چکیده :
فلسفه عزاداری و تذکر برای امام حسین (ع) که به توصیه ائمه اطهار سال به سال باید تجدید شود به خاطر آن است که یک درس تاریخ بسیار بزرگ بگیرد ، و برای این که این درس را مورد استفاده خودش قرار دهد ، اول باید آن درس را بفهمد و برای خود حل کند و در این تحقیق امیدوارم با عنایت امام حسین (ع) این درس را بفهم .
پیشگفتار
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنی سر انگشت و صفحه بشماری
مهمترین حادثه در حیات سومین اختر ولایت جانبازی و فداکاری و شهادت وی و فرزندان و یاران عزیزش در دشت کربلا است . حادثه ای که عقل ها را تکان داد و تمام حادثه ها را در برابر خود به دست فراموشی سپرده پیوسته در صفحات تاریخ باقی و پایدار است . حادثه ای که پیام های عظیم و فراوانی به ما آموزش می دهد که قلم از نوشتن آن عاجز و زبان از گفتن قاصر می شود ، ولی وظیفه ما این است ، آنچه در توان داریم ، به اشاعه فرهنگ عاشورا بپردازیم. همانطور که ایران عزیز ما ، شاخصه اش عاشورا است . روزی که همه مردم ، سیاه پوش ، با چهره غم زده و چشمان اشکبار به خیابان ها و میدان ها می آیند و با صدای زنجیر و سنج و طبل و شیپور عاشورا را فریاد می کنند . .. در روز عاشورای سال 61 هجری است اسلامی ساکت و رخوت زد و منزوی بودند ، آنها خود سپاه ستم بودند و بر روی امام حسین (ع) و یاران و خانواده او تیغ کشیدند . بر پیکر شهیدان اسب تازیدند ، سر های شهیدان را بر نیزه زدند و در شهرها گرداندند . نه حسرتی خوردند و نه اندوهی ، حتی شادمانی هم کردند . دعبل خزاعی (1) عمق و اوج این فاجعه را به روشنی و تلخی به تصویر کرده است :
راس بن بنت محمد و وصیه
یا للرجال علی قناه یرفع
والمسلمون بمنظر و بسمع
لا جازع من ذا و لا متخشع
سر پیامبر (ص) و جانشین او ، ای مردم بر نیزه بلند است .
و مسلمانان می بینند و می شنوند ، اما کسی ناله ای نمی کند و افسوس نمی خورد . و در یک کلام ، من فقط جمع آوری کننده ، مطالب از کتابهای مختلف هستم و امیداورم مورد قبول آن امام رئوف قرار گیرد .
ولادت امام حسین (ع)
در ولادت امام حسین (ع) کلمات علماء و محدثین و مورخین شیعه و سی دچار اختلاف گردیده که در چه روزی و در چه ماهی و در چه سالی بوده است ؟ سوم شعبان ، یا پنجم آن ، یا پنجم جمادی الاولی سال چهارم هجرت یا آخر ربیع الاول سال سوم چنانچه آن را شیخ طوسی « در تذهیب » و شهید در « دروس » و بهائی در « توضیح المقاصد اختیار کرده اند و موافق روایتی است که ثقه الاسلام کلینی عطر الله مرقد از امام ششم (ع) روایت کرده است که فرمود : میان حسن و حسین یک طهر بود و فاصله ولادت آن شش ماه و ده روز است ، و منظورش اقل طهر است که ده روز است ولادت امام مجتبی نیمه ماه رمضان سال بدر ( دوم هجرت ) است ؛ ونیز روایت شده که میان حسن و حسین (ع) یک طهر نبود و مدت حمل امام حسین (ع) همان شش ماه بود و در مناقب ابن آشوب از کتاب انوار است که خدای تعالی پیغمبر خود را به حمل و ولادت امام حسین (ع) تهینت فرمود و به قتل او تعزیت ، و فاطمه آن را دانست و ناگوارش آمد و این آیه نازل گشت « مادرش او را به ناگواری آبستن داشته و ناگوارش فرو گذاشته ، و آبستنی و شیر خوارگی اش سی ماه بوده است .»(2) آبستنی زنان نه ماه است و نوزادی شش ماه نزاده است که زیست کند جز عیسی و حسین.(3) صدوق (ره ) به سند خود از صفیه دختر عبدالمطلب رضوان الله علیها روایت کرده است که : چون حسین (ع) از شکم مادر به زمین آمد و من متولی آن بودم ، پیغمبر (ص) فرمود : ای عمه ، فرزندم را نزدم آور ، عرض کردم: هنوز پاکیزه اش نکردم فرمود : تو او را پاکیزه کنی ؟ خدای تعالی او را نظیف و پاک کرده است . در روایت دیگر است که او را به پیغمبر دادم و او زبان را در کامش نهاد و حسین زبان رسول خدا را به مکیدن گرفت و من حس می کردم که از رسول خدا (ص) جز شیر و عسل به وی نمی خوراند . شیخ طوسی در « مصباح » آورده که به قاسم بن ابی العلاء همدانی وکیل امام دهم نامه رسید که : مولای ما حسین بن علی (ع) روز پنجشنبه سوم شعبان بزاد ، آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان : بار خدایا ، من از تو خواهش دارم به حق ان که در این روز زاده است ، و در ضمن این دعا است که فطرس به گهواره اش پناهنده شد و ما پس از وی به قبرش پناهنده شده ایم .(4) سید در « لهوف » گفته : در آسمان ، فرشته ای نماند جز آنکه نزد پیغمبر فرود آمد و همه به وی درود گفتند و درباره ی حسین (ع) او را تسلیت دادند و ثواب آنچه عطا شود و به گزارش دادند و تربیت حسین (ع) را به او نمودند و پیغمبر می فرمود : بار خدایا واگذار کسی که او را وانهد و بکش آن که او را بکشد و او را به مرادش برساند . (5)و در کتاب شیعه در اسلام نوشته « علامه فقید سید محمد حسن طباطبائی » درباره ولادت امام سوم چنین می فرماید : امام حسین (سید الشهداء ) فرزند دوم علی (ع) از فاطمه (س) دختر پیغمبر اکرم (س) که در سال چهارم متولد شده است . آن حضرت پس از شهادت برادر بزرگوار خود امام حسن مجتبی (ع) به امر خدا و طبق وصیت وی ، به امامت رسید .(6) صبحگاه روز سوم شعبان سال چهارم هجرت ، دومین فرزند علی و فاطمه (س) در مدینه در خانه علی (ع) کنار مسجد النبی دیده به جهان گشود و خانه زهرای اطهر(س) به نور جمال این نو گل باغ نبوت و ولایت و چراغ فروزان آسمان رسالت و امامت ، معطر و روشن شد . پیامبر (ص) به خانه فاطمه (س) آمد و فرمود : نوزاد را نزدش ببرید « اسما که افتخار کنیزی در خانه ی فاطمه (س) را داشت (7) نوزداش را به پارچه ای سفید پیچید و به حضور رسول خدا (ص) برد . پیامبر (ص) او را در آغوش گرفت و کام او را با آب دهان مبارکش برداشت . و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . روز اول یا هفتمین روز بود که جبرئیل از طرف خدا بر پیامبر (ص) نازل شد و پس از سلام عرض کرد : « این کودک را به نام پسر کوچک هارون ( برادر موسی (ع) « شبیر» که به عربی حسین است بگذار ، زیرا علی (ع) نسبت به تو همچون هارون نسبت به موسی (ع) است ، با این فرق که بعد از تو پیامبری نخواهد آمد . »
به این ترتیب نام حسین برای این فرزند دوم علی (ع) و فاطمه (س) گذاشته شد . طبق بعضی از روایات ، مدت حمل امام حسین (ع) شش ماه بود . روز هفتم ولادتش فاطمه الزهرا (س) گوسفندی را برای فرزندش به عنوان«عتیقه» کشت و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سرش نقره صدقه داد .(8) از سلمان نقل شده رسول خدا (ص) فرمود:« هارون برادر موسی» (ع) دو فرزندش را شبر و شبیر نام نهاد و من دو فرزندم را حسن و حسین( که عربی شبر و شبیر است ) نهادم . » (9)
نجات فطرس ( فرشته)
در خرائج راوندی نقل شده ، هنگامی که امام حسین (ع) متولد شد ، خداوند به جبرئیل فرمانداد با گروه بسیار از فرشتگان به حضور پیامبر (ص) آیند و تبریک بگویند ، جبرئیل در حین فرود از آسمان به زمین فرشته ای به نام « فطرس» را دید در جزیره ای افتاده ، علتش این بوده که خداوند او را مامور کاری ساخته و او در آن کار ، کندی کرده و در نتیجه به کیفر شکسته شدن گرفتار شده بود ، فطرس به جبرئیل عرض کرد به کجا می روید ؟ جبرئیل گفت : به سوی محمد (ص) فطرس عرض کرد : مرا نیز با خود حمل کن و نزد آن حضرت ببر شاید برایم دعا کند. جبرئیل خواسته او را پذیرفت و با هم همراه فرشتگان دیگر به حضور پیامبر (ص) رسیدند و تبریک گفتند ، جبرئیل ماجرای فطرس را به عرض رساند ، پیامبر (ص) فرمود: « به او بگو پیکرش را به این نوزاد حسین (ع) بمالد . » فطرس همین کار را کرد و همان دم ، خداوند فطرس را تندرست کرده به حال اول برگرداند ، سپس فطرس همراه جبرئیل به سوی آسمان پر گشود . (10)در روایت دیگر آمده : پیامبر (ص) از درگاه خدا خواست تا به خاطر حسین (ع) فطرس را آزاد کند ، خداوند دعایش را مستجاب کرد ، فطرس به مرکز سکونت خود بازگشت و بین فرشتگان افتخار می کرد و می گفت من مثلی و انا عتاقه الحسین بن علی وفاطمه وجده احمد کیست مثل من؟ من آزاد شده حسین(ع)فرزند علی(ع)وفاطمه(س)وجد حسن(ع)حضرت احمد(ص) هستم.(11) علامه مجلسی می نویسد:ام سلمه(یکی از همسران پیامبر(ص)گفت:لباس بهشتی برای حسین(ع)آوردند پیامبر(ص) به او پوشانید وفرمود: « این لباس ، هدیه ای است که پروردگارم به حسین (ع) اهدا نموده که تار پودش را ، پر جبرئیل و فرشتگان تشکیل می دهد و به حسینم می پوشانم و او را به این لباس می آرایم که بسیار دوستش دارم . »(12)آورده اند که : حسین ( ع) از فاطمه و زن دیگر شیر نخورده و همیشه او را نزد پیغمبر (ص) می آوردند و ابهام خود را در دهانش می نهاد و آن را برای کفایت دو سه روز می مکید و گوشت حسین (ع) از گوشت و خوان پیغمبر روئید . (13)ابن شهر آشوب روایت کرده که « هنگام ولادت امام حسین (ع) فاطمه (س) مریض شد و شیر در پستان مبارکش خشک گردید ، رسول خدا (ص) مرضعی طلب کرد یافت نشد ، پس خود آن حضرت تشریف آورد به حجره فاطمه (س) و انگشت ابهام خویش را در دهان حسین می گذاشت و او می مکید ! بعضی گفته اند که زبان مبارک را در دهان حسین(ع) می گذاشت و او را زقه می داد ، چنان که مرغ جوجه ی خود را زقه می دهد تا چهل شبانه روز ، رزق حسین (ع) را حق تعالی از زبان پیغمبر (ص) گردانیده بود ، پس رویید گوشت حسین (ع) از گوشت پیغمبر (ص) و روایات به این مضمون بسیار است.» (14)و در علل الشرایع روایت شده که « حال امام حسین (ع) در شیر خوردن بدین منوال بود تا آنکه رویید گوشت او از گوشت پیغمبر (ص) و شیر نیاشامید از فاطمه (س) و نه از غیر فاطمه. » (15) شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق (ع) روایت کرده که « حسین (ع) از فاطمه (س) و از زنی دیگر شیر نیاشامید ، او را به خدمت پیغمبر (ص) می بردند ، حضرت ابهام مبارک را در دهان او می گذاشت و او می مکید و این مکیدن او را دو روز سه روز کافی بود . پس گوشت و خون حسین(ع) از گوشت و خون حضرت رسول (ص) پیدا شد و هیچ فرزندی جز عیسی بن مریم (ع) و حسین بن علی (ع) شش ماهه از مادر متولد نشد که بماند ، و در بعضی روایات به جای عیسی ، یحیی نام برده شد .
تاکید پیامبر (ص) بر مقام والای امام حسن (ع) و امام حسین (ع)
1-علاقه شدید پیامبر (ص) به امام حسن و امام حسین (ع)
اسامه بن زید می گوید : شبی به خاطر نیازی به در خانه پیامبر (ص) رفتم ، در را زدم ، پیامبر (ص) از خانه بیرن آمد ، چیزی در دست و آغوشش دیدم و لی ندانستم چیست ؟ پس از رفع نیاز ، پرسیدم آن چیست ؟ ناگهان حسن و حسین (ع) را در آغوشش یافتم و شنیدم سه بار فرمود هذا ابنای و ابنا ابنتی ، اللهم انک تعلم انی احبهما فاحبهما این دو ، پسران من و پسران دخترم هستند ، خدایا تو می دانی که این دو را دوست دارم ، پس این دو را دوست بدار. (16)در روایت دیگر می خوانیم پیامبر (ص) دست حسن و حسین (ع) را گرفته بود و فرمود : « کسی که مرا و این دو را و پدر ورمادر این دو را دوست بدارد ، در روز قیامت در درجه من همراه من است .» (17)انس بن مالک می گوید :« حالکم قطر ، اجازه حضور به محضر پیامبر (ص) یافت ، پیامبر (ص) به او اجازه داد و آن روز آن حضرت در خانه ام سلمه ( یکی از همسران پیامبر (ص) ) بود ، پیامبر (ص) به امه سلمه فرمود : در را ببند ، کسی وارد نشود ، در این لحظه که ام سلمه می خواست در را ببندد ، حسین (ع) در را گشود و وارد شد و به دوش رسول خدا (ص) می پرید ، پیامبر (ص) او را می بویید و می بوسید .حاکم قطر به پیامبر (ص) عرض کرد :« آیا این کودک را دوست داری ؛ فرمود «آری ، امتم او را می کشند و اگر بخواهی مکان شهادتش را نشان می دهم ...) (18)
2- زیبایی حسین (ع)
طاووس یمانی نقل می کند : وقتی که امام حسین (ع) در مکان تاریکی می نشست ، مردم به وسیله شعاع پیشانی و گلویش ، او را می دیدند چرا که رسول خدا (ص) بسیاری از اوقات پیشانی و گلوی او را می بوسید . (19)
3- رسول خدا (ص) معلم امام حسین (ع)
امام حسین (ع) هنوز زبان باز نکرده بود ، رسول خدا (ص) برای انجام نماز مستحبی ایستاد ، حسین (ع) در کنارش بود ، رسول خدا (ص) گفت « الله اکبر » ولی حسین (ع) نتوانست بگوید ، این کار شش بار تکرار شد بار هفتم وقتی که رسول خدا (ص) گفت « الله اکبر » حسین (ع) زبان گشود و گفت : « الله اکبر » امام صادق (ع) فرمود : از این رو گفتن هفت تکبیر در آغاز نماز سنت ( مستحبی ) گردید . (20)به این ترتیب نخستین کلام حسین (ع) هنگام گشودن زبان « الله اکبر » بود و تا آخر پای « الله اکبر » ایستاد و خون پاکش را برای اعلای کلمه « الله اکبر » ایثار کرد و در ضمن این درس را از این حدیث می آموزیم که کودکان را در همان آغاز با نا مخدا آموزش دهیم و نسبت به کودکان مهربانی کنیم ، چرا که مهربانی نقش مهمی در پرورش سالم روحی و جسمی کودک دارد . چنانکه سعدی می گوید :
درس معلم ار بود زمزمه مجتبی
جمله به مکتب آورد طفل گریز پای او
4- بزرگان اهل بهشت
رسول خدا (ص) فرمود : « ما خاندان عبدالمطلب بزرگان اهل به بهشت هستیم ( یعنی ) من و علی و جعفر دو پسر ابوطالب و حمزه پسر عبدالمطلب و حسن و حسین ( علیهما السلام ) و در نقل دیگر ، نام حضرت مهدی (ع) نیز آمده است . (21)
5-امام حسن و حسین ( علیهما السلام ) فرزندان پیامبرند
طبق روایات بسیار ، حسن و حسین (علیهماالسلام ) به عنوان پسران پیامبر (ص) خوانده شده اند و معمولاً نسل هر کسی از ناحیه پسر ادامه می یابد ؛ ولی نسل پیامبر اسلام (ص) از ناحیه ی دخترش فاطمه استمرار یافت .در این باره به این روایت توجه کنید : جابر انصاری می گوید : « من و عباس ( عموی پیامبر ) در حضور پیامبر (ص) نشسته بودیم ، ناگهان علی (ع) آمد و سلام کرد ، پیامبر (ص) جواب سلامش را داد و برخاست او را در آغوش گرفت و بین دو چشمش را بوسید و در جانب راست او را نشاند.» عباس به پیامبر (ص) عرض کرد :« آیا علی (ع) را دوست داری ؟ فرمود : ای عمو سوگند به خدا علی محبویترین مخلوقات نزد من است ، خداوند نسل هر پیامبری را از صلب خودش قرار داد و نسل مرا از صلب این شخص .»(22)
6-سلام خدا بر پدر دو دسته گل خوشبو
روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود : « سلام خدا بر تو ای پدر دو دسته گل خوشبو ، در مورد این دو دسته گل خودم ( حسن و حسین ) در دنیا به تو سفارش می کنم . »(23)
7-دو گوشواره عرش خدا
پیامبر (ص) فرمود : در روز قیامت ، عرش خدا به تمام زینت ها آراسته می شود ، امام حسن (ع) بر بالای یکی از منبرها و امام حسین (ع) بر بالای منبر دیگر قرار می گیرد ، خداوند عرش را با وجود این دو بزرگواران تزیین می نماید ، همچانکه دو گوشواره زن را زینت می بخشد .(24) و در تعبیر دیگر رسول خدا (ص) با صراحت فرمود : حسن و حسین (ع) دو گوشواره عرش خدایند .(25) با توجه به اینکه عرض از تمام آسمان ها و زمین و هر چه در جهان هستی غیر از خدا هست بزرگتر می باشد و مرکز مدیریت همه جهان هستی است .
8- حسن و حسین ( علیهما السلام ) بهتر از همه
پیامبر (ص) فرمود « حسن و حسین بهتر از همه انسان های روی زمین بعد از من و بعد از علی و مادرشان هستند و مادرشان بهترین زنان زمین است . (26)
9- حسن و حسین علیهما السلام دو عروه الوثقی دین
رسول خدا (ص) فرمود : هر کس که بخواهد به عروه الوثقی ( دستگیره محکم دین ) تمسک کند آن گونه که خداوند در قران ( آیه 256 سوره بقره ) فرمود(27): ولایت و دوستی علی و حسن و حسین (ع) را بپذیرید ، چرا که خداوند بزرگ حسن و حسین (ع) را بر فراز عرش ، دوست دارد . (28)
10- عالیترین پیوند معنوی پیامبر (ص) با حسین (ع)
پیامبر ( ص ) فرمود : « حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسینا»حسین از من است و من نیز از حسینم کسی که حسین را دوست بدارد خداوند او را دوست می دارد . (29)نیز فرمود : « در جانب راست عرش خدا نوشته شده : « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه » حسین چراغ روشنی بخش هدایت و کشتی نجات است . (30)
پیشگویی و اندوه پیامبر (ص) از شهادت حسین (ع) ابن عباس می گوید : روزی پیامبر (ص) در محلی نشسته بود ، در این هنگام امام حسن مجتبی (ع) نزد پیامبر (ص) آمد ، پیامبر (ص) تا او را دید ، بی اختیار سر شک اشک از دیدگانش جاری شد و حسن (ع) را روی زانوی راستش نشاند . سپس فاطمه (س) آمد ، حضرت تا او را دید ، اشکش جاری شد ، فرمود : دخترم پیش بیا ، او آمد در مقابل آن حضرت نشست سپس علی (ع) آمد ، پیامبر (ص) تا او را دید ، اشک در چشمش حلقه زد ، فرمود : برادرم ! پیش بیا ، حضرت علی (ع) پیش آمد و آن حضرت را در طرف راستش نشاند . بعضی از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند : چرا شما هر یک از آنها را دیدید گریستید ؟ حضرت در پاسخ فرمود : « سوگند به خدایی که مرا برگزید و از همه جهانیان برتری بخشید ، و من و اینها گرامیترین خلق خدا هستیم و هیچ کسی برایم محبوبتر از اینها نیست ، سپس ماجرای شهادت هر یک را شرح داد تا به حسین (ع) رسید فرمود : اما حسین از من است ، او فرزند و پسر من و بهترین خلق بعد از برادرش حسن است ، او امام مسلمانان و خلیفه پروردگار جهان و پناه بی پناهان و دادرس مظلومان و مایه رحمت خدا بر همه ی خلایق است .»او سرور جوانان اهل بهشت و باب نجات امت می باشد ، امر او امر من و اطاعت او ، اطاعت از من است ، کسی که از او پیروی کند از من پیروی نموده و کسی که از فرمان او سر پیچی نماید ، از من نیست ، من وقتی که او را دیدم به یاد مصایبی افتادم که بعد از من به او وارد می شود . ... گویی او را می بینم که تیری به بدنش می رسد و از پشت اسبش بر زمین می افتد ، سپس همچون گوسفند او را مظلومانه ذبح می کنند . در این هنگام رسول خدا (ص ) گریه کرد و همه حاضران صدا به گریه بلند کردند . سپس فرمود : خدایا ، از آنچه که بعد از من ، نسبت به اهل بیتم روا می دارند به تو شکایت می کنم ، آنگاه حضرت برخاست و به خانه اش رفت.(31)
مقام حسین (ع) در بهشت انس بن مالک می گوید : روزی مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و درباره ی علی (ع) سوالی کرد ، حضرت فرمود : آیا از علی می پرسی ، روز قیامت ، حضرت علی (ع) ، سوار بر شتری از شترهای بهشتی شده که پاها او از زبرجد سبز و چشمان او از یاقوت سرخ و کوهان او از مشک خوشبو است ، پرچم حمد در دست اوست که آن پرچم ، چهل قسمت می باشد و بین زمین و آسمان را پر کرده است . حمزه (سید الشهدا) در طرف راست آن ، جعفر طیار در طرف چپ آن ، حضرت فاطمه پشت سر آن ، حسن و حسین در دو طرف آن ( بین حمزه و جعفر ) قرار دارند ، منادی حق فریاد می زند کجایند علاقه مندان به این گروه ، کجایند دشمنانشان ؟ این علی (ع) فرزند ابوطالب است که نامه عملش را به دست راست گرفته تا به بهشت روانه گردد . (32)ابوهریره می گوید : پیامبر (ص) را دیدم حسن و حسین ( علیهماالسلام ) را بر شانه های خود نشاند ، و نزد ما می آید وقتی به ما رسید فرمود : « هر کس این دو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته و هر کس با آن دشمنی کند با من دشمنی کرده است .» (33)درباره سیمای امام حسین (ع) نقل می کند که او در ظاهر و باطن شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص) بود .
و پیامبر (ص) در گفتاری فرمد : » این حسین است او را بشناسید ، سوگند به کسی که جانم در دست قدرت او است حسین اهل بهشت است و دوستان او و دوستان او نیز در بهشتند . (34)
11- علم حسین (ع) در دوران کودکی
حذیقه می گوید : از امام حسین (ع) شنیدم می فرمود :« سوگند به خدا حتما ظالمان بنی امیه که در پیشاپیش آنها عمر بن سعد است ، اجتماع و اتفاق رای می کنند برگشتن من . » عرض کردم : « آیا پیامبر (ص) این خبر را به تو داد ؟ » فرمود : نه .
به حضور پیامبر (ص) رفتم و ماجرا را گفتم ، فرمود :
علمی علمه و علمه علمی ، لانا نعلم بالکائن قبل کینونته
علم من ، علم حسین و علم حسین ، علم من است زیرا ما به چیزی که پدید می آید ، قبل از پدید آمدنش آگاهیم .(35)
12-علاقه شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) و امام حسین (ع)
روایت شده : ابوهریره گفت : روزی پیامبر (ص) به نماز مشغول شد هنگامی که به سجده رفت ، حسن (ع) و حسین (ع) بر پشتش پریدند و سوار شدند ، وقتی افرادی خواستند ان دو را از این کار باز دارند ، پیامبر (ص) به آنها اشاره کرد که کاری نداشته باشند ، وقتی نماز تمام شد ، آن دو کودک را به بغل گرفت و فرمود : من احبنی فلیحب هذین ، کسی که مر ادوست بدارد باید آن دو را دوست بدارد . »(36)
فراق جانگداز : همان گونه که پیامبر (ص) به حسن و حسین علیهما السلام علاقه فراوان داشت ، آنها نیز علاقه فراوان به پیامبر (ص) داشتند و بیشتر به جای اینکه در منزل باشند ، نزد پیامبر (ص) بودند و طبق روایاتی ، اصلاً حسین (ع) از پستان مادر ننوشید ، بلکه انگشت پیامبر (ص) را می گرفت و به دهان می گذاشت و می مکید و غذای او تامین می شد به هر حال حسین (ع) شیره جان پیامبر ( ص) بود . از این رو از نارحتی های شدید روزگار ، فراق این دو بزرگوار با پیامبر (ص) است ، آن هنگامی که بیست و هشت صفر سال یازدهم هجرت فرا رسید و پیامبر (ص) در بستر رحلت قرار می گرفت ، علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) و گروهی از بنی هاشم کنار بستر رحلت قرار گرفت ، علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) و گروهی از بنی هاشم کنار بستر حاضر بودند ، حسن (ع) در این وقت حدود هفت سال داشت و حسین (ع) در حدود شش سال و نیم به راستی هنگام رحلت پیامبر (ص) برای این دو آقا زاده چه گذشت ؟ و این از نمونه اندوه های بسیار شدید و جانسوز روزگار است که قلم از بیانش ناتوان است . مرحوم صدوق از ابن عباس نقل می کند : در لحظه ی آخر عمر پیامبر (ص) حسن و حسین ( علیهما السلام ) در حالی که می گریستند و شیون می نمودند ، به بالین پیامبر (ص) جدا کند ، ولی پیامبر (ص) فرمود : یا علی دعنی اشمهما ویشانی و اتزود منهما و یتزو دان متی ، انهما سیظلمان بعدی و یقتلان ظلما
« ای علی بگذار من انها را ببویم و انان مرا ببویند ، من از دیدار آنها بهره گیرم و آنها نیز از دیدارم بهره گیرند ، که این دو فرزند ، بعد از من ستم ها خواهند دید و مظلومانه کشته می شوند .» آنگاه پیامبر (ص) سه بار فرمود : « فلعنه الله علی من یظلمهما ، خدا لعنت کند آنان را که به این دو فرندم ظلم می کنند.(37)
خبر از شهادت حسین (ع) و ارزش تربیت او
روایات متعدد نقل شده که پیامبران سابق اسلام (ص) و حضرت علی (ع) خبر از شهادت امام حسین (ع) داده اند . (38)
کشتی نوح (ع) در کربلا
در طوفان جهانی حضرت نوح (ع) کشتی نوح در همه زمین ( که به صورت دریا درآمده بود ) گشت تا رسید به سرزمین کربلا ، نوح احساس کرد ، کشتی در مانده و زمین آن را می کشد ، نوح به گمان غرق کشتی ترسید ، جریان را به خدا عرض کرد ، جبرئیل بر او نازل شد و گفت : در این سرزمین حسین (ع) سبط محمد خاتم پیامبران (ص) و فرزند علی خاتم اوصیاء (ع) را می کشند . نوح عرض کرد : قاتل او کیست ؟ جبرئیل گفت : قاتل او کسی است که اهل هفت آسمان و زمین او را لعنت می کنند ، حضرت نوح (ع) چهار بار ، قاتل امام حسین (ع) را لعنت کرد ، آنگاه کشتی به حرکت در آمد ، سر انجام در کوه جودی ( در ناحیه شام ) مستقر شد . (39)
خطاب خدا به حضرت موسی (ع)
موسی (ع) به خدا ( عزوجل ) عرض کرد : برادرم از دنیا رفت ، او را بیامرز ، خداوند به او خطاب کرد : « ای موسی اگر از من در مورد همه گذشتگان و ایندگان سوال کنی ، جوا ب مثبت به تو می دهم ، جز در مورد قاتل حسین بن علی (ع) من از قاتل او حتماً انتقام می کشم . »(40)
نور پنج آل عبا (ع) در عصر آدم (ع)
روایات بسیاری از کتب معتبر رسیده که نور پنج تن ( محمد (ص) ، علی (ع) ، فاطمه (س) و حسن ( ع ) و حسین (ع) قبل از تولدشان وجود داشته و آدم و نوح و ابراهیم و موسی و ... در حوادث شدید و خطرها ، پنج تن آل عبا ( علیه السلام ) را در درگاه خداوند واسطه قرار می دادند . به عنوان نمونه تنها در میان دهها روایت ، به روایت جالب زیر توجه کنید :
در کتاب ادریس پیامبر (41) آمده :« حضرت ادریس روزی به یاران خود رو کرد و گفت : روزی فرزندان آدم (ع) در حضور او درباره بهترین مخلوقات خدا بحث کردند ، بعضی گفتند پدر ما آدم بهترین مخلوق خداست ، چرا که خدا او را با دست قدرتش خلق کرد و روح منسب به خود را در او دمید و به امر او ، فرشتگان به عنوان احترام آدم ، آدم را سجده کردند. (42)و آدم را معلم فرشتگان خواند و او را خلیفه زمین قرار داد و اطلاعت او را بر مردم واجب نمود . عده ای گفتند : نه ، بلکه بهترین مخلوق خدا ، فرشتگانند که نافرمانی از خدا نمی کنند و همواره در اطاعت خدا به سر برند ولی حضرت آدم (ع) ترک اولی کرد و خداوند او و همسرش را از بهشت بیرون نمود ، گرچه توبه او را پذیرفت و او را هدایت نمود و به او و فرزندانش وعده ی بهشت داد . گروه سوم گفتند : بهترین خلق خدا ، جبرئیل است که درگاه خدا امین وحی می باشد .گروه دیگر سخن دیگری گفتند و بگو مگو زیاد شد ، تا اینکه حضرت آدم (ع) در مجلس حاضر گشت ، پس از اطلاع از ماجرا به انها فرمود : « فرزندانم ! آن طور که شما فکر می کنید ، درست نیست . وقتی خداوند مرا آفرید و روحش را در من دمید بلند شدم و نشستم در حالی که به عرش خدا می نگریستم ناگهان پنج نور در نهایت شکوه و کمال و درخشش دیدم که غرق در انوار آن شدم . عرض کردم خدایا این پنج نور کیستند ؟ فرمود؟ این پنج نور ، نور اشرف مخلوقات اند ، اینها بابهای رحمت من و واسطه ی بین من و مخلوقاتم هستندو اگر اینها نبودند تو را و آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ و خورشید و ماه را نمی آفریدم ، عرض کردم : خدایا نام اینها چیست ؟ فرمود : به عرش بنگر . وقتی به عرش نگاه کردم این نام های پاک را یافتم : بارقیلطا ، ایلیا ، طیطه ، شبر ، شبیر . یعنی محمد (ص) ، علی (ع) ، فاطمه (س) ، حسن و حسین ( علیهما السلام ) (43)در آیه 37 سوره بقره می خوانیم : فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه ؛ ( پس از ترک اولی که ادم آدم سرزد و او و همسرش از بهشت رانده شدند ) آدم (ع) توبه کرد و از پروردگار خود کلماتی دریافت و با انها توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت .از ابن عباس نقل شده از پیامبر (ص) سوال شد منظور از این «کلمات » چیست که آدم آن را در درگاه خدا واسطه قرا داد ، فرمود : « آدم ، خداوند را به حق محمد (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) یاد نمود و درخواست کرد خداوند توبه اش را پذیرفت » (44)
آیه تطهیر در حق حسین (ع) و ...در آیه 33 سوره احزاب می خوانیم : اِنَّما یُریدُ اللهَ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِرَکُم تَطهیراً .
همانا خداوند می خواهد پلیدی و گناه را از شما ( اهل بیت ) دور کند و کاملاً شما را پاک سازد .روایات بیشماری از کتب سنی و شیعه رسیده که منظور از اهل بیت در آیه مذکور پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) هستند .(45) به عنوان نمونه به این روایت توجه کنید : « پس از نزول آیه ی فوق ، مدت شش ماه ، پیامبر (ص) برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه (س) می گذشت و صدا می زد : هنگام نماز است ای اهل بیت . اِنَّما یُریدُ اللهَ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِرَکُم تَطهیراً .به این ترتیب می بینیم حسین (ع) جزء اهل بیت و پاکان و معصوم از هر جهت است و تکرار مداوم آیه ی تطهیر فوق در شش ماه ، از پیامبر (ص) برای آن است که به طور کامل مشخص شود که این خاندان از اهل بیت هستند و مشمول آیه تطهیر می باشند و کسی در این باره شک نکند .(46) در آیه 8 و 9 سوره دهر می خوانیم:
8 . وَ یُطعمِون الطَّعام عَلی حُبِّه مِسکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً 9. اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً شَکُوراً .
و می خورانند طعام را بر دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر . جز این نیست که اطعام می کنیم شما را برای رضای خدا نمی خواهیم از شما پاداشی ونه شکری و مجمل شان نزول بر طبق روایت کشاف و غیره آنکه حضرت امیر مومنان علیه السلام برای امام حسن و امام حسین (علیهما السلام ) سه روز روزه نذر کرده بود . و همچنین حضرت فاطمه (س) فضه و بعد از شفا یافتن هر پنج نفره به روز ه رفتند پس حضرت فاطمه (س) شب اول یک صاع جو از جمله سه صاع که به قرض گرفته شده بود آرد کرده پنج قرض نان پخت و هنگام افطار به مسکینی که در خانه آمده بود دادند و همگی یا آب افطار کردند در شب دوم به یتیمی دادند و در شب سوم به اسیری دادند و با آب افطار کردند . پس در روز چهارم در حالتیکه حضرت رسول خدا (ص)در ناتوانی فاطمه و حسن و حسین( علیهما السلام ) نگران بود جبرئیل با این سوره نازل شد و تحیت الهی را رسانید .( البته در بعضی روایات می گویند :فضه جزو آنها نبوده است) به این ترتیب می بینیم حسن و حسین ( علیهما السلام ) در دوران کودکی دوش به دوش پدر و مادر ، در سخت ترین شرایط ، دیگران را بر خود مقدم می دارند .
پی نوشت ها :
1.دعبل خزاعی ، دیوان ( بیروت ، دارالکتب البنانی 1972 م ، ص 107 )
2. احقاف / 15
3.گویم که احتمال قوی می دهم عبادت خبر یحیی و حسین بوده ، زیرا یحیی و حسین به هم شباهتها داشتند که مدت حمل یکی از انها است و در خبر دیگر حمل یحیی شش ماه است و حمل حسین (ع) چنین است ولی مدت حمل عیسی (ع) در بسیاری از روایات نه ساعت است که هر ساعتی به جای یک ماه است
4.مصباح المجتهد ، شیخ طوسی ج 2 ص 735
5.ابن شهر آشوب در « مناقب » گوید : در حدیث است که : روزی جبرئیل نازل شد ، حضرت در خواب دید و حسین به شیوه کودکان بی تابی می کرد ، جبرئیل نشست و او را به گریه بازداشت تا مادرش بیدار شد ، رسول خدا (ص) او را از این واقعه آگاه کرد
6.ارشاد مفید ، ص 179 و اثبات الهداه ، ج 5 ، ص 168-212. اثبات الوصیه ، مسعودی ( چاپ تهران – سال 1320 ) ص 125 ) .
7.نظر به اینکه اسماء ( هعمسر جعفر طیار در این هنگام در حبشه بود ظاهراً خدمتگذار خانه زهرا (س) در این وقت اسلمی بنت عمیس ) همسر حضرت حمزه ) بوده است .
8.کافی ، ج 6 ، ص 33 .
9.مناقب ابن مغازلی ، ط اسلامیه ص 379
10.بحار ، ج 44 ، ص 182
11.مناقب آل ابیطالب ، ج 4 ، ص 74 و 75
12.چهارده معصوم ، عماد زاده ، ص 614
13.کتاب در کربلا چه گذشت با ( ترجمه نفس المهموم ) تالیف : مرحوم شیخ عباس قمی .
14.کتاب منتهی الامال ، ج 1 فصل 1 ، ص 417
15.علل الشرایع ، باب 361 ، ص 734
16.صحیح ترمذی ، ص 192 ( در طبع دیگر ج 5) ص 322 . نظیر این روایت در مناقب ابن مغازلی ، ص 375 آمده است .
17.مسند احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 77 ، مناقب ابن مغازلی ص 370 .
18.مناقب ابن مغازلی ، ط اسلامیه ، ص 377 . در این باره روایاتی با ذکر طرق سندشان در کتاب « سنتنا و سیرتنا» تالیف علامه امینی آمده است .
19.بحار ، ج 44 ، ص 178 و 194 ، مناقب ابن آشوب ، ج 4 ، ص 73 و 75 به نقل از جامع ترمذی
20.بحار ، ج 44 ، ص 196
21.تاریخ خطیب ، ج 9 ، ص 434 – شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج 2 ، ص 181 – مناقب ابن مغازلی شافعی ، ط اسلامیه ، ص 48 .
22.جامع الصغیر سیوطی ، ج 1 ، ص 230 و مدارک دیگر در پاورقی مناقب ابن مغازلی ص 49 .
23.سلام الله علیک یا اباالریحانتین ، اوصیک بریحانتی من الدنیا ( ناسخ التواریخ ، ص 36 ) .
24.امالی صدوق ، مطابق نقل ناسخ التواریخ امام حسین (ع) چاپ رحلی ، ص 31
25. بحار ، ج 44 ، ص 242
26.عیون اخبار الرضا ، طبق نقل ناسخ التواریخ امام حسین (ع) ، ص 22
27.کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان اورد .« فقد استمسک بالعروه الوثقی» « به دستگیره محکمی دست یافته است » ( بقره 256 ) .
28.عیون اخبار الرضا ، طبق نقل ناسخ التواریخ امام حسین (ع) ص 22
29.سنن ترمذی ، ج 5 ، ص 324
30.کمال الدین صدوق ، ص 154 ، بحار ، ج 36 ، ص 205
31.فرائد السمطین ، محمد حموینی شافعی ، ج 2 ، باب 8 .
32.بحار ، ج 7 ، ص 331
33.الاصابه ، ج 11 ، ص 33
34.فتح الباری ، ج 7 ریا، ص 75
35.بحار ، ج 44 ، ص 189
36.مناقب ابن آشوب ، ج 3 ، ص 384
37.کحل البصر از محدث قمی ، ص 194
38.کتاب بحار ، ج 44 ، روایات بسیار به این عنوان تنظیم شده ، به صفحه 223 تا 268 مراجعه شود .
39.بحار ، ج 44 ، ص 243
40.عیون اخبار الرضا (ع) ، ج 2 ، ص 47 .
41.این کتاب در سال 1895 میلادی در لندن به زبان سریانی چاپ شده است و روایت فوق در صفحه 514 و 515 آن آمده است
42.این سجده ، سجده تکریم و کر بود ، تشکر از خداوند متعال که موجودی به نام انسان دارای روح نورانی آفریده است .
43.علی و الحاکمون ، تالیف استاد محمد صادقی ، ص 53 ، ما در این باره در کتاب رسول الاسلام فی الکتب السماویه و پنجاه و نه بشارت از پیامبران سابق درباره پیامبر اسلام محمد (ص) و علی (ع) و امام حسین (ع) و امام مهدی (ع) ذکر کرده ایم .
44.مناقب بان مغازلی شافعی ، ط اسلامیه ، ص 63 ، این روایت از طریق متعدد از ائمه اهل بیت (ع) ، نیز نقل شده است . ( تفسیر نور الثقلین و مجمع البیان ذیل آیه 37 بقره ) .
45.در این باره به شواهد تنزیل ، ج 2 ، ص 10 تا 92 و احقاق الحق جلد 2 ، در المنثور ذیل آیه 33 سوره احزاب و تفاسیر شیعه ذیل ( همین آیه مراجعه شود )
46.شرح این مطلب را در تفسیر نمونه ، ج 17 ، ص 287 تا 305 را بخوانید .
منابع
1.قرآن
2.ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، انتشارات علامه ، قم ، بی تا
3.ابن مغازی ف مناقب ، ط اسلامیه ، بی تا
4. ابن بابویه ، ابی جعفر بن علی بن الحسین ، عیون اخبار الرضا ، المطبعه الحیدریه النجف ، بی تا
5.ابن بابویه ، ابی جعفر محمد علی بن الحسین ، علل الشرائع ، طعبه مصححه ، منقحه ، بی تا
6.احمد بن حنبل ، المسند ، ناشران ، مکتبه السلامی ، دار صار ، بیروت ، بی تا
7.ابن ابی حدید ، شرح نهج البلاغه ، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ، چاپ دوم ، مصر
8.دعبل خزاعی ، دیوان ، دار الکتب لبنانی ، بیروت ، 1972 م ص 107
9.سنن ترمذی ، المکتبه اسلامیه ، للحاج الشیخ
10.شیخ طوسی ، مصباح المجتهد ، ناشر موسسه فقیه شیعه ، بیروت 1411
11.شیخ مفید ، ارشاد ، مصنفات شیخ مفید ، تهران ، بی تا
12.شیخ عباس قمی ، منتهی الامال ، نشر جمال ، تاریخ چاپ 1382 هـ . ش
13.شیخ عباس قمی ، کتاب در کربلا چه گذشت ( ترجمه نفس المهموم ) مترجم محمد باقر کوه کمر هان ، انتشارات جمکران 1382 هـ . ش
14.شیخ صدوق ، کمال الدین ، مکتبه صدوق
15.شافعی ، محمد حموینی ، فرائد المسطین ، ط ، مصر ، بی تا
16.صحیح ترمذی ، مناقب ، ط بیروت ، بی تا
17.عمار زاده ، چهارده معصوم ، بی چا ، بی تا
18.الکلینی الرازی ، ابن محمد بن یعقوب بن اسحاق ، کافی ، 8 ج ، دار الکتب اسلامیه – تهران ، 1363 هـ ش
19.مسعودی ، اثبات الفرضیه ، چاپ تهران سال 1320 هـ . ق
20. مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، 110 ج ، دار الکتب اسلامیه ، تهران 1362 ، هـ . ق
21.محدث ، کحل البصر ، بی چا ، بی تا