رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
شاید شما هم جزء کسانی باشید که گاه و بیگاه در کارها تعلل میکنید، در این صورت شاید برایتان جالب باشد بدانید که در تعلل و تنبلی، عواملی نقش دارند که در اینجا میخواهم به اصلیترین آنها اشاره کنم.
«کار را عقب میاندازم، چون بلد نیستم»!
در این حالت، به خاطر ترس از خراب کردن کار، آن را به تعویق میاندازیم! واضح است که راهحل، به عقب انداختن کار نیست، بلکه باید قبل از هر چیز در مورد آن کار فکر کنیم. مطالعه و تحقیق کنیم، ببینیم شرایط آن کار چیست، به چه پیش فرضها و یا زمینهسازیهایی احتیاج دارد؟ چه منافع یا ضررهایی دارد؟
چقدر با تواناییها و استعدادهای ما هماهنگی دارد؟ و خلاصه بعد از آنکه اطلاعات لازم را به دست آوردیم، تصمیم قطعی برای انجام آن بگیریم و همان تصمیم را عملی کنیم. خوب است از همان اول به این سؤالها جواب بدهیم، چرا لازم است این کار را فوری انجام دهیم؟ نتایج انجام دادن یا ندادن آن چه خواهد بود؟ شرایط انجام آن چیست؟ چه کنیم تا کار بهتر و بینقصتر انجام شود؟ و ... این سؤالات را میتوانید از قبل، در یک دفترچه بنویسید و قبل از انجام هر کاری، به آنها پاسخ دهید.
«عادت کردهام، کارم را عقب بیندازم»!
برای بعضی از ما، به تعویق انداختن کارها در طول زمان، به صورت عادت در آمده و اگر کمی با خودمان روراست باشیم، متوجه میشویم که این کار تا حدی هم همراه با لذت و خوشی است، چون انگار، به نوعی فرار از زحمت و کار را در پی دارد! اگر اهمال کاری ما به خاطر عاداتی باشد که طی زمان پیدا کردهایم، باید به تدریج به ترک آن عادات مشغول شویم.
روانشناسها عقیده دارند برای ترک هر عادتی بهتر است عادتی جدید را جانشین عادت نامناسب کنیم (مثل عادت به انجام سریع و به موقع کار، به جای عقب انداختن آن و یا عادت به آدامس جویدن به جای جویدن ناخنها). این کار باید به تدریج، ولی با انرژی و محکم انجام شود. عادت به معنی مأنوس شدن با رفتاری خاص است و انس گرفتن با رفتار و پذیرفتن رفتار جدید نیاز به صرف زمان دارد و اگر عادت قبلی موقتاً برگشت، باید با تمرین دوباره، زمینه را برای ترک آن فراهم کرد.
«حال و حوصله ندارم، بماند برای بعد»!
وقتی حال و حوصله نداریم انگار سدی در برابر فعالیت و حرکتمان ایجاد میشود که ما را از هر حرکتی باز میدارد. این سد، با عزم و جزم و تصمیم و پایبندی محکم به کاری که میخواهیم انجام دهیم برداشته میشود، ضمناً با ایجاد انگیزه قویتر در خود میتوان بر آن فائق آمد، بستن عهد با خود و تکرار هر روز آن عهد، میتواند کمک کننده باشد.
البته علت حال و حوصله نداشتن را باید فهمید. گاهی بیحوصلگی ناشی از افسردگی است. گاهی هم به خاطر نداشتن انگیزه و نداشتن کاری که از آن لذت ببریم دچار بیحوصلگی میشویم.
«کار را انجام ندادم، چون فراموشش کرده بودم»!
فراموشکاری، اغلب به دلیل توجه نداشتن به هدف یا اهداف در وظایف و کارهایی که باید انجام دهیم صورت میگیرد. برای جلوگیری از آن در درجه اول، نیاز به یک برنامه مشخص داریم، البته رفتارهایی هم برای غلبه بر فراموشکاری توصیه میشوند که عبارتند از: تهیه یادداشت و گذاشتن آنها جلوی چشم (روی آینه، روی کمد یا یخچال و...)، استفاده از ساعت زنگدار یا ساعت موبایل، کمک خواستن از اطرافیان برای یادآوری انجام کار.
ضمناً میتوانیم شروع کار را با برنامه تفریحی تطبیق دهیم، مثلاً قبل از آغاز کار، چای شیرینی، بستی یا ... بخوریم! لذت ناشی از برنامه تفریحی باعث میشود انجام کار در خاطرمان بماند و فراموش نشود.
«شرایط بدنی و فیزیکی مناسبی ندارم»!
شرایط فیزیکی و بدنی نامناسب مثل بیماری، سردرد، خستگی، فشار خون و ... واقعاً باعث تأخیر در کار میشوند، اما اینها هم راهحل دارند. مراجعه به پزشک و روانشناس و کلاً اقدام برای درمان و گاهی هم قرار گرفتن در یک وضعیت دلخواه جدید میتواند کمک کننده باشد. مثل زمانی که سردرد داریم و ناگهان یک دوست عزیز و صمیمی را ملاقات میکنیم و سردرد از یادمان میرود. میتوان با ایجاد موقعیتهای لذتبخش و انجام کارهایی که دوست داریم، دردها را کاهش داد.
«کار را عمداً عقب میاندازم تا فرصت بهتری نصیبم شود»!
شاید این کار بعضی مواقع مفید باشد مثل زمانی که کسی که حافظه ضعیفی دارد درسهای حفظی را برای یکی دو روز مانده به امتحان نگه میدارد تا از یادش نرود، اما کلاً این کار باعث انباشته شدن کارها میشود و متأسفانه چون ارزیابی صحیحی از زمان صحیح انجام کار نداریم، منجر به این میشود که حجم زیادی از کارها روی دستمان بماند. در این زمینه بهترین کار زمانبندی و برنامهریزی دقیق کار است و اینکه اصولاً کاری را برای انجام انتخاب کنیم که بدان علاقهمندیم.
توجه داشته باشید که آدم موفق کسی است که برای رسیدن به هدف، هر سد و مانعی را، هر قدر سخت، از سر راه بردارد. وقتتان را بیهوده سر پیچ آرزوها هدر ندهید.