای پایان دادن به مذاکرات وین هستند. در آنسو کاخ سفید اعتقاد دارد که در برابر ایران هیچ راهی جز مذاکره وجود ندارد. این سطح از اختلافات داخلی در آمریکا باعث شده است که آنها دچار سرگیجه سیاسی شدید شوند.
جو سیرینسیونه تحلیلگر ارشد آمریکایی در پایگاه ریسپانسیبل استیت کرفت نوشته است: بایدن به دنبال خروج از افغانستان و عراق و کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه است. عدم توافق دیپلماتیک با ایران میتواند این روند را پیچیدهتر و تصور عقبنشینی ایالاتمتحده را دچار سردرگمی کند.
در ادامه این تحلیل بسیار مهم آمده است:
برخی در آمریکا گمان میکنند که حفظ تحریمهای اعمالشده توسط دونالد ترامپ علیه ایران و به تأخیر انداختن مذاکرات جدید به آنها «اهرم فشار» میدهد و میتواند به امتیاز گیری از ایران کمک کند. آنها همچنین فکر میکنند زمان با آنهاست و اینطور استدلال میکنند که ایران ضعیف شده و چارهای جز بازگشت به توافق ندارد. اما در واقعیت، اتفاقی دیگر در حال وقوع است. ایران منتظر آمریکاییها نشده و شمارش معکوس برای پیشرفتهای بیشتر در تهران آغازشده است؛ اگر واشنگتن امروز با ایران کنار نیاید؛ فردا ممکن است دیر شده باشد. در آن صورت بایدن دیگر نمیتواند نقش هری ترومن را برای آمریکاییها بازی کند، او فردی سرشکسته چون لیندون جانسون خواهد بود!
در دوره جانسون آمریکا از درون و بیرون ضربات مهلکی خورد. آنها از یکسو در باتلاق ویتنام گیر افتاده و در سوی دیگر شهرهای آمریکا با شورشهای شهری روبرو گردید. به اعتقاد بسیاری آمریکاییها به دلیل مشکلات داخلی ازجمله کسری اعتبار و بیماری کرونا و نیز فشارهای بیرونی ازجمله مسئله روسیه در اوکراین و رقابت با چین اگر با ایران در غرب آسیا به توافق نرسد، بهصورت همزمان با یک جنگ خارجی و شورشهای داخلی مواجه خواهد شد که سرانجام آن سقوط بایدن است.
جن ساکی سخنگوی کاخ سفید؛ 13 ژانویه و دریکی از آخرین اظهارات خود میگوید: «چیزی که میخواهیم به عموم مردم یادآوری کنیم، این است که چرا الآن در این موقعیت قرارگرفتهایم. مهمتر از همه اینکه اگر رئیسجمهور قبلی با بی ملاحظهگی و بدون فکر کردن به عواقب آن، از توافق هستهای خارج نمیشد، هیچیک از چیزهایی که الآن شاهدش هستیم، یعنی توانمندی و ظرفیت افزایشیافته ایران و اقدامات خصومتآمیزی که از طریق جنگهای نیابتی در سراسر جهان انجام دادهاند، اتفاق نمیافتاد. اگر به این اقدام و تأثیر آن نگاه کنید، میبینید پاره کردن توافق هستهای توسط رئیسجمهور قبلی به معنای این بود که برنامه هستهای ایران دیگر داخل جعبه نبود، دیگر مشمول سختترین مقررات بازرسی که تابهحال مورد مذاکره قرارگرفته، نمیشد و دیگر مشمول محدودیتهای سخت اعمالشده بر فعالیتهای هستهای، نبود.»
پیش از جن ساکی، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا نیز در گفتگو با رویترز از همین دست جملات استفاده کرده تا نشان دهد که آمریکاییها دچار ناامیدی مطلق در مواجه با جمهوری اسلامی ایران شدهاند. تفسیری ساده از سخنان مقامات کاخ سفید نشان میدهد که آنها برخلاف ایران دچار «تضاد گفتمانی» شدهاند. درحالیکه پایههای استراتژیک و راهبردی ایران تغییر نکرده، در آمریکا استمرار دیپلماتیک از بین رفته است. این وضعیت آمریکا را دچار سردرگمی و ناامیدی شدید کرده است. طرف غربی گمان میکرد با حفظ فشار به تهران میتواند شرایط را بهسوی «موقعیت اضطراری» پیش برده و امتیاز بگیرد. اما بازی آنطور که آمریکا انتظار داشت پیش نرفته است. واشنگتن گمان میداند که در صورت شکست دیپلماتیک در وین، تا آخرین سرباز را باید از منطقه خارج کرده و فرصتی برای بازیابی نخواهد داشت.
در شرایطی که آمریکاییها با فشار شدید و اختلافات عمیق روبرو شدهاند، باید در استفاده از «کارت مذاکره مستقیم با آمریکا» هوشمندانه و با ظرافت عمل کنیم. پیش از آنکه ما به واشنگتن نیاز داشته باشیم؛ آنها به قدرت فرا منطقهای جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد موازنه نیاز دارند. ازاینرو بیان و شیوه گفتگو با آمریکا از سوی مقامات وزارت خارجه باید با دقت نظر و حفظ ابتکار عمل باشد. در هر مرحله از گفتگو با طرف غربی آنها باید بدانند که منطق ما آن است که مذاکره میکنیم؛ اما تسلیم نمیشویم!