ماهان شبکه ایرانیان

چه کسی در جنگ اوکراین بازیگر اصلی است؟

ردپای مرد اطلاعاتی آمریکا در کی‌یف

دنیای‌اقتصاد : در اوایل سال گذشته، سرویس امنیتی اردن پی به توطئه‌‌ای علیه عبدالله، پادشاه اردن برد که به موجب آن برادر ناتنی‌‌اش، عربستان سعودی و برخی قبایل بادیه‌‌نشین در آن درگیر بودند

پس از گذر از این بحران، پادشاه اردن اولین رهبر عرب بود که به دیدار جو بایدن رفت. این واقعه که در آن زمان کمتر مورد توجه قرار گرفت، در واقع یک پیش‌‌هشدار بود تا نشان دهد ویلیام برنز با خود چه ارمغانی را به سی‌‌آی‌‌ای آورده است. اگر قرار به توصیف او باشد، این کلمات شاید گویا باشند: «قاطع، محتاط و با تجربه.» دیپلمات سابق 66ساله که اغلب به‌عنوان ماهرترین فرد نسل خود توصیف می‌شود، تخصص را با نفوذ ترکیب می‌‌کند. او به زبان‌‌های روسی و عربی تسلط کامل دارد و تاکنون با پنج رئیس‌‌جمهور همکاری داشته و دو منصب هم در مسکو داشته است: اولی در میان هرج و مرج رهبری بوریس یلتسین، دومی، به عنوان سفیر، در اوایل دوران ریاست‌‌جمهوری ولادیمیر پوتین که همزمان با تیره شدن روابط آمریکا با روسیه بود. او به خوبی رهبر روسیه را می‌‌شناسد.تنها چندین مشاور در کاخ سفید مورد اعتماد بایدن هستند و رئیس فعلی سی‌‌آی‌‌ای کسی است که برای سه دهه خلاصه اخبار را به وی اطلاع‌‌رسانی کرده است؛ از جمله اخبار مربوط به مذاکرات هسته‌‌ای ایران در سال 2015 که به دوره باراک اوباما مربوط می‌‌شود.

پچ‌‌پچ‌کننده اخبار پوتین به آمریکا

او نقش اصلی را در بحران اوکراین به عهده گرفته است. پس از اینکه جاسوسان آمریکایی و انگلیسی در اکتبر گذشته نقشه جنگ روسیه را کشف کردند، برنز به مسکو اعزام شد تا به پوتین هشدار دهد که نیاتش برای غرب روشن است و به او نسبت به عواقب کارش اخطار داده بود. شاید به‌دلیل مشکلاتی که کووید-19 به پوتین و نارضایتی‌‌هایی که به کشورش وارد کرده بود، تمایل نداشت با کسی صحبت کند؛ اما او استثنا بود. برنز که پس از صحبت با پوتین، دوچندان متقاعد شده بود که جنگ محتمل است، سپس با علنی کردن اطلاعات انگلیسی-آمریکایی، به یک رهبری موفقیت‌آمیز برای متقاعد کردن متحدان شکاک اروپایی نسبت به برنامه‌های پوتین دست یافت و به آنها در این زمینه کمک کرد. به ندرت می‌‌توان مشاهده کرد که جامعه اطلاعاتی آمریکا به چنین پیروزی آشکاری دست یافته باشد و عمدتا آمریکا به درستی یا نادرستی قربانی اشتباهات سیاست خارجی خود در طول سه دهه بوده است. این به‌عنوان یکی از خلاقانه‌‌ترین و موفق‌‌ترین کارکردهای اطلاعاتی در سال‌های اخیر بوده که به‌شدت مورد استقبال قرار گرفته است.

البته اوکراین همچنان یک فاجعه است. با این حال، درحالی‌که به سیاست خارجی آمریکا به‌طور فزاینده‌‌ای قطبی نگاه می‌‌شود- موفقیت‌آمیز یا شکست‌‌خورده- واکنش آمریکا به این بحران نشان می‌دهد که یک دیپلماسی هوشمندانه تا چه حد می‌‌تواند عایدی برای دولت داشته باشد. دیپلماسی یک تمرین است، به عبارت دقیق‌‌تر آن‌گونه که هنری کیسینجر گفته و بارها برنز با تحسین از آن نقل قول کرده است: دیپلماسی «انباشت صبورانه موفقیت‌‌های جزئی» است. به سهم خود رئیس سازمان جاسوسی آمریکا، سه ویژگی برجسته دارد: یکی داشتن دانش عمیق بین موضوعی است. بیشتر اشتباهات اخیر سیاست خارجی - از لغو توافق ایران توسط دونالد ترامپ تا حمله جورج دبلیوبوش به عراق - در ناآگاهی عمیق از جهانی که آمریکا فرض می‌‌کرد که توانایی شکل دادن به آن را دارد، رخ داده است. در مقابل، نظرات برنز درباره روسیه، با دانش عمیق از روسیه و همچنین درک آن همراه بوده است. به‌عنوان سفیر، او با الکساندر سولژنیتسین بحث معنوی داشته است یا در مراسم تشییع جنازه روزنامه‌‌نگاری که در روز تولد پوتین به قتل رسید، سخنرانی کرد و بی‌‌امان به سرزمین روسیه سفر کرده است. برنز مخزن یک نفره دانش نهادی آمریکا از روسیه است، که نظراتش با استقبال زیادی روبه‌رو شده است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، می‌‌گوید: «هیچ کسی روسیه را بهتر از او نمی‌‌شناسد.» تصادفی نیست که یکی از اولین اقدامات برنز در سازمان سیا، راه اندازی کارزاری برای استخدام بیشتر ماندارین‌زبانان بود. او می‌‌داند که آمریکا، دیگر پلیس جهان نیست و نمی‌‌تواند امیدوار باشد که جهانی را شکل دهد که آن را درک نمی‌‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌‌های برنز نهادگرایی اوست. در اولین روز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رئیس‌‌جمهوری آمریکا در‌حالی‌که در کنار دیوار یادبود در ساختمان سیا ایستاده بود، یک سخنرانی بدون حاشیه برای جاسوسان آمریکا ایراد کرد که محتوای آن درباره فهرست اعضای سیا بود که در حین خدمت جان باخته بودند. با این حال او گزارش‌های اطلاعاتی را که آژانس برایش تهیه کرده بود، نادیده گرفت. با وجود اینکه روسای جاسوسی او، مایک پمپئو و جینا هاسپل، شایسته‌‌ در این پست بودند؛ اما نمی‌‌توانستند از تضعیف روحیه و فرسایشی که ترامپ به این نهاد وارد می‌‌کند، جلوگیری کنند. تلاش برنز برای رفع آسیب، شامل تغییر اهداف و همچنین اطمینان دادن به سیا بوده است.او دو مرکز ماموریت جدید راه‌‌اندازی کرده است که یکی چین را و دیگری فناوری و تهدیدات فراملی مانند تغییرات آب و هوا را پوشش می‌‌دهد. دومی که تا حدی به اطلاع از پیشرفت‌‌های فناوری در بخش خصوصی اختصاص دارد، نشان می‌‌دهد که چگونه تغییرات سریع اجتماعی-اقتصادی سازمان‌های اطلاعاتی را مجبور می‌‌کند تا به حوزه‌هایی فراتر از جاسوسی قدم بگذارند. استفاده خلاقانه دولت از اطلاعات درباره اوکراین نمونه دیگری از آن است: به‌دلیل تمایل به کاهش هرج و مرج، گزارش‌های اطلاعاتی به شکل منبع باز مورد استفاده قرار گرفتند تا به این طریق ترس از پخش اخبار نادرست روسیه را هم خنثی کنند. با وجود وسواس مرسوم سیا برای رازداری، به برنز در این زمینه اعتماد کرد و آژانس به انتشار یافته‌هایش رضایت داد.

ویژگی سوم، داشتن روحیه همکاری تیمی است که ویژگی مشترک تیم سیاست خارجی بایدن است. به نظر می‌‌رسد سالیوان و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، به‌طور مشابهی از حسادت‌‌های کوچکی که معمولا کابینه را درگیر می‌‌کند، در امان هستند. شهرت کنونی برنز به ایفای نقش‌‌هایی بازمی‌‌گردد که مثلا انتظار می‌‌رود آن نقش‌‌ها را آنتونی بلینکن ایفا کند؛ اما این دو سال‌های سال است که با هم همکاری می‌‌کنند. همچنین به نظر می‌‌رسد همه آنها مورد اعتماد بایدن هستند. شاید از زمانی که ویلیام کیسی، رئیس جاسوسی رونالد ریگان، یک مدیر سیا به این آسانی از دسترسی به رئیس‌‌جمهور برخوردار نبوده است. تنها انتقاد مهمی که برنز با آن مواجه است (که خاطراتش هم آن را نشان می‌‌دهد) این است که سازگاری بیش از حد با قدرت در طبیعت شغلی اوست. هیچ‌کس برنز را به خود محوری متهم نمی‌کند. در بزنگاه حاکمیت تاریکی، بایدن خوش‌‌شانس است که او را در اختیار دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان