مقدمه
نظریه پردازان سنتی مدیریت تلاش میکردند تا بهترین راه برای فعالیت مدیران را در وضعیتهای گوناگون شناسایی کنند به طوری که پس از دستیابی به اصول جهانشمول، مدیریت خوب الزاما در گرو یادگیری و نحوه به کار گیری آن ها باشد. اما دیری نگذشت که پزوهشگران دریافتند که گاهی اوقات ضرورت دارد تا برخی از اصول سنتی برای نتایج بهتر نادیده گرفته شوند. از این رو شکل گیری نظریه اقتضایی آغاز شد.[1]
عملکرد مدیر در هر زمان باید با توجه به موقعیت ومجموعه شرایط فعالیت وی ارزیابی شود. وظیفه نظریه وعلم تجویز یک عمل برای یک وضعیت خاص نیست، بلکه یافتن روابط بنیادی، فنون اساسی و سازماندهی دانش موجود برمبنای مفاهیمی روشن است، زیرا نحوه کاربرد فنون مذکور در عمل به وضعیت بستگی دارد. از این رو تاکید میشود که مدیریت موثر همواره بر مبنای شناخت مقتضیات تحقق میپذیرد.[2]
سیره نورانی اهل بیت علیهم السلام سراسر درس و اسوه است. الگویی مصون از خطا واشتباه که راهبر و راهنما است و میتوان با سرلوحه قرار دادن آنها کلید بسیاری از مشکلات را به دست آورد و مبین تعداد زیادی از موضوعات به روز جامعه ما باشد.
ازجمله سیره مدیریتی این ذوات مقدسه است،که به ویژه حضرت امام کاظم علیه السلام مد نظر است. چرا که ایشان با توجه به حضور در زندان وهم عصر بودن با حاکم ظالم بسیار سیاستمداری مانند هارون از نوعی مدیریت متناسب با فضای زمانی ومکانی بهره می برند و اهداف سازمانی شیعه را پیش میبرند.
در سیره مبارک حضرت امام موسی کاظم علیه السلام دیده میشود که در رابطه با همکاری با حکومت ظالم هارون دو دستور و حکم متفاوت را صادر میکنند. در دربار طاغوت گاهی اجازه میدهند و گاهی به شدت مانع میشوند. نخست وزیر هارون را ایشان تعیین میکنند و این اوج قدرت در عین مظلومیت است و برای خدمت به مردم از قدرت دربار استفاده میکنند. سیره مدیرییت تربیتی ایشان در برخورد با شخصیتهای مختلف هم قابل بررسی و درس آموز است، از جمله فردی که مرفه از قشر طبقات بالای جامعه به لحاظ مالی است و شخصی که فساد پیشه اوست و زندانبان ها و... نکات مهم در مدیریت امر به معروف ونهی از منکر در شرایط مختلف و در نظر گرفتن مقتضیات زمان.
1) مفهوم شناسی
1-1. مدیریت اقتضایی
اعمال مدیریت بر اساس طبقه بندی مجموعه روابط میان فنون مدیریت و وضعیت هابی گوناگون سازمان
2-1. نظریه مدیریت اقتضایی
بحث در مدیریت اقتضایی به روشهای مدیریتی بر میگردد. در یک نگاه شاید بتوان گفت این سبک هاو روشها در مدیریت به اندازه تعداد همه مدیران متنوع باشد ولی نظریه مدیریت اقتضایی بیان می دارد که هیچ روش مدیریتی قوی وجود ندارد که کاربرد صد در صد داشته باشد. بلکه باید با توجه به شرایط خاص و موقعیت سازمان تصمیم گیری های لازم به عمل آید. نظریه مدیریت اقتضایی به توانمندی مدیر در تشخیص نیاز ها و سازگاری امکانات سازمان جهت برطرف کردن نیاز ها بستگی دارد. مدیر می تواند با توجه به هوش بالا و اعتماد به نفس کافی و با تکیه بر تجربیات خویش بهترین راه حل را برای توسعه کسب و کار به کار گیرد.
3-1. تاریخچه نظریه مدیریت اقتضایی
نظریه اقتضایی در دهه 1960 ظهور کرد. این دوران تاثیر پذیرفته از جامعه شناسان است. تام برنز و جورج استاکر جامعه شناسان بریتانیایی و پل لاورنس و جی لورش نظریه پردازان آمریکایی سازمان از نخستین افرادی هستند که استدلال می کنند ساختار سازمان باید بر شرایط فراروی خود در محیط استوار باشد.[3]
2) تفکرات رایج در مدیریت اقتضایی
در مدیریت یک سبک جهانی و بهترین شیوه وجود ندارد. طراحی سازمان باید متناسب با محیط صورت پذیرد. نیاز های سازمان زمانی ارضا می شود که سبک های رهبری متناسب با خواست کارکنان باشد. سازمان های توانمند نه تنها بین خودشان با سازمان تناسب ایجاد می کنند بلکه در تلاشند بین اجزای درونیشان و زیر مجموعه سازمانشان نیز تناسب ایجاد کنند.
2-1. نظریه مدیریت اقتضایی فیدلر
بر طبق نظریه فیدلر مدیریت اقتضایی بر پایه موقعیت و سبک رهبری استوار است. این امر از دو جنبه سازمان گرایی و انسان گرایی مورد توجه قرار گرفته است.
سازمان گرایی
- عواملی که سازمان را از نظر تکنولوژی و روابط انسانی محدود می کند
- تاثیر برنامه ها نه تنها روی امری مشخص بلکه روی کلیه سازمان می گذارد
انسان گرایی
- نیاز به مدیران انعطاف پذیری که دانش گسترده ای در حیطه کاری خود دارند
- در اختیار داشتن کارکنانی با توانایی، انعطاف پذیری و مهارت های بالا
سه عامل اصلی نظریه فیدلر
میزان ارتباط و احترامی که افراد برای رهبر خود قائل هستند
کارهایی که قرار است انجام شود بر اساس سازماندهی سازمان تعیین گردد
قدرت و نفوذی که رهبر در ارتباط با کارهایی از جمله عزل و نصب نیرو و سایر مقررات سازمان می تواند اعمال کند
شناسایی سبک رهبری به روش فیدلر
در این روش که از یک پرسش نامه استفاده می شود که در آن 16 صفت متناقض مطرح شده است و در بین کارکنان پخش می شود که از آنها خواسته می شود، درباره همکارانشان بیاندیشند و به همکاری که بیشتر بدش می آمده با آن کار کند نمره 1 تا 8 بدهد و این باید در مورد 16 جفت صفت متضاد اجرا شود.
اگر نمره ای که می داده بالا باشد یعنی این کارمند علاقه دارد با آن کارمندی که از او متنفر بوده رابطه شخصی خوبی برقرار کند و این کارمند را باید در زمره افراد کارمند مدار قرار داد. اگر این فرد نمره پایینی بدهد مشخص می شود این کارمند علاقه شدیدی به تولید دارد و در زمره افراد کارمدار قرار داده می شود. پس از شناسایی افراد و دسته بندی آنها رهبر باید خودش را در موقعیت ذیربط قرار دهد و با توجه به سه عامل اصلی نظریه خود تصمیم گیری کند.
2-2. موارد قابل بحث در مدیریت اقتضایی
به تعداد افراد سازمان و امکانات سازمان اشاره دارد. زیرا هرچه سازمان بزرگتر باشد و جمعیت بیشتری در آن مشغول باشد هماهنگی سازمان نیز سخت تر خواهد بود
ممکن است راهکاری برای محیطی مفید و سودمند باشد در صورتی که این راهکار برای محیطی دیگر با شرایطی دیگر مناسب نباشد. حتی تاثیر منفی بر عملکرد سازمان بگذارد.
افراد از حیث میزان تمایل به یادگیری، بلوغ، انتظارات و علایق با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوت ها زمانی مهم می شود که مدیر بخواهد مدیریت اقتضایی خود را بر روی منابع انسانی متمرکز کند. در این حال می بایست ویژگی های فردی تک تک افراد را به درستی شناسایی کرده و متناسب با آن عمل نماید.
نظریه مدیریت اقتضایی بیان می دارد ساختار سازمانی، سبک مدیریت و استفاده از سیستم های کنترلی برای یک سازمان با نوعی از فناوری، با سازمانی با گونه ای دیگر از فناوری که در اختیار دارد متفاوت است.
3-2. ضرورت مدیریت بر مبنای اقتضا
در واقع ضرورت مدیریت بر مبنای اقتضا از این واقعیت نشأت می گیرد که عملکرد مدیر در هر زمان باید با توجه به موقعیت و مجموعه شرایط فعالیت وی ارزیابی شود. وظیفه نظریه و علم تجویز یک عمل برای یک وضعیت خاص نیست، بلکه یافتن روابط بنیادی، فنون اساسی و سازماندهی دانش موجود بر مبنای مفاهیمی روشن است، زیرا نحوه کاربرد فنون مذکور در عمل به وضعیت بستگی دارد. از این رو تأکید می شود که مدیریت مؤثر همواره بر مبنای شناخت مقتضیات تحقق میپذیرد.[4]
براساس رویکرد اقتضایی تلاش می شود تا واکنشهای مدیریتی با مسائل و فرصتهای منحصر به فرد وضعیتهای گوناگون هماهنگ گردد. به همین دلیل می توان گفت همه چیز بستگی دارد به... و این پرسش را مطرح کرد که به چه چیز بستگی دارد؟ پژوهشگران مدیریت تلاش می کنند در پاسخ به این پرسش متغیرها یا چیزها را شناسایی کنند. در شکل چهار متغیر مشهور اقتضایی که از میان حداقل یکصد متغیر گوناگون انتخاب شده اند، ارائه گردیده است.[5]
متغیرهای اقتضایی
2-4. چهار متغیر مشهور اقتضایی
1. محیط و عدم اطمینان محیط
برنز و استاکر تعدادی از سازمان ها را در صنایع الکترونیک و پژوهش مطالعه کردند و دو سیستم مدیریت ماشینی و ارگانیکی را شناسایی کردند که به نظر در دو سر طیف مخالف هم قرار دارند و براساس ثبات یا بی ثباتی محیطی که در آن فعالیت می کنند تعریف شده اند.[6]
زمانی که مدیران محیط ها را با ثبات و با حداقل پیچیدگی احساس می کنند، در می یابند که اطلاعات مورد نیازشان مشخص و موجود است و بنابراین سطوح پیچیدگی کمتری را احساس می کنند. زمانی که محیط ها با میزان بالایی از پیچیدگی یا تغییر درک می شوند، مدیران یا با مقدار زیادی اطلاعات یا با چالش پیگیری اطلاعات متغیر مواجه هستند و میزان متوسط عدم اطمینان را تجربه می کنند. در زمان عدم اطمینان زیاد، مدیران محیط را بسیار پیچیده و متغیر درک می کنند و یا حجم بسیار عظیمی از اطلاعات روبرو خواهند بود؛ ولی به دلیل شرایط دائماً متغیر، نمی دانند به کدام یک از اطلاعات توجه کنند. برای مثال، پیشرفت های فن آوری رایانه و بین المللی شدن بازارها، شرایط متنوعی را ایجاد می کند که باعث می شود مدیران در یافتن و پردازش تمام اطلاعات مورد نیاز در تصمیم گیری های درست و دقیق دچار مشکل شوند. ولی آنچه باعث عدم اطمینان بیشتر می شود تنش و اضطرابی است که به علت عدم آگاهی درباره ی نوع اطلاعات مورد نیاز به وجود می آید.[7]
جمع بندی مبحث نظریه اقتضایی
از آن جهت که همه مدرنیستها تلاش می کنند روابط پیش بینی کننده ای بین متغیرهای بازنمایی کننده سازمان، محیط و عملکرد بیابند و همه تأیید می کنند که نظریه هایشان شرایط مرزی دارد، یعنی فقط در مجموعه ی فرعی از سازمان هایی به کار می رود که می توان آن ها را بر اساس اقتضائات مشابه تعریف کرد. بدین ترتیب، نقش اولیه نظریه اقتضایی آگاه ساختن ما از این نکته بوده است که برای سازماندهی موفقیت آمیز و تعیین بدیل ها و تبعات آن، راه های مختلفی وجود دارد. برخی از گزاره های بسیار عمومی مفید بر مبنای نظریه اقتضایی تدوین شده اند. برای مثال وضعیت های متعددی وجود دارند که در آن ها شکل های ماشینی نامناسب هستند. سازمان های کوچک نیاز به رسمیت ندارند چون سرپرستی مستقیم از طریق تماس روزمره با رئیس ارزان تر است. فن آوری های غیر تکراری و محیط های بی ثبات نیز اثربخشی سازمان های ماشینی را بنا به دلایل متعددی مخدوش می سازند. در این وضعیت ها قواعد و رویه های رسمی نمی توانند همه ممکنات و مسائلی را که در دوره انجام کسب و کار ظهور می کنند بپوشانند. سازمان های بزرگی که در محیط های ثابت فعالیت می کنند و خدمات و محصولات استاندارد را فراهم می کنند، آن زمان که از شکل های ماشینی استفاده می کنند کارآمدتر عمل می کنند، اما به موازاتی که محیط ها تغییر می کنند، سازمان ها نیز نیاز دارند تغییر کنند.[8]
یکی از دلایل ماندگاری نظریه های اقتضایی در طی سال ها آن است که آن ها شکل گمراه کننده ای از نسخه ی موفقیت به خود می گیرند. لازم به ذکر است که نظریه اقتضایی نوعی موضع گیری عینی گرا به خود می گیرد و نوعاً بر اساس معیار عقلانیت و کارایی فنی ارزشیابی می شود.[9]
3) مدیریت اقتضایی امام کاظم علیه السلام
صفوان جمال و هارون
شهید مطهری داستان صفوان جمال را این گونه روایت میکند.[10] صفوان مردی بود که - به اصطلاح امروز - یک بنگاه کرایه وسائل حمل و نقل داشت که آن زمان بیشتر شتر بود، و به قدری متشخص و وسائلش زیاد بود که گاهی دستگاه خلافت، او را برای حمل و نقل بارها می خواست. روزی هارون برای یک سفری که می خواست به مکه برود، لوازم حمل و نقل او را خواست. قرار دادی با او بست برای کرایه لوازم. ولی صفوان، شیعه و از اصحاب امام کاظم است. روزی آمد خدمت امام و اظهار کرد - یا قبلا به امام عرض کرده بودند - که من چنین کاری کرده ام. حضرت فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر کرایه دادی؟ گفت: من که به او کرایه دادم، برای سفر معصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود کرایه دادم و الا کرایه نمی دادم. فرمود: پولهایت راگرفته ای یا نه؟ یا لا اقل پس کرایه هایت مانده یا نه؟ بله، مانده. فرمود: به دل خودت یک مراجعه ای بکن، الآن که شترهایت را به او کرایه داده ای، آیا ته دلت علاقه مند است که لا اقل هارون این قدر در دنیا زنده بماند که برگردد و پس کرایه تو را بدهد؟ گفت: بله. فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است.
صفوان بیرون آمد. او سوابق زیادی با هارون داشت. یک وقت خبردار شدند که صفوان تمام این کاروان را یکجا فروخته است. اصلا دست از این کارش برداشت. بعد که فروخت رفت[نزد طرف قرار داد]و گفت: ما این قرار داد را فسخ می کنیم چون من دیگر بعد از این نمی خواهم این کار را بکنم، و خواست یک عذرهایی بیاورد. خبر به هارون دادند. گفت: حاضرش کنید. او را حاضر کردند. گفت: قضیه از چه قرار است؟ گفت من پیر شده ام، دیگر این کار از من ساخته نیست، فکر کردم اگر کار هم می خواهم بکنم کار دیگری باشد. هارون خبردار شد. گفت: راستش را بگو، چرا فروختی؟ گفت: راستش همین است. گفت: نه، من می دانم قضیه چیست. موسی بن جعفر خبردار شده که تو شترها را به من کرایه داده ای، و به تو گفته این کار، خلاف شرع است. انکار هم نکن، به خدا قسم اگر نبود آن سوابق زیادی که ما از سالیان دراز با خاندان تو داریم دستور می دادم همین جا اعدامت کنند. امام نهی شدیدی که در رابطه همکاری با طاغوت را نسبت به صفوان داشتند آیا نسبت به علی ابن یقطین هم داشتند؟
آیا در هر شرایط و محیطی همکاری با طاغوت منع شده؛ پس چرا امام علی ابن یقطین را به همکاری با هارون تشویق میکند که به او فرمودند: کفاره عمل برای سلطان خدمت به اخوان است.
علی ابن یقطین در دربار هارون
همان طور که گفته شد مدیر با توجه به اندازه سازمان ومحیط و رعایت این اقتضا روش و قوانین پیش برد اهدافش را طراحی میکند. البته با گسترده شدن سازمان شیعه؛ امام علیه السلام یکی از مدیران قابل خود را که از ذکاوت و هوش خاص برخوردار است را راهی در بار هارون میکنند. توجه به خصوصیات فردی افراد در بکار گیری آنها در مدیریت اقتضایی بحث مهمی است. گفته میشودکه یک قانون کلی در بکار گیری افراد وجود ندارد. لذا فردی خاص مثل ابن یقطین برای همکاری با بزرگ ترین سیاستمدار عصر امام کاظم علیه السلام انتخاب می شود.
در باب توجه به خصوصیات فردی خاص افراد در سیره رسول خدا صلی الله علیه واله هم نقل شده است که، ایشان ابوذر غفاری را از حضور عرصه مدیریتی اجتماع منع میکنند. در صورتی که در ایمان والای ابوذر روایات متعددی است وشکی در آن نیست.
اصل حاکم در هنگام حضور در دستگاه هارونی در توجیه مسِئولیت علی ابن یقطین:
«کفاره عمل السلطان الخدمه الی الاخوان»
مدیریت حکمی و دقیق امام هفتم تا آنجا است که وزیر هارون را خودشان تعیین میکنند؛ اجازه ورود به دربار را صادر میفرمایند برای خدمت به برادران دینی، یعنی: یک راهبرد برای پیش برد اهداف. نکته مهم آن است که حضرت کفاره کار کردن برای ظالم را خدمت میدانند « اگر خدمت کنی پاک میشوی.» این جایگاه والای خدمت را میرساند. برای رسیدن به خدمت میتوان با ظالمی چون هارون همراه باشی. در داستان صفوان جمال حتی لحظه ای ارادت قلبی برای ادامه تحکم طاغوت پذیرفته نیست. این همان طاغوت است ولی اصل مهم خدمت در اهداف سازمانی شیعه اقتضای حضور در این دربار را دارد.
همین اصل پاسخ به شبهه حضور علامه مجلسی در دربار سلاطین و مثل محقق کرکی با شاه طهماسب و حتی ریشه را باید در قرآن جستجو کرد. آنجا که حضرت یوسف در دربار فرعونی حاضر میشود. اگر خدمت نکنی نا مشروع است؛ لذا قرآن حفیظ و علیم بودن را صفت یوسف نبی میداند.
مجوز حضور تا زمانی است که بتوان خدمت کرد. این مطلب را تاریخ سیره امام کاظم علیه السلام هم نشان میدهد:
ارباب رجوعی از شیعیان به علی ابن یقطین رجوع میکند ومعطل میشود و یک تخطی از اصل خدمت اتفاق می افتد. امام علیه السلام او را به حضور نپذیرفتند. شدت ناراحتی علی ابن یقطین تاحدی است که آرزوی مرگ میکند. این نشان از حفیظ بودن و شدت مسئولیت پذیری اوست. علی ابن یقطین است که نمیتواند لحظه ای روی برگرداندن حضرت را تحمل کندو سریعا اقدام به جبران و راضی کردن آن شیعه مینماید. صورت روی خاک گذاشته و از او میخواهد که چکمه بر صورتش بگذارد. این برای یک مدیر عالی سخت است ولی علی ابن یقطین با وجود آنکه وزیر هارون است خود را به خاک می اندازد تا رضایت امام را به دست آورد.
4) جمع بندی رفتار امام در موضوع همکاری با هارون
در مجموع، بر رفتار امام علیه السلام با وجود همه اقتضائات مد نظر گرفته شده اصولی حاکم است. نمیتوان هرگز مدیریت امام را اقتضایی محض دانست. اگر عقیده بعضی در نظریه اقتضایی که میگویند: این نظریه از نسبیت گرایی و هرمونوتیک خارج شده است را بپذیریم؛ هیچ تناسبی با نظر اسلام ندارد چرا که اسلام بر پایه حق وباطل تقسیم بندی میشود. حق ثابت است واقتضائات زمان و محیط حق را تغییر نمیدهد.حال آنکه دید گاه اقتضایی ناظر به روشهاست.
اصل خدمت به شیعیان که موجب حفظ نظام شیعه است باعث میشود حرمت همکاری با طاغوت با توجه به اقتضای زمان و محیط در مورد علی ابن یقطین با اصل خدمت جبران شود. اگر همکاری با طاغوت در ظرف خدمت به شیعیان قرار بگیرد به نوعی تطهیر میشود.حال آنکه از اصل دیگر که نباید حتی لحظه ای نباید به دوام طاغوت راضی بود (داستان صفوان جمال) خارج نشده است. این همان هدف اصلیامام در یک زندان بسر نبرد، در زندانهای متعدد بسر برد. او را از این زندان به آن زندان منتقل می کردند، و راز مطلب این بود که در هر زندانی که امام را می بردند، بعد از اندک مدتی زندانبان مرید می شد. اول امام را به زندان بصره بردند. عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور، یعنی نوه منصور دوانیقی والی بصره بود. امام را تحویل او دادند که یک مرد عیاش کیاف و شرابخوار و اهل رقص و آواز بود. به قول یکی از کسان او: این مرد عابد و خداشناس را در جایی آوردند که چیزها به گوش او رسید که در عمرش نشنیده بود.
5) شیوه ها و روش امام کاظم علیه السلام در امر به معروف وبیدار گری
1. برخورد امام در زندان (زندانبان اسیر معنویت و صبرو محبت امام)
امام در یک زندان بسر نبرد، در زندانهای متعدد بسر برد. او را از این زندان به آن زندان منتقل می کردند، و راز مطلب این بود که در هر زندانی که امام را می بردند، بعد از اندک مدتی زندانبان مرید میشد. اول امام را به زندان بصره بردند. عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور ، یعنی نوه منصور دوانیقی والی بصره بود. امام را تحویل او دادند که یک مرد عیاش کیاف و شرابخوار و اهل رقص و آواز بود. به قول یکی از کسان او: این مرد عابد و خداشناس را در جایی آوردند که چیزها به گوش او رسید که در عمرش نشنیده بود.
در هفتم ماه ذی الحجه سال 178 امام را به زندان بصره بردند ، و چون عید قربان در پیش بود و ایام به اصطلاح جشن و شادمانی بود ، امام را در یک وضع بدی (از نظر روحی) بردند. مدتی امام در زندان او بود. کم کم خود این عیسی بن جعفر علاقه مند و مرید شد. او هم قبلا خیا ل می کرد که شاید واقعا موسی بن جعفر همانطور که دستگاه خلافت تبلیغ می کند مردی است یاغی که فقط هنرش این است که مدعی خلافت است، یعنی عشق ریاست به سرش زده است.
دید نه، او مرد معنویت است و اگر مسئله خلافت برای او مطرح است از جنبه معنویت مطلب مطرح است نه اینکه یک مرد دنیا طلب باشد. بعدها وضع عوض شد. دستور داد یک اطاق بسیار خوبی را در اختیار امام قرار دادند و رسما از امام پذیرایی می کرد. هارون محرمانه پیغام داد که کلک این زندانی را بکن. جواب داد من چنین کاری نمی کنم.
اواخر، خودش به خلیفه نوشت که دستور بده این را از من تحویل بگیرند والا خودم او را آزاد می کنم، من نمی توانم چنین مردی را به عنوان یک زندانی نزد خود نگاه دارم. چون پسر عموی خلیفه و نوه منصور بود، حرفش البته خریدار داشت.
6) مواضع روشن و صریح امام در مقابل هارون
1. ترسیم حد و مرز «فدک» از جانب امام کاظم(ع)
زمخشری می گوید: هارون الرشید به امام موسی بن جعفر(ع) عرض کرد: یا اباالحسن! حد و مرز فدک را مشخص کن تا آن را به شما برگردانم. حضرت از این کار ابا کرد، تا اینکه هارون اصرار ورزید، آنگاه امام (ع) فرمود: «من حد و مرز واقعی آن را مشخص می کنم. اگر این کار را بکنم تو آن را برنمی گردانی!» هارون گفت: مگر حدود آن کجاست! به حق جدّت مشخص کن. پس امام (ع) فرمود: «مرز اوّلش تا عدن است». در این هنگام رنگ هارون تغییر کرد، گفت: ادامه بده فرمود: «مرز دومش سمرقند است»، با شنیدن این حرف چهره اش تاریک شد. امام(ع) فرمود: «مرز سومش آفریقاست»، رنگش سیاه شد، گفت: ادامه بده. امام فرمود: «مرز چهارمش تا خزر و ارمنستان است». این جا بود که هارون گفت: بفرما جای من بنشین! بنابراین، چیزی برای ما باقی نمی ماند! امام(ع) فرمود: «به تو گفتم اگر حدّ فدک را مشخص کنم، تو آن را به ما باز پس نمی دهی. از این جا بود که هارون تصمیم به قتل حضرت گرفت».
2. ثروتمند عیاش و امام کاظم علیه السلام
امام از کوچه های بغداد می گذشت. از یک خانه ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود، می زدند و می رقصیدند و صدای پایکوبی می آمد. اتفاقا یک خادمه ای از منزل بیرون آمد درحالی که آشغالهایی همراهش بود و گویا می خواست بیرون بریزد تا مأمورین شهرداری ببرند. امام به او فرمود صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ سؤال عجیبی بود. گفت: از خانه ی به این مجللی این را نمی فهمی؟ این خانه ی «بشر» است، یکی از رجال، یکی از اشراف، یکی از اعیان، معلوم است که آزاد است. فرمود: بله، آزاد است، اگر بنده می بود که این سروصداها از خانه اش بلند نبود. حال، چه جمله های دیگری ردوبدل شده است دیگر ننوشته اند، همین قدر نوشته اند که اندکی طول کشید و مکثی شد. آقا رفتند. بشر متوجه شد که چند دقیقه ای طول کشید. آمد نزد او و گفت: چرا معطل کردی؟ گفت: یک مردی مرا به حرف گرفت. گفت: چه گفت؟ گفت: یک سؤال عجیبی از من کرد. چه سؤال کرد؟ از من پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفتم البته که آزاد است. بعد هم گفت: بله، آزاد است، اگر بنده می بود که این سروصداها بیرون نمی آمد. گفت: آن مرد چه نشانه هایی داشت؟ علائم و نشانه ها را که گفت، فهمید که موسی بن جعفر است. گفت:
کجا رفت؟ از این طرف رفت. پایش لخت بود، به خود فرصت نداد که برود کفشهایش را بپوشد، برای اینکه ممکن است آقا را پیدا نکند. پای برهنه بیرون دوید. (همین جمله در او انقلاب ایجاد کرد.) دوید، خودش را انداخت به دامن امام و عرض کرد: شما چه گفتید؟ امام فرمود: من این را گفتم. فهمید که مقصود چیست. گفت: آقا! من از همین ساعت می خواهم بنده ی خدا باشم، و واقعاً هم راست گفت. از آن ساعت دیگر بنده ی خدا شد.[11]
نتیجه گیری
با توجه به شرایط مختلف سازمان باید مدیر قابلیت های مختلف برای شناخت سازمان را داشته باشد با تا بتواند به درستی تصمیم گیری کرده و شیوه مدیریتی مطلوب را ارائه نماید. باید توجه داشته باشیم که یک طرح اقتضایی خوب موجب تسهیل در مدیریت زمان سازمان خواهد شد و سازمان را حتی می تواند از بحران نجات دهد.[12]
در این مقاله به بررسی شیوه های مدیریت اقتضایی امام موسی کاظم علیه السلام پرداخته شد. مدیریت رفتار یک مدیرمعصوم در محیطهای مختلف در کنج زندان در برخورد با زن فاحشه و مرد عیاش و آوازه خوان وبرخورد با هارون باید الگوی رفتار سازمانی باشد و الگویی بهره وری حد اکثری از هر محیط را به ما معرفی میکند. امروزه جامعه اسلامی ما نیاز به الگویی جامع متناسب با مقتضیات را در موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. امام بخش مهمی از مدیریت امر به معروف خود را در زندان با مدیریت به خویشتن و الگوی معنویت در زندانبان ها و زن فاحشه اثر میگذارد. این یک اصل است اگر در امر به معروف گام اولی باید برداشته شود؛ آن مدیریت خویشتن است که ریشه است و امام به همین دلیل کاظم نامیده میشود.
امام در برخورد با یک لاکچری که به قدرت و آزادی خود مینازد اشاره به حقیقت قدرت و آزادی میکند. با یک جمله ذهنیت وتفکر بشرحافی را به هم میریزد.به کنیزش میفرمایند او حر است یا عبد؟از همان نقطه زیر بنایی تفکر او به نهی از منکر میپردازند. وامروزه یک نیاز اساسی درمبارزه فرهنگی و لو تذکر لسانی در مقابل هر نا به هنجاری, کشف ریشه های فکری فرد خاطی است.
امام کاظم در برخورد با ظالم سیاستمداری چون هارون به محض آنکه زمینه را مناسب میبینند. او را رسوا میکنند. در نظر گرفتن جایگاه وخصوصیات فردی و شرایط محیطی و توجه ویژه به مقتضیات در سیره امام کاظم به روشنی دیده میشود.
منابع و مآخذ:
1. رضاییان، علی (1379)، مبانی و سازمان مدیریت، انتشارات سمت، چاپ یازدهم.هچ، ماری، ان ال، کانلیف (1389 )، نظریه سازمان، دانایی فرد، حسن، مهربان نشر، چاپ دوم.
2. مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18.
3. صابر خلیلی ماهان تیموری، مدیریت بهتر در دو دیدگاه.
پی نوشت ها:
[1] رضاییان، 1379، ص 69.
[7] همان، ص 164، 165 و 166.
[10] مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18 بخش اول; سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام موجبات شهادت امام موسی کاظم علیه السلام.
[11] مجموعه آثار شهید مطهری ج18 ص107.
[12] صابر خلیلی ماهان تیموری در: آبان 02, 1395در: مدیریت بهتر 2 دیدگاه.