وداع با ماه در آخرین جمعه آن
جابر بن عبد اللّه انصاری: در آخرین جمعه ماه رمضان، خدمت پیامبر خدا رسیدم. چون مرا دید، به من فرمود: «ای جابر! این آخرین جمعه ماه رمضان است. با آن خداحافظی کن و بگو:
اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِیامِنا إیّاهُ، فَإِن جَعَلتَهُ فَاجعَلنی مَرحوماً، و لا تَجعَلنی مَحروماً.
"خداوندا! آن را آخرین روزه داری ما در این ماه قرار مده، و اگر چنین قرار دادی، مرا آمرزیده قرار بده و محرومم مگردان!".
هر کس چنین بگوید، به یکی از دو نیکی می رسد: یا به ماه رمضان آینده می رسد، یا به آمرزش و رحمت خدا نایل می شود».[1]
وداع با ماه در آخرین شب آن
بدان که وقت وداع با ماه روزه را از یکی امامان علیهم السلام، از کتابی که در آن سؤال های گروهی از بزرگان اصحاب است، روایت کرده ایم. امام علیه السلام پس از سؤال، پاسخ را نگاشته است. عین لفظ آنچه یافته ایم، این است:
«وداع با ماه رمضان، کی است؟ اصحاب ما اختلاف دارند. برخی گویند: در آخرین شب این ماه است. و بعضی گویند: در آخرین روز آن، آنگاه که هلال شوّال دیده شود.
پاسخ: عمل در ماه رمضان، در شب های آن است. وداع هم در آخرین شب آن است. پس اگر بیم دارد که ماه کم باشد، در دو شب، وداع کند».[2]
امام صادق علیه السلام: چون آخرین شب ماه رمضان شود، بگو:
اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذی أنزَلتَ فیهِ القُرآنَ و قَد تَصَرَّمَ، و أعوذُ بِوَجهِکَ الکَریمِ یا رَبِّ، أن یَطلُعَ الفَجرُ مِن لَیلَتی هذِهِ أو یَتَصَرَّمَ شَهرُ رَمَضانَ، و لَکَ قِبَلی تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ تُریدُ أن تُعَذِّبَنی بِهِ یَومَ ألقاکَ.
«خداوندا! این ماه رمضان که در آن قرآن را نازل کرده ای، سپری شد. پروردگارا! به ذات بزرگوار تو پناه می برم از این که سپیده این شب بر من بدمد یا ماه رمضان به پایان رسد و تو را پیش من، کیفر یا گناهی مانده باشد که بخواهی مرا در روزی که تو را دیدار می کنم، به سبب آن، عذاب کنی».
امام صادق علیه السلام: هر کس در شب آخر ماه رمضان، با آن وداع کند و بگوید:
اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِیامی لِشَهرِ رَمَضانَ، و أعوذُ بِکَ أن یَطلُعَ فَجرُ هذِهِ اللَّیلَةِ إلاّ و قَد غَفَرتَ لی.
«خداوندا! این ماه را آخرین روزه داری من در ماه رمضان قرار مده! پناه به تو می برم از این که سپیده این شب بدمد، مگر آن که مرا آمرزیده باشی»، خداوند متعال پیش از صبح، او را می آمرزد و توفیق توبه به درگاهش به او روزی می کند.
سیره امام سجّاد در آخرین شب آن
امام صادق علیه السلام: چون ماه رمضان وارد می شد، امام علی بن الحسین علیهما السلام غلام و کنیز خود را تنبیه نمی کرد و اگر غلام و کنیز، خطا و نافرمانی می کردند، پیش خود می نوشت: «فلان غلام و فلان کنیز در فلان روز و فلان وقت، گناه کرد» و او را تنبیه نمی کرد و تنبیه آنان را نگه می داشت، تا آن که آخرین شب ماه رمضان می شد. [پس،] همه را صدا می کرد و دور خودش جمع می نمود. سپس آن نوشته را بیرون می آورد و می فرمود: «فلانی! چنین و چنان کردی و من تو را تنبیه نکردم. آیا به یاد داری؟».
می گفت: آری، ای پسر پیامبر خدا!
تا آن که به آخرین نفر می رسید و از همه اعتراف می گرفت. سپس میان آنان می ایستاد و به آنان می فرمود: «با صدای بلند بگویید: ای علی بن الحسین! خداوند، همه کارهایت را زیر نظر داشته است، آن گونه که تو کارهای ما را زیر نظر داشته ای. نزد او نوشته ای است که به حق بر تو گواهی می دهد و هیچ کار کوچک و بزرگی را که کرده ای، فروگذار نمی کند و همه را حسابرسی می کند و هر کاری را که کرده ای، نزد او حاضر می یابی، همان گونه که ما هر چه را کرده ایم، نزد تو حاضر یافتیم. پس، عفو کن و درگذر، همچنان که تو از خدای بزرگ، انتظار عفو داری و دوست داری که آن فرمان روا از تو درگذرد. پس، از ما درگذر تا او را بخشاینده بیابی که او به تو مهربان و آمرزنده است و پروردگارت به کسی ستم نمی کند. همان گونه که نزد تو نوشته ای است که بر ضدّ ما به حق گواهی می دهد و هر کار ریز و درشتی را که انجام داده ایم، بر شمرده است. پس، ای علی بن الحسین! به یادآور خواری ایستادنت را در برابر پروردگارت، آن داور دادگر که به اندازه سنگینی خردلی به کسی ظلم نمی کند و آن را روز قیامت می آورد و خداوند به عنوان حسابگر و گواه، کافی است. پس، عفو کن و درگذر تا خدای فرمان روا هم از تو در گذرد و ببخشاید؛ چرا که خودِ او می فرماید: «و باید عفو کنند و گذشت نمایند. آیا دوست ندارید که خداوندْ شما را بیامرزد؟»».
امام سجّاد علیه السلام این سخنان را درباره خود بلند می گفت و به آن غلامان تلقین می کرد. آنان نیز همراه وی هم صدا می شدند، در حالی که وی میان آنان ایستاده بود و گریه و زاری می کرد و می گفت:
«خدایا! ما را دستور داده ای که از هر که بر ما ستم کرده، درگذریم. ما به خودمان ستم کرده ایم. ما از آن که بر ما ستم کرده، گذشتیم، آن گونه که تو فرمان دادی. پس، تو هم از ما درگذر که تو به بخشایش، سزاوارتر از ما و فرمانبرانی. تو ما را فرمان دادی که درخواست کننده ای را از درِ خود نرانیم. اینک، ما به درگاه تو آمده ایم و سائلانی بینواییم و در آستان تو، به خاک افتاده ایم و خواستار بخشش و احسان و عطای توییم. پس با عطای خود بر ما منّت بگذار و محروممان مکن، که تو بر این، از ما و فرمانبران، سزاوارتری!
خدایا! تو بزرگواری، پس مرا گرامی بدار؛ چون از خواهندگان درگاه تو ام، و احسان خویش را عطا می کنی، پس مرا هم به بهره مندان از احسانت بیامیز، ای بزرگوار!».
سپس رو به آنان می کرد و می فرمود: «من شما را بخشیدم. آیا شما هم از من و از بدرفتاری من با خودتان درگذشتید؟ من مالک بدی هستم. فرومایه و ستمگرم. برده مالکی هستم که بزرگوار و بخشنده و دادگر و نیکوکار و اهل احسان است».
می گفتند: سرورا! از تو درگذشتیم. تو بدی نکرده ای!
پس به آنان می فرمود: «بگویید: خدایا! از علی بن الحسین درگذر، آن گونه که او از ما گذشت. او را از آتشْ آزاد کنْ، آن گونه که ما را از بردگی رهانید».
آنان نیز چنین می گفتند.
پس می فرمود: «خدایا، ای پروردگار جهانیان! اجابت کن. بروید، شما را بخشودم و آزادتان کردم، به امید آن که [خداوند] از من درگذرد و آزادم کند». پس، آنان را آزاد می کرد.
روز عید فطر که می شد، به آنان جایزه می داد که [آبروی] آنان را نگه دارد و از آنچه در دست مردم است، بی نیازشان کند....
پی نوشت ها: