«استیون لی مایرز» و «کریس باکلی» در گزارش 14مارس در نیویورکتایمز نوشتند، «شی جینپینگ» رهبر چین، از انتقاد آشکار از پوتین، همتای روس خود، اجتناب کرده اما در عین حال کوشیده است تا چین را از بحران اوکراین دور نگه دارد. دولت او تحریمهای بینالمللی اعمالشده علیه روسیه را محکوم کرده؛ اما در عین حال اشاره کرده است که شرکتهای چینی ممکن است برای حفاظت از منافع اقتصادی این کشور در برابر تحریمهای غرب از آنها پیروی کنند و ساز مخالف نزنند. «شی» هفته گذشته با رهبران اروپایی تماس گرفت و پیشنهادهای مبهمی برای کمک به مذاکره و راهحلی برای بحران ارائه داد آن هم در شرایطی که دیگر مقامات چینی کارزار دروغ پراکنی روسیه را برای بیاعتبار کردن ایالات متحده و ناتو تشدید کردند (رویکرد یک تیر و دو نشان: ابراز همراهی با غرب در عین همراهی با شرق). روز دوشنبه، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن با یک مقام ارشد چینی در رم دیدار کرد و هشدار داد که ایالات متحده «نگرانی عمیق» خود را درباره همسویی رو به رشد پکن با روسیه ابراز میدارد. در آخر، رهبری چین محاسبه کرده که باید تلاش کند تا از آنچه که مبارزه بین دو «قدرت خسته» میداند بالاتر برود و بهعنوان ستونی از ثبات در جهانی بهشدت متلاطم دیده شود.
«ژنگ یونگنیان» استاد دانشگاه چینی هنگ کنگ، که به مقامات ارشد مشاوره می دهد، پس از تهاجم روسیه به اوکراین در مقالهای پرتیراژ نوشت: «این به آن معناست که تا زمانی که ما مرتکب اشتباهات استراتژیک نهایی نشویم، مدرنیزاسیون چین کوتاه نخواهد شد و برعکس، چین حتی توانایی و اراده بیشتری برای ایفای نقش مهمتری در ایجاد نظم بین المللی جدید خواهد داشت.» در بطن استراتژی چین این اعتقاد نهفته است که ایالات متحده در برابر ماجراجوییهای خارجی بیپروا (از جمله، از دیدگاه پکن، سوق دادن پوتین به درگیری اوکراین) ضعیف شده است. در این دیدگاه که در روزهای اخیر در بیانیههای عمومی و تحلیلهای شبه رسمی منعکس شده است، تهاجم روسیه قدرت و توجه آمریکا را به سمت اروپا کشانده و این احتمال را ایجاد میکند که بایدن، مانند اسلاف اخیر خود، تلاش خواهد کرد؛ اما در ایجاد تمرکز بیشتر بر چین و منطقه وسیعتر آسیا- اقیانوسیه ناکام خواهد ماند. «یون سان» مدیر برنامه چین در مرکز استیمسون در واشنگتن که اقدامات پکن را در این زمینه مطالعه کرده است، میگوید: «همه دشواریها، همه تعادلها و همه شرمندگیهایی که درباره آن صحبت میکنیم، کوتاهمدت هستند.
در بلندمدت، روسیه منفور جامعه بینالمللی خواهد بود و روسیه به جز چین کسی را نخواهد داشت که به آن متوسل شود.» مسیر پیش روی چین به هیچ وجه مشخص نیست. نزدیک شدن بیش از حد به روسیه خطر تشدید خصومت نسبت به چین در اروپا و فراتر از آن را به همراه خواهد داشت؛ احتمالی که دولت «شی» را با همه بدگوییهایش نگران میکند. اگر آلمان، فرانسه و سایر متحدان، دفاعی را که وعده دادهاند تقویت کنند، ایالات متحده در نهایت می تواند آزاد شود تا بیشتر منابع نظامی خود را به سمت مقابله با چین سوق دهد. بایدن قول داده است که «اتحاد دموکراسیها» را تشکیل دهد؛ درحالیکه رهبران نظامی آمریکا میگویند که اجازه نخواهند داد اوکراین توجه آنها را از چین منحرف کند. «ژو فنگ» استاد روابط بینالملل در دانشگاه نانجینگ میگوید: «ما همچنین بسیار مضطرب هستیم؛ زیرا جنگ روسیه- اوکراین، اروپا را مجبور میکند به ایالات متحده متمایل شود و اتکا یابد و سپس چین به شکل عمیقتری به یک دوراهی کشیده خواهد شد.» متحدان ایالات متحده در اقیانوس آرام، از جمله ژاپن و استرالیا «نیز موضع نظامی قویتری اتخاذ خواهند کرد. بنابراین همه اینها برای چین غیردوستانه به نظر میرسد.» دیدار سالیوان در رم با یانگ جیچی، یکی از مقامات ارشد امور خارجه چین در حالی انجام شد که گزارشهایی منتشر شده است مبنی بر اینکه روسیه از چین خواسته تا تجهیزات نظامی و پشتیبانی برای جنگ در اوکراین به این کشور بدهد و نیز برای مقابله با تحریمهای اعمالشده بر روسیه پس از حمله به اوکراین، کمک اقتصادی در اختیار روسیه قرار دهد. چین این گزارشها را رد کرده است. لغزشهای اولیه چین پس از تهاجم روسیه سوالاتی را درباره توانایی «شی» برای هدایت پسلرزههای جنگ ایجاد کرده است. او بارها به مقامات چینی هشدار داده که جهان در حال ورود به عصری از تحولات است که «یک قرن است مثل آن دیده نشده است». با این حال، به نظر میرسید که آن مقامات برای تحولات مربوط به حمله پوتین به اوکراین آماده نبودند. تا روز تهاجم، چینیها هشدارها مبنی بر آمادگی روسیه برای جنگ را به سخره میگرفتند. در عوض، ایالات متحده را به دامن زدن به تنش متهم میکردند. از آن زمان، چینیها تلاش کردند تا همدردی با نارضایتیهای امنیتی پوتین را با احترام به اصل حاکمیت ملی که بارها بیان می کردند، ابراز کنند. «شی» در یک ویدئو کنفرانس با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان از «شعلهور شدن دوباره شعله های جنگ» در اروپا ابراز تاسف کرد. با این حال دیپلماتهای چینی، شعلههای «اطلاعات نادرست روسیه» را برافروختهاند و ایالات متحده را به توسعه سلاحهای بیولوژیک در اوکراین متهم کردهاند. «بوبو لو»، کارشناس روابط چین و روسیه در موسسه فرانسوی روابط بینالملل میگوید: «این فقط برای شهرت بینالمللی چین خوب نیست. مساله فقط شهرت چین در غرب نیست؛ من فکر میکنم که این امر بر شهرت چین در کشورهای غیرغربی نیز تاثیر میگذارد؛ زیرا اساسا خود را با یک قدرت امپریالیستی مرتبط میکند.» چین همچنین ممکن است با اختلال اقتصادی ناشی از جنگ و تلاشهای غرب برای مجازات روسیه از طریق محدود کردن تجارت و قطع موسسات مالی آن مواجه شود. مقامات چینی چنین اقداماتی را محکوم کردهاند و درحالیکه ایالات متحده و متحدانش در اجرای این اقدامات وحدت قابل توجهی از خود نشان دادهاند، اما سایر کشورها نیز با پکن درباره استفاده از ابزارهای اقتصادی قدرتمند بهعنوان سلاح اشتراک نظر دارند.
در هر صورت، اقتصاد چین آنقدر بزرگ هست که ضرباتی را که دیگران را فلج میکند، دفع کند. شرکتهای چینی حتی ممکن است در موقعیت خوبی قرار بگیرند تا از نیاز مبرم روسیه به تجارت استفاده کنند، همانطور که مسکو بهدلیل الحاق کریمه در سال2014 با تحریمهایی مواجه شد. به نظر می رسد روسیه نیاز مبرمی به چین خواهد داشت و این به چین دست برتر در تعامل با روسیه و دیگر قدرتها میدهد. استراتژی چین منعکسکننده سختتر شدن دیدگاهها نسبت به ایالات متحده از زمان روی کار آمدن بایدن در سال2021 است؛ تا حد زیادی به این دلیل که مقامات امیدوار بودند پس از سیاستهای پر هرج و مرج و تقابلآمیز رئیسجمهور ترامپ، دوره بایدن شاهد کاهش برخی از آن سیاستها باشد. «یوان پنگ» رئیس موسسه روابط بینالملل معاصر چین در پکن، اواخر سال گذشته نوشت: «در استراتژی چین، دولت بایدن تداوم سیاستهای دولت ترامپ است و این به وضوح بزرگتر از هر اختلافی است. بایدن بارها اذعان کرده که ایالات متحده در «جنگ سرد جدید» با چین قرار ندارد؛ اما چین اغلب احساس میکند سرما در همه جا وجود دارد.» هر اتفاقی که در جنگ بیفتد، چین روابط عمیق خود با روسیه را به منزله راهی برای ایجاد تعادل در برابر ایالات متحده میبیند. مشارکتی که شی و پوتین ماه گذشته در بازیهای المپیک زمستانی پکن آن را جشن گرفتند، مهمتر از آن است که با سوءتفاهم برخی مقامها درباره جنگ قربانی شده و از میان برود.
با این استدلال که دوران تسلط آمریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال1991 یک ناهنجاری تاریخی بود، هم شی و هم پوتین دکترینهای ژئوپلیتیک را پذیرفتهاند که بر اساس آن، کشورهایشان باید موقعیت خود را بهعنوان قدرتهای بزرگ پس بگیرند. همانطور که پوتین ایالات متحده را بهعنوان تهدیدی برای روسیه در مرزهای غربی خود ترسیم میکند، شی هم حمایت آمریکا از تایوان را بهعنوان یک تهدید مشابه در سواحل چین میبیند. در هفتههای اخیر، تحلیلگران چینی بارها به نوشتههای جغرافیدان انگلیسی، سر هالفورد جان مکیندر که یک صد سال پیش میزیست، اشاره کردهاند. او استدلال کرد که هر کسی اروپای مرکزی را کنترل کند، سرزمین وسیعی را که از اروپا تا آسیا امتداد دارد، کنترل خواهد کرد. هر کسی که اوراسیا را کنترل کند، میتواند بر جهان مسلط شود. یکی از حامیان روسی چنین تفکری، «الکساندر جی.دوگین» است که بهطور گستردهای درباره آنچه که او درگیری فزاینده بین غرب لیبرال و منحط و قاره محافظهکار اوراسیا (که روسیه روح و قلب آن است) میبیند، قلمفرسایی کرده است. دوگین که گاهی از او با عنوان «فیلسوف پوتین» نام برده میشود، در چین طرفدارانی پیدا کرده، در رسانههای دولتی ظاهر شده و در سال 2018 از پکن بازدید کرده و مجموعهای از سخنرانیها را ارائه کرده است.
میزبان او در آن مناسبت، «ژانگ وی وی»، یک دانشگاهی فعال درتبلیغات بود که مورد لطف شی قرار گرفت و سال گذشته برای دفتر سیاسی، شورایی متشکل از 25 مقام ارشد حزب، سخنرانی کرد. دوگین در سال2019 به یک مصاحبه کننده تلویزیون دولتی چین گفت: «غرب نباید در تعریف استانداردهای جهانی تبدیل به یک هژمون میشد؛ زیرا غرب یا اروپا یا غرب بهطور کلی، تنها بخشی از بشریت است. اکثر انسانها در خارج از غرب، در آسیا زندگی میکنند.»