مریم رضاخواه؛ هنوز در محله سعادتآباد خیابان نبوت 24 هیاهویی به پاست. از لحظهای که 8 عضو خانواده آقای کاشانی در خانهشان تیرباران شدهاند ساکنان محل آرام ندارند. پدر تنها مانده؛ آن هم در زندان، دیگر خانوادهای ندارد. هنوز از عامل این جنایت خبری نیست.
بررسیهای قضائی برای پیداکردن ردی از عامل تیراندازی ادامه دارد و کارآگاهان برای روشنشدن ابعاد پنهان ماجرا در تلاش هستند.
ساعت حدود 12 ظهر سهشنبه بود که پلیس با اجساد غرق در خون خانواده آقای کاشانی روبهرو شد. بهسرعت عوامل انتظامی، تیم کارآگاه و بازپرس ویژه قتل برای رسیدگی وارد صحنه قتل شدند. 2 زن و 6 کودک قتل عام شده بودند. در میان قربانیان یک نوزاد هشت ماهه به چشم میخورد. از پدر خانواده، اما خبری نبود. رئیس خانواده که مدتی قبل با قرار وثیقه آزاد بود ظهر روز دهم خرداد خود را به زندان معرفی کرده بود.
9 ساعتی از وقوع قتل گذشته بود. همسایهها هم صدای شلیک گلولهها را نشنیده بودند؛ تیرباران در سکوت رقم خورده بود. خانواده کاشانی بهتازگی در خانه دو طبقه خیابان شهید فاضلی ساکن شده بودند؛ خانوادهای آرام و کم رفتوآمد.
24 ساعتی از برملاشدن این جنایت گذشته است؛ اما زمزمهها در میان اهالی محل تمامی ندارد. هر کسی نظری دارد. هر همسایهای از دلایل و انگیزههای متفاوت برای این جنایت دهشتناک میگوید.
غم انگیزترین جشن پایان کلاس اول
زبیر، علی و امیرحسین 3 کودک از 6 کودک قتل عام شده زاهدان هستند. زبیر بهتازگی پایان کلاس اولش را جشن گرفته بود.
مهرالله براهویی معلم زبیر است. زبیر در این سال کرونایی تنها 50 روز از سال را پشت میز کلاس اول نشست تا الفبا را از بر کند. مهرالله در گفتگو با «شهروند» از جزئیات این حادثه تلخ میگوید: «خانواده کاشانی خانواده خوبی بودند. زبیر بسیار باهوش بود؛ با وجودی که تنها یکماهونیم سر کلاسها نشست.
گوشی نداشتند به همین خاطر نمیتوانست در شبکه شاد شرکت کند و کلاسها را آنلاین دنبال نمیکرد. اما با وجود این هیچ وقت عقب نبود. تکالیف و مشقهایش را انجام میداد و هر زمان که سر کلاس حاضر میشد آنها را تحویل من میداد. مادرش در سال گذشته چندین بار به مدرسه آمد و وضعیت زبیر را جویا شد با اینکه 5 بچه دیگر هم داشت.
زبیر باهوش بود
معلم جوان مدرسه هنوز باور ندارد دانشآموز زرنگ کلاسش دیگر نیست. تصویری از زبیر شاگرد اول مدرسه در ذهنش پررنگ میشود: «دیروز ظهر بود که خبر قتل عام در محل پیچید، اما فکرش را هم نمیکردم که زبیر و خانوادهاش تیرباران شده باشند. تا اینکه امروز صبح یکی از دانشآموزان در شبکه شاد موضوع را اطلاع داد و متوجه شدم که شاگردم و خانوادهاش به قتل رسیدهاند.»
کلمهای برای توصیف این حادثه تلخ ندارد به سختی واژهها را کنار هم قرار میدهد. «قاتل خیلی سنگدل بوده است. چطور به بچهها رحم نکرده است؛ حتی به آن کودک هشت ماهه. نمیتوان واژهای برای این جنایت به کار برد؛ خیلی سیاه است.»
تیر خلاص به تک تک خانواده
یکی از همسایگان خانواده مقتول با فجیعخواندن این حادثه به «شهروند» گفت: «این خانوادهای که به قتل رسیدند همسایه ما بودند که سه فرزند دختر و سه فرزند پسر را همراه با مادر و مادربزرگشان با زدن تیر خلاص به قتل رساندند.
قاتلان بیرحم فرزند کوچک را در قنداق و دیگر اعضای خانواده را در یک اتاق حبس کرده و کشتهاند. پدر خانواده در زندان است و در همسایگی ما زندگی میکرد و آدم خوبی بود؛ مردی نبود که به مال کسی دستدرازی کند و علت این وحشیگری مشخص نیست که همه را از دم تیر گذرانده و کشتهاند.
صبح زود پدر و برادر همسر آقای کاشانی تماس میگیرند، اما مادر و بچهها پاسخی نمیدهند با شکستن شیشهها متوجه میشوند همه را کشتهاند. همان جا با پلیس تماس میگیرند و پلیس به محل جنایت میرود. همسایهها هیچ صدای تیراندازی نشنیدند. احتمالا قاتل یا قاتلان از صدا خفه کن استفاده کردهاند.»
پچ پچهای همسایه ها
اما صحبتهای در گوشی در میان ساکنان محل تمام نشده است؛ یکی از ساکنان محله سعادتآباد خیابان نبوت 24 اعتقاد دارد که این جنایت به دلیل قاچاق مواد مخدر بوده است: «آقای کاشانی به اتهام قاچاق مواد مخدر زندانی است.
او با قاچاقچیان اختلاف حساب داشت احتمالا این جنایت هم بر سر همین اختلافات مالی رقم خورده است؛ چون وضعیت مالی خانواده هم خیلی ضعیف بود. احتمالا پدر خانواده نتوانسته پول طلبکاران را جور کند.». اما شنیدهها به همین جا ختم نمیشود. خبرها از دستگیری پدربزرگ خانواده حکایت دارد. پدربزرگ نوههایش را هدف گلوله قرار داده و همه اعضای خانواده را به همراه مادر و مادربزرگ به قتل رسانده است.