در چنین موقعیتهایی ناچاریم از انتخابهایی که میکنیم کاملاً آگاه باشیم وگرنه مرگ حتمیاست. مثلاً وقتی که بر روی قایق کانو در رودخانهای خروشان هستید، برای اینکه قایق غرق نشود و کشته نشوید ناچارید تعادل خود را حفظ و بدنتان را شل کنید. اگر بترسید، بدنتان منقبض میشود و عدم تعادل حاصل از آن میتواند قایق را واژگون سازد.
پس باید به کمک اراده، خود را مجبور کنید بر ترس غلبه نمایید. همین که در انجام این کار موفق شوید متوجه میشوید که قربانی هیجانات نیستید و میتوانید اگر بخواهید بر آنها غلبه کنید و اگر میتوانید در یک قایق خود را کنترل کنید، پس در خانه و کار هم میتوانید چنین مهارتی داشته باشید.
هر بار که ما از انجام کاری میترسیم، اما عقبنشینی نمیکنیم و دست به عمل میزنیم، قویتر میشویم حتی اگر شکست بخوریم. کارشناسان آموزش تجربی شک ندارند که درسهایی که ما از طریق فعالیتهای ماجراجویانه یاد میگیریم، در زندگی روزمره هم کاربرد دارند.
احساس کفایت حاصله، باعث تلاش و استمرار بیشتر و نهایتاً منجر به عملکرد بسیار عالیتری خواهد شد. در ضمن هر چه از فرصتهای بیشتری برای نشان دادن تواناییهای خود و گذر از چالشها استقبال کنیم، تلاش بیشتری خواهیم کرد و همین به رشد بیشتر میانجامد. ریسکپذیری، جدای از پرورش اعتماد به نفس میتواند هویت ما را توسعه بخشد.بدین معنا که با ریسک کردن میتوانیم محدودیتهایی را که برای خود درست کردهایم و نقشهای از پیش تعیین شده خود را تا حدودی کنار بزنیم و کمرنگ کنیم.
عزم قوی در مقابله با چالشها و وقایع نامعلوم و پیشبینی ناپذیر، ارتباط و پیوندمان را با خودمان قویتر میکند، زیرا در چنین شرایطی، واکنشها و پاسخهای ما شرطیشده و پیشساخته نیستند و از ابتکار عمل و نو بودن بیشتری برخوردارند. وقتی با آشفتگیها روبرو میشویم، و با روشهای جدیدی میخواهیم بر آن آشفتگیها فائق آییم، آن وقت متوجه میشویم که الگوهای زندگی روزمره ما چطور مانع از حرکت و پیشرفت ما شدهاند.
الگوهایی که به تدریج از نامناسب بودن آنها باخبر میشویم و بتدریج باید آنها را کنار گذاشته و الگوهای جدیدی را جایگزین آنها کنیم. بهترین راه برای بهرهبرداری از مزایای ریسک کردن این است که در آن استمرار آگاهانه داشته باشیم. هرچه بیشتر خود را در موقعیتهایی قرار دهیم که ناچار به گرفتن تصمیمات بزرگ و ناگهانی باشیم، احتمال عملگرایی ما بیشتر و احتمال فلج شدن ما کمتر میشود.
ریسکهای جسمی به ما یاد میدهد در بحرانها پیروز شویم. خطر کردن به ما یادآوری میکند هیچ چیز قطعی نیست. افراد در زندگی روزمره دوست دارند به توهم امنیت چنگ بزنند اما وقتی پرده کنار میرود متوجه میشوند چقدر دنیا بیثبات است و چیزی به نام امنیت دائم و ثابت وجود ندارد.
پس به جای اینکه عمری را در ترس کنار رفتن پرده به سر بریم بهتر است مهارتهای لازم برای رویارویی با این بیثباتی را یاد بگیریم. توجه داشته باشید منظور این نیست که بی رویه و بی تناسب خود را به خطر بیندازیم. بلکه منظور این است که گاهی آگاهانه خود را در موقعیتهای ریسک زا قرار دهیم و آگاهانه مهارتها و قدرتهای روانیمان را بالا ببریم.
برای خواندن بخش اول- از خطر نترسید- اینجا کلیک کنید.