سرویس فرهنگ و هنر مشرق- روز شنبه، 16 بهمن، در جریان نمایش فیلمهای بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر در سالن آمفیتئاتر مرکز همایشهای بینالمللی باغ موزه دفاع مقدس، اتفاق جالب رخ داد.
ماجرا از این قرار بود که مسوولان سالن، نمایش فیلم سانس اول(ساعت 15) را به واسطهی شهادت حضرت علی النقی(ع) لغو کردند و قرار شد که فیلم این سانس را در ساعت 20 و بعد از اکران فیلم سانس دوم(17:30) نمایش دهند.
ذکر این نکته مهم است که برای سانس ساعت 15 روز 16 بهمن، بلیت صادر شده بود، اما برای ساعت 20 همان روز هم بلیت صادر شده بود. اما در ساعت 20 و موعد نمایش فیلم «بی مادر»، جلوی ورود کسانی را که بلیت ساعت 15 را داشتند، گرفتند!
وقتی مسوولان سالن با این اعتراض مواجه شدند که اگر سانس ساعت 15 تعطیل بود، چرا برای آن بلیت صادر شد، تقصیر را به گردن متولیان برگزاری جشنواره انداختند.
مساله اینجاست که اصولا موعد عزاداری شهادت معصومین(سلام الله علیهم اجمعین)، طبق عرف شیعی، از شامگاه شهادت تا ظهر روز بعد است. حال، چگونه مسوولان باغ موزه به این نتیجه رسیدند که نمایش فیلم در ساعت 15، مُخلّ حرمت سوگواری امام هادی(ع) است، اما در ساعت 17:30 بلامانع است؟
در نظر بگیریم، فیلم سانس ساعت 15، فیلم «بی مادر» بود که در کلیت فیلم محزونی است و خب بدیهی است که هیچ منافاتی با سوگ دهمین اختر آسمان ولایت، حضرت امام هادی(ع) نداشت. کما این که قطعا در همان ساعت، شبکههای مختلف سیمای جمهوری اسلامی در حال پخش فیلم سینمایی یا تلهفیلم غیرکمدی بودهاند.
این نوع تصمیمگیریها دفعی و یکباره مسوولان، با منطق و مبنای نه چندان استوار، ابدا کمکی به اشاعه و بزرگداشت شعائر و ارزشهای دینی نمی کند، بلکه اثر عکس هم دارد. اگر مسوولان باغموزه و جشنواره فجر، کمی خلاقیت بیشتری داشتند و حقیقتا مقصودشان توجه دادن به مقام امام بزرگوار دهم شیعیان(ع) بود، می توانستند ویدیویی کوتاه و هنرمندانه درباره شخصیت و شهادت آن بزرگوار بسازند و پیش از نمایش فیلمهای جشنواره در روز 16 بهمن، پخش کنند.که البته با توجه به جمیع جهات، ظاهرا انتظار بسیار زیادی است!
وقتی در محل اکران فیلم در همین باغموزه، حتی یک دکه موقت برپا نشده تا مخاطبان مهمترین رویداد فرهنگی کشور(که در واقع میهمان مسوولان باغموزه هستند)، آب بستهبندی یا لیوانی چای از آن «بخرند»، طلب ظرافتهای هنری در تبلیغ و ترویج شعائر دینی، حقیقتا زیادهخواهی به نظر می رسد!
حال به این تصویر توجه کنید:
اشتباه نشود، اینجا فلان مجتمع تجاری در شهرک غرب یا ولنجک یا ظفر نیست که «زاویهای» یا «کنجی» را از سر رفع تکلیف به نمازگزاران اختصاص داده باشند. به عبارت دقیقتر، اینجا حتی نمازخانه هم نیست. اما نکته غمبار ماجرا کجاست؟
این مکان، که کلا به اندازه یک فرش 9 متری جا به اهل صلاه اختصاص داده، ساختمان مرکز همایشهای بینالمللی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس واقع در باغموزه دفاع مقدس در بزرگراه حقانی است.
عنایت داشته باشید که اینجا «محل نماز»(نه نمازخانه) مکانی است که به گفته علی اصغر جعفری، مدیر عامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، "محور همه نشستها، جلسات و همایشهای حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت" است![1]
در حال حاضر، به دلیل این که سالن سینمای این مرکز، یکی از مکانهای منتخب برای نمایش فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر است، محل رفت و آمد علاقمندان سینما و اصحاب رسانه و کارکنان نهادها و خانوادههای ایشان است.
به نظر می رسد که خود عکس به خوبی گویای همه چیز است و هر شرحی، بداهت و عیانی ماجرا را مختل می کند. در ساختمان بزرگ و چندمنظوره این مرکز، که به سبک معماری مدرن هم ساخته شده، ظاهرا برای همه چیز جایابی صورت گرفته بود، الّا نمازخانه.
این جای تنگ و ناراحتی که به ناچار محل ادای فریضه توسط آقایان و بانوان شده، اصلا کارکرد نمازخانه ندارد و مشخص است که بعدا، برای رفع تکلیف به اقامه نماز مراجعان اختصاص داده شده است. این مکان دقیقا در زیر سطح شیبداری که طبقه همکف را به طبقه منفی یک(محل سالن سینما) وصل می کند قرار دارد که ابدا جای مناسبی محسوب نمی شود.
با توجه به مسالهای که ابتدا مورد اشاره قرار گرفت، سوالی که بلافاصله به ذهن خطور می کند این است که چگونه است که مسوولان باغموزه، در تصمیمی دفعی و ناگهانی، که هیچ منطق و توجیهی ندارد، سانسی را که بابت آن بلیت فروخته شده، به ادعای بزرگداشت شهادت حضرت امام هادی(ع) تعطیل کردند و حتی حاضر نبودند بابت حق الناس تضییع شده(کسانی که برای ساعت 15 بلیت خریده بودند) جواب پس بدهند، اما برای مکانی که به اسم مبارک و ارزشمند «دفاع مقدس» مزین است و اصولا اولین چیزی که به ذهن متبادر می کند، ارزشهای دینی و انقلابی است، برای اقامهی ستون دین، فریضهای که اصل و اسّ و اساس کل دین است، چنین آشکارا اهمال کردهاند که حتی باورپذیر نیست.
فرض کنید یک مهمان خارجی از کشورهای مسلمان به مناسبتی در این مرکز حاضر شود و برایش توضیح دهند که اینجا، مرکزی وابسته به حاکمیت، برای بزرگداشت و حفظ یاد و خاطره انقلاب اسلامی و دفاع مردم ایران و شهدای آن است که مبنای هر دوی آنها شعائر وباورهای دینی مردم ایران بوده است. آن مهمان خارجی مسلمان، حتما(مثل همه ما) گمان می برد که حتما بهترین جای این مجتمع بزرگ، به ادای فریضه واجب اختصاص یافته است، اما در عمل با این «زاویه»ی تنگ و زیرپلهای مواجه می شود که حتی برای جداسازی بانوان از آقایان(در حد نصب یک پرده) فضا ندارد! او چه فکری دربارهی طرز فکر مسوولان این مرکز می کند؟ ما چه فکری باید بکنیم؟
در خوشبینانهترین حالت، این گونه توجیه کنیم که غلبهی روحیه «کارمندی» و باری به هر جهت، موجب شده که دوستان اهمیتها و اولویتها را گم کنند. یا این که برای به رخ کشیدن برخی امور به بالادستیها، سادهترین و بیزحمتترین راهها را انتخاب کنند(مثل تعطیلی یک سانس و انتقال آن به سانس دیگری در همان روز به دعوی عزاداری!) یا...
با هر توجیهی، و از هر زاویهای، که خود دوستان دستاندرکار به ماجرا بنگرند، این مساله بسیار دردناک است که یک ساختمان بزرگ با کلی بودجه و امکانات، بنا کنی تا «ارزش»های دفاع مقدس و انقلاب را زنده نگه داری، اما برای حفظ ستون دین خود، جایی را در نظر نگیری که مجبور باشی فضایی به قاعده یک فرش 9 متری، در محل گذر مردم را به نماز مومنان اختصاص دهی.
ناسازواری و نقص سیستمی حاصل از غلبهی «ظاهر» بر باطن و غلبهی کمیت بر کیفیت، این چنین خود را به رخ می کشد، شاید که در جایی، کسی به درد بیاید و به فکر یازطراحی امور فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی بیافتد.
[1] https://www.imna.ir/news/526734/