سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
(این آخرین شماره وبلاگ مشرق در سال 1400 است و نخستین شماره وبلاگ در سال 1401 از روز یکشنبه، 14 فروردین سال جدید در معرض مطالعه و خوانش مخاطبان محترم قرار خواهد گرفت. انشاءا...)
***
آفت عجیب تحزّب ایرانی؛ همکاری در کنار اختلاف مبنایی!
سخنگوی جبهه اصلاحات از برگزاری انتخابات ترکیب هیئت رئیسه جبهه اصلاحات خبر داد و از این گفت که دبیرکل حزب کارگزاران به عنوان نایب رئیس اول این جبهه انتخاب شده است.
به گزارش جماران، علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات از برگزاری انتخابات هیئت رئیسه این جبهه خبر داد که بر این اساس، سیدحسین مرعشی به عنوان نایب رئیس اول، فاطمه راکعی نایب رئیس دوم، علی باقری به عنوان دبیر و علی شکوریراد به عنوان سخنگوی جبهه اصلاحات انتخاب شدند.
پیش از این هفته گذشته، بهزاد نبوی بار دیگر به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب شده بود.[1]
*انتصاب مرعشی بعنوان نایب رئیس اول جبهه اصلاحات در حالی است که آقای مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران است و این حزب نیز با اصلیترین تصمیم تاریخ جبهه اصلاحات مخالف بوده است.
حزب کارگزاران بعنوان حزبی بزرگ و ریشهدار، در جریان دو انتخابات 98 و 1400 با تصمیم جبهه اصلاحات مبنی بر "تحریم انتخابات" و نداشتن کاندیدا مخالف کرد و آنرا فرصتطلبی نامید.
جالب است که بدانیم رجال مبرّز حزب کارگزاران نیز در ایام بروز این تصمیم شریرانه، بارها و بارها سخنرانیهای غرّایی را در نقد این تصمیم مطرح و اشتباهات جبهه اصلاحات را گوشزد کردند.
دقت شود که مسئله تحریم انتخابات مثل "کفر پس از اسلام" است و یک اشتباه کوچک نیست. این مقولهای است که حزب و رجال آن را تبدیل به معاندان مسلح یک حکومت میکند و نظام سیاسی منطقا وظیفه دارد آنها را به اشدّ مجازات برساند.
زیرا تحریم انتخابات و معرفی نکردن کاندیدا به مثابه لگد زدن به دستاوردهای جمهوریت و قبول نداشتن نظام سیاسی است. ضمن اینکه زمین گذاشتن صندوق رأی نیز به معنی برداشتن اسلحه است.
پس این یک رفتار مبنایی است که ماهیت حزب سیاسی که وظیفه دفاع از مردمسالاری و حکومت سیاسی دارد را تغییر میدهد.
اکنون چگونه است که کارگزارانیها که با تصمیم افراطی و فرصتطلبانه تحریمی جبهه اصلاحات مخالف بودهاند اما پست نائب رئیسی همین جبهه را میپذیرند؟!
چنین چیزی منطقا ممکن نیست و مرعشی فقط در حالتی میتوانست داوطلب این سمت باشد که از حزب کارگزاران استعفا کرده باشد.
البته پدیده عجیب "همکاری در کنار اختلاف مبنایی" مختّص اصلاحطلبان نیست و بین برخی طیفها و احزاب اصولگرا هم هست.
در جریان رویدادهای سیاسی سال 92 شاهد بودیم که فردی در جبهه پایداری صراحتا اعلام کرد که در ولایتمداری آقای روحانی تردیدی وجود ندارد اما در ولایتمداری قالیباف تردید داریم!
این فرد و جبهه پایداری اما بعدها در ائتلاف نیروهای انقلاب و مجلس یازدهم با آقای قالیباف و طیف نیروهای سیاسی ذیل گفتمان او همکاری کردند و هرگز هم توضیح ندادند که پیوست آن سخنان تند در ردّ ولایتمداری قالیباف چه شد؟!
مادام که این پدیده پارادوکسیکال در سیاست و تحزّب ایرانی حل نشود، برخی چالشهای سیاسی نیز رفع نخواهد شد و البته مردم نیز در این فرایند دچار آسیب میشوند.
***
نکتهای که خواص و احزاب سیاسی باید بدانند
مردم شما را با کارنامه قضاوت میکنند نه با برنامه و مانیفست!
محسن رهامی، از فعالان اصلاحطلب اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است: در حال حاضر از جریان چپی که از زمان امام (ره) فعال بود و بعد از دوم خرداد به عنوان اصلاحطلب خود را به مردم معرفی کرده، در طول 30 تا 40 سال گذشته هنوز مانیفیستی که دربردارنده همه دیدگاههای اصلاحطلبان در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد، تببین و نوشته نشده است.
او میافزاید: اگر اصلاحطلبان مانیفیست خود را تببین کرده، همه اقشار مختلف جامعه را باید دعوت کنند تا نظر آنها را درباره این مانیفیست بپرسند و اعمال کنند. اگر روی مانیفیست کار کرده و توافق داشته باشیم خود به خود انسجام بین ما ایجاد میشود. اما اگر مانیفیست مشخصی نباشد در طول سال بطور مستمر فعالیت نکنند و احزاب در آستانه انتخابات تلاش کنند که سهمیه بیشتری داشته باشند، در اینجا طبیعی است حتی اگر شما به جای بهزاد نبوی قهارترین سیاستمدار دنیا مانند چرچیل را هم در آن مجموعه بگذارید تا دعوا بر سر سهمیه را مدیریت کند، نمیتواند مسأله اعتماد مردم را حل کند.
رهامی همچنین گفته است: اگر تبار تاریخی اصلاحات را نگاه کنیم، مردم ایران در بین تفکرات مختلف، نسبت به تفکر اصلاحات خوشبین بوده و علاقه بیشتری دارند، در واقع مردم از اصلاحات زده نشدهاند اما اینکه اصلاحطلبان میتوانند آن آرمانها را برآورده کنند محل سؤال مردم است.
در اظهارات این افراد همچنین میخوانیم:
"ما اگر بخواهیم در انتخابات مجلس دوازدهم در اواخر سال 1402 وارد میدان رقابت شویم و حامیان و طرفداران خود را دعوت به حضور در انتخابات کنیم، باید به شرایط قانونی و بیطرفانه میدان رقابت اطمینان داشته باشیم"![2]
*مهمتر از مانیفست مکتوب اصلاحطلبان اما کارنامه آنهاست که در مقابل چشم بینای مردم قرار دارد.
کارنامهای که مقولاتی مثل "تحریم انتخابات، اظهار عشق و فدایی بودن نسبت به دولت روحانی، نپذیرفتن مسئولیت ناکارآمدیهای دولت روحانی، فرماندهی فتنه 88 و فتنه اقتصادی آبان 98، مخالفت با مقاومت ایران در سوریه و زیست لاکچری" از ارکان هستند.
اکنون و با این کارنامه چه حاجت به مانیفست مکتوب؟!
آیا مردم با رؤیت همین کارنامه به راحتی نمیتوانند به این سؤال پاسخ دهند که "اصلاحطلبان میتوانند خواستههای معقول جامعه را برآورده کنند یا خیر"؟!
مشخص است که میتوانند و آقای رهامی هم نخواسته یا ندانسته که به جای توضیح درباره کارنامه اصلاحطلبان، به گزینه فاقد اولویتی به نام مانیفست مکتوب پرداخته است!
***
خسارت محض برجام، از باخت_باخت تا برد_برد
جبهه اصلاحات اخیراً و در واکنش به اعلام وقفه مقطعی در مذاکرات برجامی وین بیانیهای صادر کرد و به انتقاد از مواضع روسیه پرداخت.
در بخشی از این بیانیه میخوانیم:
"ایران در مذاکراتی که برای رفع تحریمها آغاز کرده اکنون در یک دوراهی باخت-باخت قرار گرفته و گروگان منافع و تحمیل کشور ثالثی شده است که اساسا تحریمهای اخیرش موضوع این مذاکرات نبوده است."[3]
*دقت شود که این آقایان اگر واقعا دلسوز ایران و ایرانی هستند اساساً نباید از ابتدا مثل پروانه گرد توافقی میگشتند که در آن به غیر از آمریکا، 5 کشور دیگر هم حضور داشتند.
بله! طرف اصلی آمریکاست اما 5 کشور دیگر هم طبعا منافعی دارند. و هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که این کشورها به وین بیایند اما در آنجا صمٌبکم بنشینند و خواستهای نداشته باشند.
و باز دقت شود که دو گزینه مطالعه و عقلانیت دیرزمانیست که در اردوگاه اصلاحات مهجور مانده و به جای آنها رفتارهای هیجانی و شهوات سیاسی جایگزین شده است.
به زعم ما برجام در شرایط یک دهه اخیر، به مثابه زنجیری بر پای پیشرفت کشور خواهد بود. کما اینکه این تحلیل در دولت روحانی به اثبات رسید و در دولت رئیسی هم معجزه جدیدی در کار نخواهد بود.
مردم ایران گناهی ندارند اگر اصلاحطلبان تحلیلهای غلطی دارند و جملگی متبّع و معقب توافقی شدهاند که در مبانی آن اغلاط فراوان وجود دارد و سطح ایدهآل آن اساسا محقق شدنی نیست.
فلذاست که بحث شرایط باخت_باخت همانقدر غلط است که تئوری برد_برد غلط بود.
ضمن اینکه بدانیم بعید است آقای رئیسی در قبال برجام بیشتر از روحانی اهل نرمش باشد. و این یعنی این برجام همان برجام است و دستاورش "تقریبا هیچ" خواهد بود.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1544906
2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1206808
3_ http://sobhema.news/?p=20863