درست به همین خاطر هم هست که استارتآپهای تکنولوژی عمیق چالشهایی را مطرح میکنند که نیازمند فرآیند طولانی تحقیق و توسعه و البته سرمایه عظیمی هستند تا به موفقیت تجاری برسند. ریسک فنی در این شرکتها بیشتر از ریسک بازاری است، چون تحقیقات گسترده تا حد زیادی امکانسنجی لازم برای ورود این تکنولوژیها به جامعه را انجام میدهند. «گوی پرلموتر» یک مهندس کامپیوتر فارغالتحصیل رشته مهندسی الکترونیک است که به کمک شرکت سرمایهگذاری خودش با نام GRIDS Capital، در زمینه تکنولوژی عمیق سرمایهگذاری میکند. او به همراه بسیاری از کارشناسان و فعالان این عرصه، معتقد است که انقلاب تکنولوژیک بعدی متعلق به تکنولوژی عمیق است و حتی در این زمینه کتابی با نام «آینده حاضر: انقلاب تجارت، علوم و تکنولوژی عمیق» نوشته است. در همین راستا، پرلموتر به بررسی پنج دیدگاه اساسی در زمینه انقلاب تکنولوژی عمیق پرداخته است که آنها را در اینجا مرور میکنیم:
پیوند تاریخ مشترک ما با تکنولوژی
باید این معادله را که در دوره گذار زندگی میکنیم، به هم بریزیم. تمام تاریخ تمدن بشری درباره تغییر و بیش از آن، درباره تغییرات تکنولوژیکی بوده است. این همان چیزی است ویژگیها و محرکهای ما برای پیش رفتن را تعریف میکند. تغییر سریعتر و سریعتر به سمت ما میآید و احتمالا شتاب بیشتری هم میگیرد. موضوع این نیست که انگار چیز جدیدی در تاریخ ما وجود دارد. پیشرفت جزئی جداییناپذیر از ذات انسان است. تکنولوژیهای زیادی وجود دارند که دنیای ما را در دهههای آینده شکل خواهند داد و به خاطر سرعت بسیار بالای بهکارگیری آنها، به نظر میرسد اغلب ما کمی گیج بشویم و به خوبی متوجه نشویم که آنها چطور کار میکنند و چه تاثیری در زندگی ما خواهند داشت. با این اوصاف شناخت بیشتر و بهتر این ظرفیتها برای صنایع، دولتها و جوامع تمام دنیا ضرورت دارد. از یک دانشآموز دبیرستانی گرفته تا یک فارغالتحصیل مقطع دکترا، از یک کارآموز تا یک مدیرعامل، از یک روزنامهنگار تا یک مهندس، از یک وکیل تا یک ورزشکار؛ هر کسی که به آینده علاقهمند است، میخواهد بداند که این راه ما را به کجا میبرد.
انقلاب تکنولوژی عمیق؛ نقطه تلاقی علوم و تکنولوژی
آنچه درباره تحولات تکنولوژیک فعلی اهمیت دارد این است که این تکنولوژیها در محل تلاقی مجموعهای از پیشرفتهای فوقالعاده قرار دارند: میکروپردازندههای سریعتر، فضای ذخیرهسازی دیجیتال ارزانتر، دسترسی منحصربهفرد به اطلاعات، الگوریتمهای موثر و کافی و در نهایت درک بهتر قوانین طبیعت. این عناصر - که دههها طول کشیده است تا پدیدار شوند- عوامل کلیدی در ایجاد انقلاب تکنولوژی عمیق هستند. تکنولوژی عمیق نقطه تلاقی علم و تکنولوژی است؛ جایی که اساتید دانشگاهی و متخصصان میتوانند از دانش و آگاهی خودشان در آن بهره گرفته و این تکنولوژی را از یک دستاورد ذهنی به سیستمها، دستگاهها، نمونههای اولیه، محصولات و روششناسیهای کارآمد تبدیل کنند. شرکتها و استارتآپهای تکنولوژی عمیق بهطور موثری در حال شکل دادن آینده دنیای اقتصاد هستند که بهشدت به فهرستی ناتمام از تکنولوژیهایی مانند روباتیک، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، هوش مصنوعی، خودروهای خودران، انرژی، هواوفضا، تکنولوژیهای کشاورزی و... وابسته است.
درسهایی از گذشته
میدانستید که [پیشبینی شد] تا پایان قرن نوزدهم، خودروهای الکتریکی، یکسوم خودروهای موجود در جادههای آمریکا را به خودشان اختصاص مدهند؟ یا اینکه پخش آنلاین از حدود دهه 1920 وجود داشته است؟ «مارک تواین» - نویسنده و طنزپرداز برجسته آمریکایی- گفته است: «تاریخ خودش را تکرار نمیکند، اما همقافیه میشود.» او به این ترتیب توضیح میدهد که ما چطور میتوانیم از گذشته برای پیشبینی آینده کمک بگیریم. اگر بتوانیم نگاهی به گذشته بیندازیم برای آنکه آیندهمان را ببینیم، خواهیم دید که در طول چند دهه آینده شاهد چه تغییرات فوقالعادهای خواهیم بود. از قانون تا مهندسی، پزشکی تا روزنامهنگاری، سرگرمی تا تولید، اقتصاد تا آموزش؛ هیچ زمینه آموزشی از این فرآیند تغییر، الگوها، روشها و نتایج تحولات در امان نخواهد بود. آینده همیشه در زندگی ما حاضر است، چون تقریبا همه آنچه امروز با آنها زندگی میکنیم، زمانی بخشی از دیدگاه آینده یک نفر دیگر بوده است. حتی مشاغل، شرکتها و امپراتوریهای جدید بر همین اساس شکل گرفتهاند و این روند تغییر به سرعت در حال شتاب گرفتن است. این تکنولوژیهای جدید چه خواهند بود؟ چطور زندگی، شغل و خانههای ما را تحت تاثیر قرار خواهند داد؟ چطور دولتها، برندها، صنایع و ارائهکنندگان خدمات به این تکنولوژیهای جدید واکنش نشان خواهند داد؟ چطور میتوانیم فرصتهای جدیدی را دریابیم که ظهور میکنند و از منسوخ شدن و عقب ماندن از آنها، جلوگیری کنیم؟ این چالشهایی هستند که در فرآیند تغییر سریع جهان با آنها روبهرو هستیم و هیچ صنعتی نمیتواند بدون اعمال تغییرات جدی، با این روند انقلابی همراه شود.
درک حال در جستوجوی آینده
تکنولوژی چشمانداز اشتغال را بهبود میبخشد یا خراب میکند؟ در طول تاریخ تمدن بشری، تکنولوژیهای جدید تغییرات ناگهانی و سریعی را در فضاهای کاری ایجاد کردهاند. وقتی علوم اقتصادی مدرن متولد شدند، یک بحث بیجواب خاص هم آغاز شد: آیا بیکاری ناشی از رشد تکنولوژی وجود دارد؟ در واقع مشاغل فعلی به دنبال جایگزینی نیروی انسانی با ماشینها، به تدریج از بین میروند؟ تا حالا نوآوری برای آنچه ویرانی خلاقانه نامیده میشود، نقش کاتالیزور را داشته است. مشاغل از بین نرفتهاند، بلکه به بخشهای دیگر تغییر ماهیت دادهاند؛ برای مثال از بخش کشاورزی به خدمات رفتهاند.
آغاز انقلاب صنعتی چهارم، بحث درباره بیکاری تکنولوژیک را داغ و تشدید کرده است و مجموعهای از تکنولوژیهای جدید بهطور مشابهی، صنایع بسیاری را به تدریج تحت تاثیر قرار میدهند. فرآیند مکانیزه و مدرنسازی فعالیتهای کشاورزی، بخش قابلتوجهی از نیروی کار را از مزارع به شهرها فرستاده است؛ کمتر از یکسوم نیروی کار جهان در مزارع هستند و این رقم در کشورهای توسعهیافته به کمتر از پنج درصد میرسد. تکنولوژیهای جدید امکان تولد ایدههایی را فراهم میکنند که زمانی تنها در داستانهای علمی- تخیلی وجود داشتند و باعث میشوند این ایدهها به سرعت ما را به آینده برسانند؛ اتحاد میان سیستمهای هوشمند و بیولوژیک، تکنیکهای یادگیری از ارتباط میان ماشینها و بخشهای مختلف آنها و گسترش واقعیت فیزیکی به واقعیت مجازی از نتیجه همین روند تحول هستند. سرعت بینظیر و عمق ریشههای این انقلاب از نقطه تلاقی موفق عواملی از جمله افزایش قدرت پردازش سیستمهای کامپیوتری، کاهش هزینه واحدهای ذخیره اطلاعات، کاهش اندازه تجهیزات و حسگرها و تحول الگوریتمها، ناشی میشوند.
تعیین ضرورتها
تمرکز روی پیشرفتهایی که برای رسیدن به ضرورتهایی مانند طول عمر بیشتر، رشد جمعیت، افزایش تقاضا برای مصرف انرژی و سیستمهای پیچیدهتر، به درک بهتر تکنولوژیهایی کمک میکند که در آیندهای نه چندان دور به آنها نیاز داریم. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، جمعیت جهان از کمتر از یک میلیارد نفر در سال 1800 به 7/ 7 میلیارد نفر در سال 2019 رسید، در حالی که درصد جمعیت شهرنشین از 3 درصد به 55 درصد افزایش یافت. رشد جمعیت در مراکز شهری در کنار تغییر رفتاری جامعه شامل آگاهی بیشتر از محیطزیست و روشهای تازه استفاده از کالاها، بهطور سیستماتیک تقاضا برای تغییر و تحول را افزایش میدهد. آمار اخیر منتشر شده از سوی سازمان غیرانتفاعی اداره مرجع جمعیت نشان میدهد که تا سال 2050، درصد جمعیت جهان که ساکن شهرها خواهند بود، به نزدیک 70 درصد میرسد که این رقم در کشورهای توسعهیافته 75 درصد خواهد بود. این به معنای مهاجرت حدود 5/ 1 میلیارد نفر به سوی شهرهاست و نیازهایی که به سرعت در حال تغییر هستند.