تحریریه ماهنامه دنیای سلامت
فرض کنید این فرصت برایتان پیش میآمد که با ثروتمندان تراز اول دنیا مصاحبه میکردید و رمز به دست آوردن ثروت هنگفت آنها را میپرسیدید. در این صورت به نظرتان به چه پاسخی میرسیدید؟ ارث یا سرمایه اولیه؟ کوشش یا پشتکار زیاد؟ دانش و علوم و تخصص و معلومات؟ چسبیدن به کاری که به آن علاقه داشتهاند؟ یا شاید هم، همه اینها؟
اما احتمالاً باورتان نمیشود که دلیل ثروتمند شدن از این هم سادهتر است؟
چون قبلاً ناپلئونهیل این مصاحبه را انجام داده و با 500 ثروتمند درجه اول امریکایی گفتگو کرده و به یک وجه اشتراک میان آنها رسیده است! این وجه اشتراک این است: «انتظار مثبت»!
همه آنها از صمیم قلب انتظار موفقیت داشتند. همیشه در ته دل امید داشتند که بهترین افراد از راه میرسند و برای رسیدن به هدف، به آنها کمک میکنند! مطمئن بودند بالاخره راهی پیدا میشود که منابع مالی آنها را تأمین میکند. در هر شکست، انتظارشان این بود که یک گام به موفقیت نزدیکتر شوند و همیشه امید داشتند مشکلاتشان به آنها درسهای بزرگ و ارزشمندی برای نزدیکتر شدن به هدف بدهد.
قبل از آنکه تجارت بخصوصی را شروع کنند از صمیم دل انتظار داشتند مردم محصول آنها را بخرند و یا از خدماتی که قرار بود ارائه دهند استقبال کنند. انتظار آنها، انتظاری مثبت بود. گویی مطمئناند آخر سر امیدشان ناامید نمیشود و آرزوهایشان تحقق مییابد. چیزی در وجودشان انتظار موفقیت را میکشید، پس، موفقیت را جذب و آنرا ربای وجودشان کردند. دنیا پر از فراوانی و نعمتهایی است که هر لحظه به سوی همه ما سرازیر میشوند، انتظار مثبت همچون کندن خندق در جلوی راه نعمتها و فراوانیهاست. اگر خندق نباشد نعمتها و فراوانیها در کجا انباشته شوند؟!
نگه داشتن پول، از به دست آوردن پول سختتر است!
خیلی از مردم کار میکنند (یا شاید هم کار نمیکنند) و پول پیدا میکنند ولی آخر ماه که میشود، میبینند یک چیزی هم بدهکار شدهاند. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد مثلاً گرانی، وضعیت اقتصادی نامناسب، هزینههای سنگین و ... یکی از دوستانم میگفت اگر وقت بیشتری داشتم پول بیشتری به دست میآوردم ولی متأسفانه در شبانه روز بیش از ده تا دوازده ساعت نمیشود کار کرد.
خوب، اگر نمیتوانیم زمان بیشتری را به وجود بیاوریم یا مثلاً وضعیت اقتصادی را رونق بدهیم، چه کنیم تا در دستآوردهای اقتصادیمان تفاوت ایجاد شود؟ شاید بهتر باشد تا از روش افراد ثروتمند الگو برداری کنیم. به غیر از افرادی که پول کلانی به ارث بردهاند و یا یک پول باد آورده به آنها رسیده است.
یکی از شگردهای بقیه افراد پولدار، این است که پولشان را مدیریت میکنند. مسئله مالی خانواده دو جنبه دارد: در آمد و هزینه. درآمد ممکن است از منابع مختلفی مانند حقوق، مزایای شغلی، سود سهام، سود بانکی، افزایش ارزش سرمایه، اجاره، هدیه و سایر محلها کسب شود و هزینههای یک خانواده هم میتواند شامل مالیات بردرآمد، هزینه بیمه اعم از تأمین اجتماعی و بازنشستگی، اقساط خرید خانه و وسایل آن، اقساط خرید خودرو، هزینه اجاره خانه، هزینه زندگی که شامل خوراک، پوشاک، و هزینه رفت و آمد، هزینههای بهداشتی، درمانی، هزینه آموزش فرزندان، هزینه تفریحات، مسافرت و هزینههای متفرقه. پس از محاسبه درآمدها و هزینهها و جمع کردن مبالغ آن، اگر این دو مبلغ را از هم کم کنیم عددی به دست میآید که اگر منفی باشد باید بر احوال خودمان گریه کنیم...
مراحل مدیریت پول خانواده بخشی از هزینههای خانواده ثابت هستند، یعنی ما همیشه در هر ماه باید حتماً این خرجها را انجام دهیم و یک سری از هزینهها متغیر هستند. یعنی همیشگی نیستند و مثلاً ممکن است فقط در یک ماه از سال اتفاق بیفتند یا موردی باشند. بهترین راه این است که ما هزینههای ثابت و متغیرمان را تفکیک کنیم و در اول ماه ابتدا پولهای مربوط به هزینههای ثابت را کنار بگذاریم و مبلغی را هم برای هزینه های متغیر در نظر بگیریم. در مورد اینگونه اقلام اول باید درمورد هدفهای مصرف آنها تصمیمگیری کنیم.
بعد هدفهایی را یادداشت کنیم که برای تمام خانواده مهم است. سپس راههایی را که میتوانیم با آن به این اهداف برسیم مشخص کنیم و در آخر فهرست نهایی اقلامیکه ما و خانوادهمان به آن نیاز داریم را تهیه و زمان خرید آنها را مشخص کنیم. میتوانیم برای منظم کردن این کار از سه جدول جداگانه استفاده کنیم. پس از تهیه فهرست، هر جنسی که خریداری شد آن را خط میزنیم.
حداقل یک بار در هفته مخارج خوراک، آب و برق، حمل و نقل، لباس، دکتر و دارو و البته مخارج مصرفی را یادداشت کنیم. برای چند ماه باید این کار را مداوم انجام دهیم، به این ترتیب مخارج متوسط ماهانه مشخص میشود. رسیدهای خرید را هم بهتر است همیشه نگهداری کنیم.
در مرحله بعدی درآمد خود را با مخارج مقایسه میکنیم تا مطمئن شویم که هزینه ما بیشتر از درآمد نیست. بعد از کنار گذاشتن هزینههای ثابت و متغیر و خیریه میتوانیم مقداری از پولمان را هم (هر چند ناچیز) پس انداز کنیم. چرا که میگویند قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.و چقدر خوب است که وقتی بعد از مدتی، پولمان به مقدار قابل توجهی رسید، آن را در کار مناسبی سرمایه گذاری کنیم و به کار بیندازیم.
نکته این است که بطور کلی قناعت کردن را نباید نادیده گرفت. مسلماً در بین خرجهایمان خرجهایی غیر ضروری داریم که میتوانیم در راستای مدیریت پولمان، به سمت کم کردن اینها حرکت کنیم.