سرویس فرهنگ و هنر مشرق -محمدحسین مهدویان از معدود فیلمسازانی است که ضریب هوشی قابل توجهی در فیلمسازی دارد و این هوشمندی سبب شده دچار افسون سینمای تک ساحتی سینمای ایران نشود. او با فیلمهایی نظیر «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» و «درخت گردو» در گونه «درام مستند» ساخت و تریلر جاسوسی ماجرای نیمروز اول و دوم کارنامه متفاوتی را خلق کرده است.
حتی لاتاری درام رمانتیک این فیلمساز تقریبا با سوژهها و مضامین جریان اصلی سینمای ایران تحت عنوان ژانر خودساخته اجتماعی هم اثر متفاوتی در کارنامه او به شمار میرود. جاهطلبیهای مهدویان در تجربه گونههای متفاوت سینمایی در فیلم «مرد بازنده» تجلی پیدا میکند و این تغییر رویکرد در ساختار و ارائه مضمون سبب شده که کارنامه سینمای متفاوت با جریان اصلی سینمای ایران باشد.
«مردبازنده» ظاهرا یک فیلم کاراگاهی با ویژگیهای فیلمهای نئونوآر است. کاراگاهی که باید در فضای ابری و تیره فیلم با کولهباری از تجربه به جای یافتن سرنخهای یک قتل، رگهها فسادی که منجر به مرگ فردی به نام «شهاب» شده را جستجو کند.
موضوع قتل با پیچیدگیهای فعالیت یک کارتل اقتصادی با معرفی کاراکترهایی مثل بهار، اردلان و حسام در روایتی کاملا پیچیده ارائه میشود. فیلم از حیث روانشناختی و کاراگاهی دارای پیچیدگیهای دراماتیک خاصی است که غفلت که از هر لحظه فیلم باعث سرگشتگی مخاطب میشود. فیلم با اینکه یک خط اصلی کاراگاهی دارد اما شخصیتهای خاص مینیمال لایههای داستانی فیلم را افزایش میدهند.
کاراگاه در این روایت ظاهرا پلیسی باید رازهای مقتول را تجسس کند، رازی که به سادگی بر ملا نمیشود و نیاز به نیروی عظیم این کاراگاه دارد و هر چه کاراگاه فیلم بیشتر تلاش میکند در مردابی که گرفتارش شده بیشتر فرو میرود اما خسروی، این نابغه حرفهای اداره آگاهی، از آن کاراگاههایی است برای کشف رمز هر قتلی تا مرز فدا شدن خواهد رفت.
یک کاراگاه زخمخورده با روانی فروپاشیده، زنی اغواگر و معماهای سیاسی که در پشت هدایت یک کارتل سیاسی توسط یک آقازاده وجود دارد، دارای ویژگیهای یک نئونوآر مدرن با میزانسنهای متفاوت مهدویان، شبیه آثار پیشین او نیست و آخرین ساخته او را متفاوت و خاص میکند.
خسروی باهوش، زخمی اما همچنان با انگیزه میخواهد در مقام کاراگاه بخشی از معادلات جهان سیاه کارتلهای اقتصادی که پیوندهای سیاسی را در آنان میتوان جستجو کرد حل کند و نکته مهم این است که عاملان قدرتهای خاص سعی در مهار پنهانی این فساد دارند.
در نئونوآرهای دهه هفتاد، پلیس همواره مستاصل در برابر قدرتهای فراقانونی است اما اضافه شدن شخصیت رسول مناسبات مفهومی فیلم را تغییر میدهد و «رسول» (بابک کریمی) ناظر به این فساد کلان مثل نئونوآرهای کلاسیک دهه هفتاد اجازه نمیدهد فساد سیستماتیک در مناسبات قدرت گسترش پیدا کند.
«مردبازنده» فیلم خوش ریتم، متکی به روایت با ساختاری متفاوت در سینمای ایران ساخته میشود و سازندهاش از یک سطح اغنایی کاملا سینمایی به ورطه ابتذال نمیافتد و با دیدن فیلم درخواهیم یافت کارگردان ابهاماتی که در سریال زخمکاری برای مخاطبانش باقی ماند را در اثر سینمایی مستقلی پاسخ میدهد.
مهمترین عنصر اصلی فیلمهای مهدویان شخصیت اصلی آثار اوست و همه شخصیتهای فرعی باید نسبت خود را با شخصیت اصلی پیدا کنند و این رویکرد کارگردان سبب میشود که شخصیت اصلی بار اصلی درام را بر دوش بکشد.
خسروی کاراگاه فیلم مهدویان با بازی جواد عزتی دارای جزئیاتی درونی و دارای روان پیچیدهای است که هر بازیگری این نقش را با این طراحی در جزئیات بازی میکرد قطعا فیلم تبدیل به اثر شکست خوردهای میشد اما طراوات، تسلط و توانایی عزتی سبب میشود که او در اجرای این نقش بسیار موفق عمل کند.
ارادهای که در چشمان جواد عزتی برای یافتن حقیقت میتوان در تمامی سکانسها یافت و بیگناهی توام با معصومیت پرسوناژ سمیه که در مرداب پر از فساد شهاب دست و پا میزند و مجید نوروزی در نقش حسام، در فیلم درخششی و تاثیر گذاری فراوانی دارند. اگر مختصات شخصیتی حسام در فیلم کمی بیشتر میشد، قطعا نوروزی میتوانست به عنوان یکی از نامزدهای دریافت سیمرغ معرفی شود. بازی نوروزی در نقش حسام بشدت حسی و تاثیر گذار است. کاراکتری دل رحم که درون خود یک قاتل را حمل میکند.
مهدویان از وجوه ارتجاعی آثارش به سبک لاتاری کاسته است و به همین دلیل با فیلمی قصهگو مواجه هستیم که داستان بشدت اثرگذار دارد، هر چند فیلم را با همه امتیازهایش در کنار متوسطترین آثار مهدویان قرار خواهیم داد.