نروژ نیز یکی دیگر از کشورهایی است که برای تامین گاز طبیعی اروپا موردتوجه قرار گرفته است. نروژ با دارا بودن یکدرصد ذخایر گاز دنیا در رتبه هفدهمین کشور دنیا از لحاظ ذخایر گازی قرار دارد. شرکت اکوئینور نروژ موافقت کرده است تا حداکثر نرخ تولید گاز طبیعی را حفظ کند تا به اتحادیه اروپا کمک کند تاسیسات ذخیره گاز خود را پر کند. اما نروژ بهوضوح نمیتواند کل گازی را که روسیه به اروپا عرضه میکند تامین کند.
مدیر اجرایی این شرکت اخیرا گفت که اکوئینور حداکثر نرخ تولید گاز طبیعی را در طول بهار و تابستان حفظ خواهد کرد تا به اتحادیه اروپا کمک کند تاسیسات ذخیره گاز خود را پر کند. این تعهد در بحبوحه نگرانیهای مداوم در مورد عرضه گاز در ماههای گرم سال، که معمولا زمانی است که ذخیرهسازی برای دوره اوج تقاضا در زمستان پر میشود، انجام میشود. سال گذشته، اکثر کشورهای اروپا نتوانستند مطمئن شوند که گاز کافی برای زمستان دارند که همین موضوع موجب بحران گاز شد. آندرس اوپدال از اکوئینور در گفتوگو با بلومبرگ گفت که نروژ همیشه شریک قابل اعتماد اروپا بوده و تا آنجا که ممکن است به عرضه گاز به این قاره ادامه خواهد داد. مشکل اروپا این است که مقدار گازی که ممکن است نروژ به کشورهای اروپایی صادر کند بسیار کمتر از نیمی از گاز موردنیاز آنهاست.
بر اساس گزارش یورواستات، اتحادیه اروپا در نیمه اول سال گذشته 8/ 46 درصد از گاز طبیعی خود را از روسیه وارد کرده است. نروژ به نوبه خود 5/ 20 درصد از واردات گاز طبیعی را در آن دوره به خود اختصاص داده که کمتر از نیمی از گازی است که روسیه به اتحادیه اروپا ارسال کرده است. به گفته بروگل، یک اندیشکده اقتصادی اروپایی، نروژ در اواخر سال 2021 بیش از 9/ 2 میلیارد مترمکعب در هفته به اتحادیه اروپا گاز صادر کرد که این رقم در مقایسه با 3/ 2 میلیارد مترمکعب صادرات روسیه است. با این حال، در نیمه اول سال، گازپروم بیش از 3میلیارد مترمکعب در هفته تولید داشت، در حالی که نروژ هرگز به این سطح نرسیده است.
این وضعیت، بزرگترین مشکل اتحادیه اروپا با امنیت عرضه گاز خود را نشان میدهد. اروپا سالهاست که بیش از حد به روسیه متکی بوده و این باعث ایجاد رضایت و اطمینان خاطر شده است که هر اتفاقی بیفتد، روسیه به ارسال گاز به اروپا ادامه خواهد داد. روسیه نیز با این تفکر موافق است، اما رویدادهای اخیر پیرامون قیمت گاز و بحران اوکراین این نظریه را در میان دولتهای اروپایی متزلزل کرده است، دولتهایی که اکنون برای یافتن تامینکنندگان جایگزین گاز در صورت نیاز عجله دارند. این کار چالش برانگیزتر از آن چیزی است که آنها انتظار داشتند.
نروژ احتمالا میتواند برای مدتی طولانیتر پمپاژ گاز را به حداکثر برساند، اگرچه برای تعمیر و نگهداری باید در نقطهای متوقف شود. با این حال، نروژ به وضوح نمیتواند کل گازی را که روسیه در حال حاضر به اروپا میدهد، پوشش دهد. همچنین، نمیتواند تقاضای اضافی را که از آلمان میآید برآورده کند، زیرا آلمان نیروگاههای زغالسنگ و هستهای خود را میبندد.
خط لوله نورد استریم یک در حال حاضر بیش از یکسوم صادرات گاز روسیه را به اروپا ارسال میکند. این ظرفیت با ایجاد و اجرایی شدن خط لوله نورد استریم 2، دو برابر میشود اگرچه بایدن و کشورهای اروپایی نسبت به خط لوله نورد استریم 2 و احتمال استفاده از آن به عنوان سلاح اقتصادی و سیاسی با شک و تردید نگاه میکنند. اروپا به جز نروژ چه گزینههای دیگری دارد؟ آسیای مرکزی یک گزینه است و به طور خاص آذربایجان که در حال حاضر مقداری گاز را از طریق کریدور گاز جنوبی که به ایتالیا ختم میشود، ارسال میکند، تنها جایگزین دیگر واردات گاز طبیعی مایع شده (LNG) است.
با وجود محدودیت ظرفیت پایانه واردات LNG، اروپا به مدت 3 ماه در بحبوحه بحران انرژی، مقصد اصلی گاز طبیعی مایع آمریکا بوده است. بر اساس دادههای رفینیتیو که رویترز گزارش داده است، 75درصد از صادرات LNG آمریکا در ماه گذشته به اروپا رفته است. تاکنون در این ماه، نیمی از محمولههای LNG ایالات متحده به اروپا ارسال شده است.
قطر و استرالیا نیز گزینههای دیگر LNG برای اتحادیه اروپا هستند. این اتحادیه حتی تحقیقات ضدانحصاری در مورد قطرپترولیوم که اخیرا به «قطر انرژی» تغییر نام داد را در این ماه به حالت تعلیق درآورد، چیزی که ممکن است نشانهای از تمایل بروکسل به دادن امتیاز در ازای گاز باشد. به طور کلی به نظر میرسد با توجه به تجربه تاریخی اروپا در خصوص بحران گاز در سال 2009 و قطع گاز وارداتی از سوی روسیه و وقوع جنگ میان روسیه و اوکراین احتمال تکرار بحران سال 2009 وجود دارد. به همین دلیل کشورهای اروپایی با توجه بر امنیت انرژی و دسترسی به منابع ارزان، دائمی و همچنین متنوعسازی مسیرهای انرژی به دنبال جایگزین کردن کشورهای مختلف به جای روسیه هستند. از همین جهت پیش از شروع جنگ شاهد گفتوگوهای کشورهای اروپایی با کشورهای مختلف مانند جمهوری آذربایجان، قطر و نروژ برای تامین نیاز گازطبیعی بودیم. نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که بیش از 40درصد گاز اروپا توسط روسیه تامین میشود و جایگزینی آن امری بسیار دشوار است. از طرفی دیگر کشورهای دیگر نیز یکشبه توان افزایش تولید ندارند و نیاز به سرمایهگذاری و اجرایی شدن پروژههاست که برای نیاز کوتاهمدت اروپا عملی نیست. سناریوهایی که حتی با جایگزینی LNG نیز قابل توجیه نیست و به نظر میرسد در صورت قطع صادرات گاز روسیه به اروپا، تکرار بحران 2009 دور از ذهن نباشد.