سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
قوه قضائیه در کمین مسلحین
"تیراندازی در عروسی"؛ رسمی که باید تعطیل شود
رییس کل دادگستری استان خوزستان گفت: با افرادی که در حمل سلاح مشارکت داشته باشند و به ویژه کسانی که در آیینهای عزا و شادی از این اسلحهها استفاده کنند برخورد جدی خواهد شد.
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام صادق مرادی روز سهشنبه گذشته طی سخنانی در "نمایشگاه دستاوردهای جامعه اطلاعاتی در حوزه سلاح و مهمات غیر مجاز خوزستان" که در مجتمع فجر سپاه اهواز برگزارشد با بیان اینکه بسیاری از تیراندازیها برنامهریزی بدخواهان انقلاب است، افزود: در خصوص حمل سلاح غیر مجاز با کسی شوخی نداریم و تقریبا ثابت شده بسیاری از این تیراندازیها که در مراسم مختلف انجام میشود خلاف میل صاحب مراسم است.
وی ادامه داد: به همکاران قضایی اعلام شده است کسانی که در اجتماعات تیراندازی میکنند شناسایی و با افرادی که صاحب مراسم هستند، با عنوان مشارکت در این امر برخورد قانونی شود.
رییس کل دادگستری استان خوزستان با بیان اینکه کسانی که اسلحه وارد میکنند قصد مقابله با نظام را دارند، گفت: ماموران نظامی، انتظامی و امنیتی وظیفه دارند با کسانی که قصد مقابله با نظام را دارند به اشد وجه برخورد کنند و هیچ رحمی نداشته باشند.[1]
*معضل تیراندازی در مراسم عزا یا شادمانی بایستی یکبار برای همیشه حل شود.
رسمی غلط که متأسفانه در میان برخی افراد و اقوام رواج دارد و بایستی با دو ابزار فرهنگسازی و برخوردهای قضایی و امنیتی جلوی آنرا گرفت.
چه اینکه این رفتار ناهنجار کراراً منجر به اتفاقات تلخی شده و چه بسیار میهمانان یا حتی دامادهایی که در مراسم جشن ازدواج بر اثر همین رسم غلط کشته شدهاند.
البته بایستی تصریح کرد که این تلفات، فرع بر گناه اصلی "ایجاد رعب و وحشت" در میان مردم و ناامن جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی ایران است.
برکندن این رسم غلط از الزامات امنیتی است و مردم منتظر قضاوت پیرامون عزم مسئولان ذیربط در این رابطه هستند.
***
اصلاحات در تله بنیانگذار گیر کرده است
نارضایتی چپهای جوان از انتصاب دوباره بهزاد نبوی در جبهه اصلاحات
روزنامه اصلاحطلب شرق طی یادداشتی در شماره سهشنبه گذشته خود به انتصاب مجدد بهزاد نبوی به سمت ریاست جبهه اصلاحات پرداخت و از این انتصاب انتقاد کرد.
در یادداشت تفصیلی شرق در این رابطه میخوانیم: بهزاد نبوی که روزگاری با نام مستعار حمید جهانبین در خانههای مخفی زندگی میکرد، حالا انگار سعی میکند بهجای چریکبودن، سیاستمدار باشد؛ آنهم سیاستمداری بیحاشیه که هموارترین مسیر را میپیماید؛ یعنی کنارآمدن با وضع موجود سیاسی و انگار اصلاحطلبان هم در شرایط بیرونقی سیاستورزی سعی میکنند با همین دستفرمان جلو بروند؛ بهنحویکه با دانستن مشکلات اساسی جبهه اصلاحات، یعنی فروریختن سرمایه اجتماعی، ناامیدی مردم از سیاستورزی، بیاعتمادی عمومی به تَکرارها و البته فشارهای شدید اقتصادی بر عموم مردم، همچنان به همان شیوهای عمل میکنند که در دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم عمل کردند.
این گزارش میافزاید:
"اصلاحطلبان در تمام این سالها صرفا نام تشکیلاتهای سیاسی خود را عوض کردهاند و مشخصا از زمان رویکارآمدن روحانی در سال 92، هیچ ایدهای برای ادامه مسیر سیاسی نداشتند و همه آبرو و سرمایه خود را در دامن روحانی و دولت او ریختند؛ قماری که البته درنهایت به باخت اصلاحطلبان منجر شد؛ زیرا عملکرد ضعیف روحانی به نام اصلاحطلبانی نوشته شد که اتفاقا سهم ویژهای هم در دولت یازدهم و بهخصوص دوازدهم نداشتند اما در تمام این سالها اصلاحطلبان یا به مدح روحانی میپرداختند یا در کنشگرایانهترین برخورد، سکوت میکردند! و هروقت صدایی متفاوت در چنین شرایطی از میان اصلاحطلبان برمیخاست، موجی از هجمههای وسیع به آن صدا صورت میگرفت تا در نطفه خفه شود.
از طرفی، استمرار حضور نیروهای قدیمی در جبهه اصلاحات، بهطور آشکاری نشاندهنده تربیتنکردن نیروهای جوان سیاسی در این جبهه است؛ نقدی که از گذشته نیز گفته میشد و بسیاری از دلسوزان اصلاحات این هشدار را میدادند که روزی دست اصلاحطلبان از سرمایههای انسانی جدید خالی میماند؛ بااینحال، اصلاحطلبان با محفلی ادارهکردن تشکیلات خود، هیچگاه نخواستند جایگاه خود را به نیروهایی جدید بدهند. در حقیقت به نظر میرسد انتخابات مجدد نبوی یک پیام روشن برای مخاطبان اصلاحات دارد؛ آنکه قرار نیست در مسیر گذشته اصلاحات تغییری ایجاد شود و چه خوب و چه بد، همان مسیر طی میشود و یحتمل همان نتیجهها هم به دست میآید. "
شرق تصریح میکند: برخی چهرههای اصلاحطلب منتقد جبهه اصلاحات معتقدند روش فعلی این جبهه انعطافناپذیری، درجازدن و لاجرم زوال سازمان تشکیلاتی اصلاحات را به همراه دارد. اینگونه که به نحو شهودی همه حس میکنند عوامل محیطی و متغیرهای سیاسی در ایران تغییر کرده اما توان و امکان تغییر وضعیت خود را ندارند. تمدید مجدد ریاست بهزاد نبوی بر تشکیلات اصلاحات در آستانه 80سالگی، از نگاه بخشی از جریان اصلاحطلب بهمعنای مقاومت این تشکیلات در برابر یک پوستاندازی اجتنابناپذیر است؛ آنهم درحالیکه بخشی از جریان اصلاحطلبی نقدهای مهمی به آخرین آزمون نبوی در مدیریت انتخابات 1400 دارد. اصلاحطلبان متقدم بر این تصور هستند که اصلاحات قائم به ذات آنهاست؛ برای همین شبیه دیواری شدهاند که تصور میکنند هر آجری از این دیوار جدا شود، همه دیوار فرومیریزد و نقش و اثرگذاری آنها نیز از بین میرود. اصلاحات در تله بنیانگذار گیر کرده است؛ بنیانگذارانی که رشد اصلاحات را موجب شدند اما نتوانستند همسو با تحولات زمانه حرکت کنند، پاسخهایشان به مسائل جدید همان پاسخهای قدیمی است و در نتیجه نتوانستند اصلاحات را از مرحله رشد به مرحله بلوغ گذر دهند.[2]
*انتقادات این یادداشت به "تَکرار میکنم" خاتمی، راه ندادن همچنان جوانان به ستاد اصلاحات و انقلت برای استفاده همیشگی از رجال همیشگی اظهرمنالشمس است.
معالوصف به نظر نمیرسد که در ستاد اصلاحات گوشی برای شنیدن این انتقادات باشد...
زیرا امری که با تجربه سالیان ما از ستاد اصلاحات واضح شده این است که تصلب و دیکتاتوری حزبی در ستاد جریان چپ موج میزند و مخالفت در اردوگاه اصلاحات محکوم به بایکوت است.
در بحث جوانان و ستاد اصلاحات البته 2 سابقه تاریخی هم وجود دارد.
اولی رو ترش کردن اصلاحطلبان نسبت به تشکیل حزب جوانگرای ندای ایرانیان که عملا این حزب را از روز اول منزوی کردند.
و دومی تأکید لازمالاجرای سعید حجاریان بر ایجاد "هسته سخت اصلاحات" یا همان راهبری جریانی توسط پیرمردهای همیشگی.
با این تفاسیر به سادگی میتوان گفت که چپهای ستادی اسلحه خود را روی شقیقه جوانان اصلاحطلب شلیک کردهاند و کسی اگر منتظر رویکردهای تازه در جریان اصلاحات است باید از خودش قطع امید کند و منتظر آینده و حوادث روزگار باشد.
گفتنیست، جبهه اصلاحات در ایام انتخابات 1400 دست به "تحریم خاموش انتخابات" زد و رسما از دموکراسی خارج شد.
جالب است که بهزاد نبوی بعنوان رئیس جبهه اما اعلام کرد که با تحریم انتخابات مخالف بوده است! [3]
***
"رهروان شهدا الان هم هستند"
بغض علامه جوادیآملی برای شهید یخزده در برف
آیتالله جوادیآملی، از مراجع عظام تقلید و مفّسر برجسته قرآن کریم، اخیراً در دیدار با دست اندرکاران کنگره حکمت سیاسی متعالیه طی سخنانی به نقل یکی از خاطرات خود از حضور در جبهههای دفاع مقدس پرداختند.
به گزارش شفقنا، ایشان در بخشی از این دیدار که ویدئوی آن منتشر شده است با اشاره به بیان امیرالمؤمنین علی(ع) در "ستون دین بودن مردم در جامعه اسلامی" گفتند:
"جنگ فطرت دینی و علاقه مردم –ایران- به دین را نشان داد. خیلی عزیزان ما پلاکهایشان را انداختند دور. –و گفتند- که ما نمیخواهیم شناخته شویم.
آقای دیباجی بود. اصفهانی. سید بسیار خوبی بود. خداوند غریق رحمتش کند. ما یک وقتی با هم رفتیم امیدیه. (به سمت جبهه)... ایشان رفت کردستان. و یکدیگر را که میدیدیم گزارش میدادیم. ایشان از کردستان به ما گزارش داد که آنجا شرایط صعب است...
(ایشان تعریف میکرد که) بعد از مدتی ما شنیدیم که برف سنگینی آمد در کوههای کردستان...یک عدهای از عزیزان-رزمنده- آنجا در برف بودهاند. یک وقت است که کسی میخواهد بیاید در برف گیر میکند. یک وقت اما در آنجا میماند.
این عزیزانی که در سنگرهای کردستان بودند گفته بودند خب برف بیاید. میدانستند در آن کوهها برف سنگینی میآید. -اما در سنگرها مانده بودند- اینها عمود الدین است.
انقدر ماندند تا یخ زدند. (بغض علامه)
جنازههای اینها را آوردند. ما که مجلس ترحیم میرفتیم، بالاخره یک فاتحهای میخواندیم –اما- آنشب تا آخر نشستم و گریه کردم. گریه خجالت. نه برای اینکه ثواب ببرم. انقدر ادم مجاهد باشد. مرگ روبهرویت باشد اما بگویی نه! من سنگر را خالی نمیکنم. اینها عمودالدین هستند. اینطور نبود که بگویند شاید. جای باید بود. که باید باشی اینجا و یخ بزنی. گفتند چشم. الان هم هستند. الان هم در متدینین اینها هستند. اینها را کی تربیت کرد؟ پس این مکتب –تشیع- میتواند عمودالدین تربیت کند. "[4]
*در این بیانات علامه جوادیآملی 2 نکته مبرّز است.
اول زلال بودن نسبت به مقام شهادت. و دو دیگر امیدواری ایشان به جامعه متدین ایرانی و رؤیت ادامه خط شهدا در میان مردم.
ترویج این 2 نکته در مقوله راهبردی "جهاد تبیین" یکی از ضروریات است.
***
1_ irna.ir/xjHKSQ
2_ https://sharghdaily.ir/fa/main/print/306821
3_ entekhab.ir/002c3i
4_ https://fa.shafaqna.com/?p=1332573