سرویس سیاست مشرق- در هفته های اخیر و به خصوص پس از سفر آقای رئیسی به مسکو، فعالین و رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب با هجمه به دولت مدعی شده اند که این سفر و نحوه دیدار رئیس جمهور ایران با همتای روسی مناسب نبوده است.
پس از بیان این ادعاها، مستندات زیادی از محتوا و حواشی این دیدار و دستاوردهای این سفر منتشر شد. مستنداتی که ادعاهای جریان اصلاح طلب را نقض کرده و خلاف آن را ثابت می کرد.
این ادعاها و پاسخ های آن موضوع این نوشتار نیست، بلکه ما می خواهیم کمی به عقب برگردیم و نسخه مطلوب جریان اصلاح طلب برای مذاکره و به عبارتی «میزِ مذاکره» مطلوبِ اصلاح طلبان را شرح دهیم.
در شهریور سال 99 تصاویر و ویدئوی دیدار رئیس جمهور صربستان با رئیس جمهور وقت آمریکا (دونالد ترامپ) در کاخ سفید بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشت. «دونالد ترامپ» در اقدامی تأمل برانگیز برخلاف قوانین و آداب رسمی دیپلماتیک – مبنی بر اینکه همتایان دو کشور در دیدار دوجانبه باید جایگاه مشابهی داشته باشند -در حالی که خودش پشت میز بزرگ کارش نشسته بود، در اقدامی تحقیرآمیز و البته توهین آمیز الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان را روی یک صندلی معمولی در مقابل خود نشاند.
در بخشی از این دیدار، ترامپ به مفاد توافق امضاشده میان خود و رئیس جمهور صربستان پیرامون انتقال سفارت صربستان به قدس اشغالی اشاره میکند، طرف صرب با تعجب به اطراف مینگرد و بر خلاف رسم معمول در امضای توافقات بینالمللی، صفحات توافق را ورق میزند و صفحات پیشین را مطالعه میکند. این رفتار عجیب، با موجی از واکنشها در فضای مجازی مواجه شده و حتی عدهای گفتهاند گویا ووچیچ نمیدانسته چه توافقی را امضا میکند.
این دیدار با انتقاد رسانه ها و تحلیلگران مسائل بین الملل در کشورهای مختلف مواجه شد. تحلیلگران و رسانه ها، رفتار رئیس جمهور صربستان را رفتاری تحقیرآمیز و ذلت بار توصیف کردند. اما نکته قابل تأمل اینجاست که رسانه های اصلاح طلب در ایران، از این نحوه مذاکره تمجید کردند!
در همین رابطه نشریه «صدا» -متعلق به حزب اتحاد ملت- از اقدام تحقیرآمیز رئیس جمهور صربستان استقبال کرده و از رفتار عجیب وی تمجید کرد. این نشریه اصلاح طلب در همین رابطه در مطلبی نوشت: «آیا اقداماتی از جنس کنش رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند!؟ رئیسجمهور صربستان در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاه مدت بیهنران مدعی او را به باد تمسخر بگیرند...از نگاه رسانههای منتقد عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ».
رئیس جمهور صربستان با آن خفت و خواری در مقابل ترامپ نشست؛ با اینحال حزب اتحاد ملت این رفتار را نشانه عقلانیت سیاسی دانسته و رئیس جمهور صربستان را انسانی سرافراز و متعهد به منافع ملی نامید!
همانطور که ارگان رسانه ای حزب اتحاد ملت پیش از این تاکید کرده بود، اگر وزیر خارجه و یا رئیس جمهور ایران به همان شیوه تحقیرآمیز رئیس جمهور صربستان، مقابل طرف آمریکایی قرار گیرد، این رفتار حقارت آمیز نشانه عقلانیت سیاسی و سرافزاری و تعهد به منافع ملی است!
در حقیقت مدل مطلوب افراطیون اصلاح طلب برای سیاست خارجی ایران در مواجهه با آمریکا، قرارگرفتن یک برده در مقابل ارباب خود است؛ و به عبارت دیگر قرارگرفتن یک برّه در مذبح است.
در مدل مطلوب جریان تندرو اصلاح طلب، باید بر هر آنچه که مولفه قدرت برای ایران محسوب می شود، از صنعت هسته ای تا توان دفاعی و قدرت منطقه ای و...چوب حراج زده شده و دودستی تقدیم ارباب شود.
بر همین اساس یکی از الگوهای طیف تندرو اصلاح طلب در سیاست خارجی، «معمر قذافی» است. همان شخصی که با اعتماد به آمریکا و اروپا، توان هسته ای خود را بار کشتی کرده و آن را تقدیم آمریکا کرد؛ اما در نهایت اعتماد وی به طرف غربی به مرگی ذلت بار منجر شد.
واقعیت این است که برای افراطیون اصلاح طلب، لغو تحریم ها و گشایش اقتصادی اصلا محلی از اعراب ندارد؛ که اگر داشت وقتی وزیر خارجه سلبق علیرغم وعده و وعیدهای فراوان دولت درباره فتح الفتوح و لغو یکباره تحریم ها، گفت «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود» برای او سوت و کف و هورا نمی کشیدند.
مدل مطلوب تندروهای اصلاح طلب برای سیاست خارجی این است که ملت ایران را همچون برده ای در مسلخ و بره ای در مذبح، در مقابل دولتمردان جنایتکار و غارتگر آمریکایی بنشاند. حالا چه ترامپ در کاخ سفید و چه بایدن...
«سعید حجاریان» از افراطیون اصلاح طلب و از بازداشت شدگان فتنه 88 پیش از این گفته بود: «در الگوی مذاکره با خارج، ابتدا باید پذیرفت بر نفس مذاکره ایرادی مترتب نیست چه با جمهوریخواهان چه با دموکراتها، چه بیواسطه و چه باواسطه...از تقاطع دو متغیر «خارج» و «مذاکره»...مقرر است میان دولتهای خارجی و نظام مذاکراتی صورت بگیرد که اولا در رفتار نظام تغییراتی ایجاد شود و ثانیا بر سر مسائلی از جمله فعالیتهای منطقهای، موشکی و اتمی توافقاتی حاصل شود.».