ماهان شبکه ایرانیان

چهلمین جشنواره فیلم فجر/ ۱۴

روزنامچه فجر ۷: ریاکاری نگهبان شب/ صداقت در موقعیت مهدی

فیلم‌های روز هفتم جشنواره به لحاظ صداقت و ریاکاری، در دو سمت متقابل می‌ایستند. یکی جان خود را برای دین و مملکت بذل می‌کند و توقعی هم ندارد، اما دیگری حاضر نیست بودجۀ چند میلیاردی فیلمش را اعلام کند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - فیلم‌های روز هفتم جشنواره به لحاظ صداقت و ریاکاری، در دو سمت متقابل می‌ایستند. یکی جان خود را برای دین و مملکت بذل می‌کند و توقعی هم ندارد، اما دیگری حاضر نیست بودجۀ چند میلیاردی بیت المال برای فیلم ریاکارانه‌اش که مثلاً برای دفاع از مستضعفان ساخته، اعلام کند!

  فیلم‌های نمایش‌یافته در روز هفتم در سالن اصحاب رسانه (برج میلاد) به این ترتیب هستند:

نگهبان شب/ رضا میرکریمی

موقعیت مهدی/ هادی حجازی‌فر

 سیاسی‌کاری

 نگهبان شب/ رضا میرکریمی/ * (ضعیف)

 خلاصه داستان: رسول (تورج الوند) کارگر شهرستانی، برای نگهبانی از یک مجتمع مسکونی نیمه‌کاره استخدام می‌شود. بعد از رفاقت با یکی از کارگران آنجا به نام دایی رحیم (علی‌اکبر اصانلو)، با دختر او نصیبه (لاله مرزبان) ازدواج می‌کند. در زمانی که رسول فکر می‌کند چقدر خوشبخت شده، ماجرا به سمت دیگری پیش می‌رود.

نگهبان شب، دهمین ساختۀ رضا میرکریمی در مقام کارگردان است. فیلمنامه بر اساس طرحی از او، به مدد محمد داودی نوشته شده. جناب داودی در سه دورۀ اخیر جشنوارۀ فجر، برای نگارش دو فیلمنامه‌ای که در معیت محسن قرایی نوشت، برندۀ سیمرغ مشترک شد؛ اولی برای قصر شیرین (1397) و دومی برای فیلمنامه اقتباسیِ بی‌همه چیز (1399).

ظاهراً انتقادی که بنده سه سال قبل در نشست خبری فیلم قصر شیرین به جناب میرکریمی کرده بودم، در فیلم نگهبان شب تأثیر داشته است. سؤال اعتراضی بنده این بود که چرا تمام فیلم‌های ایشان فمینیستی هستند؟ (بجز فیلم اول یعنی کودک و سرباز (1378) که فیلمنامه‌اش توسط محمد رضایی‌راد نوشته شده). جناب میرکریمی نتوانست پاسخ صحیح و روشنی بدهد. (نگا. آپارات، آیا رضا میرکریمی فمنیست است؟)

متأسفانه در فیلم‌های رضا میرکریمی همه شخصیت‌ها در نسبت با فمینیست بودنشان اعتبار می‌یابند. فقط مردهایی در فیلم‌های ایشان خوبند که فمینیست باشند. مانند پدر بزرگ در فیلم دختر (1394)، پرویز پرستویی در فیلم امروز (1392) و آن طلبه کذایی در زیر نور ماه (1379) (به این سبب که مدافع آن زن بدکاره بود). سایر مردها و بخصوص پدرها در فیلم‌های جناب میرکریمی، شرور و لجن‌مال تصویر شده‌اند. مانند حامد بهداد در قصر شیرین (1397)، فرهاد اصلانی در دختر (1394)، سعید پورصمیمی و سایر مردان در فیلمِ یه حبه قند (1388)، مهران کاشانی در فیلم به همین سادگی (1386) و مسعود رایگان در خیلی دور، خیلی نزدیک (1383). و این در حالی است که هیچ زن بد یا شروری در فیلم‌های این کارگردان وجود ندارد!!

روزنامچه فجر 7: ریاکاری «نگهبان شب»/ صداقت در «موقعیت مهدی»

در فیلم نگهبان شب، فمینیست بودن جناب میرکریمی به قدر کافی تضعیف شده است. اما حالا وجهۀ سیاسی‌کاری او که از همان فیلم‌های اولیه‌اش تاکنون، به طرزی کمرنگ وجود داشت، گل‌درشت‌تر مطرح می‌شود. در نخستین نمای زیر نور ماه، آخوندی را می‌بینیم که ماشینش پنچر شده و طلبۀ قهرمان فیلم از داخل اتوبوس او را می‌نگرد (این سه ثانیه، از نسخۀ پخش‌شده از سیما، حذف شده است). خود میرکریمی همان زمان‌ها می‌گفت که این شخص، کنایه از حکومت آخوندی است که پنچر و مستأصل گشته. همچنین در اولین سکانس فیلم اینجا چراغی روشن است (1381) قدرت (حبیب رضایی) را می‌بینیم که سوار بر قطار، به دنبال «آقا» می‌گردد چون امامزاده سلطان عزیز، دیگر شفا نمی‌دهد. و مقصودش کنایه، به مقام ولی فقیه است که در نزد ایشان اعتبار ندارد.

حالا میرکریمی، مثلاً فیلمی دربارۀ مفاسد اقتصادی ساخته است. پرده‌برداری آرام یعنی همان اطلاع دادن‌های قطره‌چکانی، در فیلم‌های او غالباً بی‌وجه جلوه می‌کند. همانطور که در ساختار فیلم‌های قصر شیرین و امروز می‌بینیم. اما در اینجا چون مخاطب از طریق شخصیت نگهبان به نام رسول (تورج الوند) به قصه وارد می‌شود، این نوع اطلاع‌رسانی چندان بی‌وجه جلوه نمی‌کند. هرچند که ابهاماتی برای مخاطب پیش می‌آید مانند افتتاح حساب بانکی یا فروش سیمان‌هایی که باید خرج ساختمان شود و غیره. جناب فیلمساز با این موارد سعی داشته که غافلگیری مخاطب را، موجه جلوه دهد.

روزنامچه فجر 7: ریاکاری «نگهبان شب»/ صداقت در «موقعیت مهدی»

به هر حال، نمی‌توان از سیاسی‌کاری جناب کارگردان در نقد جمهوری اسلامی چشم‌پوشی کرد. و موضوع اصلی فیلم متأسفانه همین است؛ نیم‌کاسه‌ای که از ابتدا، در زیر کاسۀ اصلی پنهان شده. خیلی صریح باید گفت که این سبک بیان، حاوی نوعی ریاکاری و نفاق است. این نقد، البته به دولت‌های اصلاح‌طلب مانند هاشمی رفسنجانی، خاتمی، روحانی و حتی دولت موسوی وارد است. آنها حکومت را در جهت مقاصد شخصی خودشان هدایت کردند و از غایت انقلاب به دور افتادند. مخصوصاً که نقد جناب میرکریمی، همدلانه و دلسوزانه نیست. امام خمینی بارها فرموده بود که ما برای زمینه‌سازی ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) انقلاب کردیم و مهمترین پیام حضرت امام(ره) همین بود که برای ظهور حضرت حجت(عج) باید مبارزه کرد. برای شرح ماجرا، به یادداشت راقم در این خصوص توجه فرمایید:

بیشتر بخوانید:

امام به ما آموخت که انتظار در مبارزه است

حالا توجه فرمایید که جناب میرکریمی تهیه کنندۀ نگهبان شب نیز هست؛ فیلمی که با بودجۀ بیت المال مسلمین علیه جمهوری اسلامی ساخته شده! چند روز قبل، مدیر روابط عمومی بنیاد فارابی اعلام کرده است که 50% از هزینۀ این فیلم از سوی این بنیاد تقبل شده است اما از مبلغ چیزی نگفت. در کنفرانس خبری فیلم، آخرین سؤال کتبی از بنده بود که از میزان هزینه‌کرد فارابی پرسیده بودم. بعد از اینکه جناب مجری (حامد مهربانی) نام بنده را آورد، جناب محمد داودی تعمداً نگذاشت سؤال طرح شود. او یک موضوع فرعی مطرح کرد و سخنانش را آنقدر طول داد تا وقت تمام شد. مجری سؤال مرا به طور خصوصی از آقای میرکریمی پرسید. اما او جواب داد که این مسئله نباید فاش شود و ما حاضر نیستیم بودجۀ خود را علن کنیم!!

و این همان دم خروس است که از جیب آقایان بیرون زده است. حضرات مثلاً در نقد اختلاس فیلم ساخته‌اند اما حاضر نیستند مبلغی را که از بیت المال به ایشان پرداخت شده، اعلام کنند. ایا بهتر نیست که دست ریاکاری بردارند و خود را مدافع حقوق مستضعفان نشان ندهند؟ نزاع اصلی فیلم، با اصل جمهوری اسلامی است. آقای میرکریمی اگر این فیلم را در بخش خصوصی می‌ساخت، مسلماً لحن واضح‌تری به آن می‌داد.

بهترین فیلم اول

  موقعیت مهدی/ هادی حجازی‌فر/ **** (خیلی خوب)

خلاصه داستان: پرتره‌ای از زندگی مهدی باکری (هادی حجازی‌فر) و برادرش حمید (وحید حجازی‌فر) در چهار سال پایانی عمر شریفشان.

هادی حجازی‌فر در نخستین تجربۀ فیلمسازی خود، به سراغ یک پروداکشن عظیم رفته است. و شاید بتوان گفت که یک توفیق اجباری برای او بوده. زیرا وقتی که سیمافیلم، بازی در نقش شهید مهدی باکری را به جناب حجازی‌فر پیشنهاد کرد، او بازی خود را به ایفای کارگردانی فیلم مشروط نموده است. و ای کاش او فقط کارگردانی را قبول می‌کرد. به نظرم بازی حجازی‌فر در نقش شهید باکری، بر خلاف نقش‌های قبلی‌اش، عالی از کار درنیامده. مضافاً به اینها، او تحقیقات و نگارش فیلمنامه را نیز در معیت ابراهیم امینی به ثمر رسانده است. آقای امینی در جشنواره امسال، دو فیلم دیگر نیز در مقام «نویسندۀ مشترک» دارد: مرد بازنده/ حسین مهدویان و دستۀ دختران/ منیر قیدی.

روزنامچه فجر 7: ریاکاری «نگهبان شب»/ صداقت در «موقعیت مهدی»

فیلم موقعیت مهدی در واقع از سریال هفت قسمتی عاشورا استخراج شده است. البته جناب حجازی‌فر در کنفرانس خبری تأکید داشت که این فیلم، صرفاً یک مونتاژ از تصاویر ضبط شده برای سریال نیست. بلکه فیلمنامه و ساختاری مجزا داشته و حتی تصاویر جداگانه‌ای نیز برایش گرفته شده. اگر واقعاً اینطور باشد، این موضوع را باید به فال نیک گرفت. چون تا آنجا که بنده خبر دارم، چنین چیزی در تاریخ سینما و تلویزیون ایران سابقه ندارد.

روزنامچه فجر 7: ریاکاری «نگهبان شب»/ صداقت در «موقعیت مهدی»

فیلم موقعیت مهدی، مقطع ازدواج تا شهادت مهدی باکری (63-1333) را دنبال می‌کند، یعنی از آبان 1359 تا اسفند 1363. چنانکه به زندگی شهید حمید باکری (62-1334) برادر کوچکتر او نیز به طور موازی پرداخته می‌شود. حمید دقیقاً یک سال زودتر از مهدی، در طی عملیات خیبر به شهادت رسید. انتخاب خانم ژیلا شاهی و بازی او در نقش صفیه مدرس همسر آقا مهدی، عالی است. اگرچه خانم شاهی برای بازی در فیلم قصر شیرین (1397) سیمرغ بازی در نقش مکمل را گرفت، اما بازی او در نقش صفیه، حیرت‌انگیز و بی‌بدیل است. او لیاقت دارد که برای بازی در فیلم موقیعت مهدی، باز هم برندۀ سیمرغ نقش مکمل زن شود. همچنین هادی حجازی‌فر نیز شایستۀ دریافت جایزۀ بهترین کارگردان اول است.

فیلم، از نام لشگر 31 عاشورا، گریزهایی به واقعۀ عاشورا می‌زند. موقعیت حمید که در خط مقدم می‌جنگید در نسبت با مهدی، شبیه به جایگاه حضرت ابوالفضل برای سید الشهدا است. حمید، جانشین فرمانده و علمدار لشگر 31 بود. مقاومت در جزیرۀ مجنون، به قیمت شهادت حمید و بسیاری از رزمندگان تمام شد. اما مهدی اجازه نداد که صرفاً جنازۀ حمید به عقب بازگردانده شود. همین موضوع باعث ناراحتی خواهر شهید شد. نهایتاً مهدی نیز به شیوه‌ای دیگر مفقود الاثر می‌شود. چنانکه برادرشان علی نیز پیش از انقلاب، اعدام شد و به شهادت رسید شد و قبر او هنوز معلوم نشده است.

روزنامچه فجر 7: ریاکاری «نگهبان شب»/ صداقت در «موقعیت مهدی»

یکی از ایرادهای فیلم آن است که شهادت این دو برادر در فیلم، به خوبی پرداخت نشده‌اند. شهادت حمید، در لانگ‌شات نمایش داده می‌شود و فیلمساز آنقدر ظریف از کنار آن گذشت که حتی ممکن است برخی از تماشاگران متوجه شهادت حمید نشوند. سکانس شهادت مهدی نیز از پشت سر تصویربرداری شده و حس چندانی در مخاطب برنمی‌انگیزد.

در یکی از سکانس‌های فیلم، مهدی در ارومیه رانندگی می‌کند. پلاکاردهای اعلام شهادت، بر دیوارها به چشم می‌خورد. در سمت دیگر، مردم در صف نفت ایستاده‌اند! نقل است که او در زمانی که در خط مقدم می‌جنگید، به فکر خانواده‌اش بود. زیرا برای گرم کردن خانه، حتی نفت نداشتند.

در مجموع، کارگردانی هادی حجازی‌فر در این ساختۀ عظیم سینمایی، چشمگیر است. او به مدد کارگردانی تئاتر و همچنین دستیاری و بازی در فیلم‌های سینمایی، به این توان رسیده است. ان شاء الله عموم مخاطبان از تماشای این فیلم در سینما و سریال آن در سیمای جمهوری اسلامی، لذت خواهند برد.

بنده دو نوبت فیلم «موقعیت مهدی» را تماشا کردم و بسیار هم گریستم. منتظر می‌مانیم تا پروژه ساخت سریال به اتمام برسد و فیلم از تلویزیون به نمایش درآید. برای هادی حجازی‌فر، فیلم‌هایی بهتر و متعالی‌تر آرزو می‌کنیم؛ چه در مقام بازیگر، چه در جایگاه کارگردان. و العاقبة للمتقین.

** امیر اهوارکی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان