دکتر پروانه صفایی مقدم - رو انشناسی بالینی
تحریریه زندگی آنلاین : نتایج یک تحقیق در کانادا نشان داده است که سختگیری والدین بر دروغگویی کودکان تاثیر مستقیم دارد، کارشناسان نهاد ویکتوریا تلوار در دانشگاه مکگیل کانادا که بر مطالعات رفتارشناختی کودکان متمرکز هستند میگویند هرچه میزان سختگیری والدین نسبت به کودکان بیشتر باشد، آنان در دروغگویی و فریب والدین خود ماهرتر میشوند. این خصیصه به طور ویژه در کودکانی مشاهده شد که والدینشان به خاطر هر کار اشتباهی آنان را تنبیه میکردند. این کودکان در نتیجه رفتار والدین یاد میگیرند چگونه دروغ بگویند تا شیطنتهایشان مشمول اقدامات تنبیهی نشود. هر چقدر والدین سختگیری بیشتری بر فرزندان اعمال کنند، قوه دروغگویی فرزندان رشد میکند تا بتوانند از خود در برابر تنبیههای احتمالی محافظت کنند. یک تحقیق مشابه دیگر که توسط این نهاد دانشگاهی روی کودکان 3 تا 8 ساله انجام شده است، نشان میدهد دروغگویی کودکان همچنین متاثر از ارزشهای اخلاقی است که با آنها بزرگ شدهاند، بنابراین پژوهش، فاکتورهای رفتاری و اجتماعی نقش مهمی در پرورش توانایی دروغگویی کودکان بازی میکنند.
بیشتربخوانید:
دروغگویی کودکان و تغییر آن به صداقت
طی دو دهه والدین «صداقت» را به عنوان بیشترین ویژگیای که می خواهند فرزندشان داشته باشد، ردهبندی کردهاند. ویژگیهای دیگر همچون اعتماد به نفس و عدالت به این اندازه مورد توجه نبودند. تحقیقات نشان میدهند که کودکان نیز نظر مشابهی دارند. 98 درصد کودکان میگویند که اعتماد کردن و صداقت داشتن در روابط شخصی، ضروری هستند. 96 تا 98 درصد کودکان بر اساس سنشان میگویند که دروغگویی از نظر اخلاقی، نادرست است، اما تحقیقات نشان میدهند که 96 درصد از کودکان به والدین خود دروغ میگویند. کودکانی که خواهر یا برادر بزرگتر دارند، زودتر دروغگویی را یاد میگیرند. با ورود به مدرسه راهنمایی، بسیاری از کودکان همانند دستگاه کپیبرداری، به دوستانشان دروغ میگویند که روشی برای جبران نا کامی یا جلب توجه است، یا ممکن است تلاش کنند تا کار بدی را که انجام دادهاند جبران نمایند.
بیشترین صحبت درباره دروغگویی این است «الگویی که باعث شروع دروغگویی در کودکان میشود، کیست؟ آیا دروغگویی از اوایل زندگی ثابت باقی میماند؟» برخی کودکان میگویند: «من این دروغ رو گفتم و احساس خیلی بدی داشتم. قسم خوردم که دیگر هرگز دروغ نگویم». بعضی دیگر از کودکان می گویند: «من هیچ وقت نمیدونستم که خوب میتونم پدرم رو فریب بدم. من میتونم دفعات دیگر هم دروغ بگم».
دروغ هایی که کودکان زود شروع می کنند معنی دار هستند. شیوه عکس العمل پدر و مادرها می تواند بر دروغگویی کودکان تاثیر بگذارد.
علل دروغگویى در کودکان
ممکن است بارها شاهد دروغ گفتن از زبان کودک خود بوده باشید و این مسئله شما را آزار داده است. متاسفانه برخی از والدین بدون در نظر گرفتن عللی که منجر به گفتن دروغ در کودک شدهاند، دست به تنبیه وی میزنند.
بیشتر بخوانید:
گفتگو با فرزندان در مورد دروغگویی
با توجه به موارد گفته شده، یکی از بزرگترین دلایلی که باعث میشود کودک به دروغ روی بیاورد، ترس از مجازات شدن است، زیرا به دنبال پیدا کردن راهی است که از تنبیه شدن فرار کند و یک راه رایج برای این امر تقویت عادت دروغگویی است، و طبیعتا خشنتر شدن برخوردها و مجازاتها ترس را بیشتر میکند و ترس بیشتر باعث دروغهای بیشتر میشود. بنابراین برای اینکه این ترسها باعث شکل گرفتن و گسترش دروغگویی در کودک نشوند، بهترین راه نشان دادن عطوفت و مهربانی و احترام به عقاید کودک است تا با مشاهده آرامش و محبتی که در خانواده وجود دارد، بدون ترس از عواقب آن بتواند حرفش را بزند. کودکی که احساس کند به نظرش اهمیت داده میشود و میتواند بدون عواقب حرفش را بزند، نیاز به دروغ نخواهد داشت.
ترس
برخی خانوادهها تلاش میکنند با خشونت و ایجاد وحشت، کودک خود را از عادات بد دور کنند. هرچند این روش پاسخگو نیست و اثر عکس میدهد، زیرا این ترس دو نتیجه میتواند داشته باشد، یا اینکه از ترس تنبیه والدین کمکم به دروغگویی و تاثیر مثبت آن در تنبیه نشدن عادت کند، یا به زبان دیگر همین خشونت و سختگیری بیش از حد باعث میشود نه تنها عمل ناپسند اولیه ترک نشود، بلکه دروغگویی هم به آن اضافه گردد، یا اینکه به مرور زمان ترسش بریزد و بدون خجالت و با گستاخی بیشتر عمل ناپسند خود را انجام دهد. در هر دو صورت، بدیهی است که خشونت والدین و وحشت کودک از تنبیه شدن اگر بیش از اندازه شود، به جای اثر مثبت، اثر مخربتر هم میگذارد. همچنین، بدیهی است که این روش حتی اگر عمل کند، موقت است، زیرا هیچگاه میل به انجام کار صحیح در آنها تقویت نشده که خودشان تصمیم بگیرند به آن عمل کنند و تنها مانع روبروی آنها خشم والدین است که به مرور زمان کم اثر میشود. همچنین این کودکان در بروز عواطف خود نیز به مشکل میخورند. اگر کودک خودش به این نتیجه برسد که کاری غلط است، احتمال اینکه به آن انحراف دچار شود، بسیار کمتر میشود و وقتی خانواده با او با خشونت برخورد نکرده است، نسبت به کودکی که تنها دلیلش ترس از مواجهه با خشم اطرافیان است، با والدینش احساس نزدیکی بیشتری میکند، و کمتر احساس نیاز میکند که به دروغ متوسل شود، زیرا ترس از عواقب راستگویی خود از دلایل دروغگویی در کودکان است.
بیشتر بخوانید:
احساس تحقیر
یکی دیگر از عاملهایی که باعث میشود کودک دروغ بگوید، احساس تحقیر میباشد. کودکی که در معرض توهین و تحقیر قرار میگیرد و به شخصیت او ضربه میزند، تلاش میکند تا از طریق روشهای مختلفی که برای او امکان دارد، در مرکز توجه افراد خانواده و نیز دیگران قرار بگیرد و همچنین احترام برای شخصیت وی قائل بشوند. کودک از هر راهی و فرصتی استفاده میکند تا به هدفش برسد. یکی از روشهایی که او برای رسیدن به این گونه هدفها مورد استفاده قرار میدهد، دروغ گفتن است. کودکی که در خانواده به او توجه نمیشود، و مدام در معرض تحقیر و بیتوجهی از جانب اطرافیان است و زندگی خود را با فقر و محرومیت میگذراند، بهترین و بزرگترین لذتش، مطرح کردن خود و جلب توجه دیگران است. کودک در این گونه موقعیتها، با راستگویی و صداقت، نمیتواند نظر دیگران را به خود جلب کند و همچنین افکار آنها را به سوی خود بکشاند. ناچارا به دروغگویی متوسل میشود. دروغهای بزرگ و هیجانی، دروغی که مرکز توجه را به سمت خود جذب میکند و خانواده را به جوش و خروش و هیجان وادار میکند. به عنوان مثال؛ «کودک به منزل وارد میشود و با صدای بلند فریاد میزند که پدر با ماشین تصادف کرد. و یا معلممان از طبقه سوم مدرسه سقوط کرد و مرد». زمانی که اعضای خانواده قصد دارند خود را به محل وقوع سانحه برسانند، احساس لذت و شادی به کودک دست میدهد و نیز از اینکه این گونه در اعضای خانواده هیجان و توجه به وجود آورده خوشحال است. کودک این گونه تحقیرها، توهینها و بیاعتناییهای گذشته را تلافی میکند. این گونه برخوردهای کودک، ریشه در برخوردهای خانواده و همچنین دیگر افرادی که با کودک ارتباط دارند، دارد، زیرا اگر افراد خانواده و نیز دیگران به شخصیت کودک احترام قائل میشدند، و همچنین او را مورد تحقیر و اهانت قرار نمیدادند، هیچگاه کودک برای جبران کمبودهای خود به این گونه کارها متوسل نمیشد و هرگز دروغ نمیگفت.
کودک باید مورد توجه، اهمیت و احترام خانواده قرار بگیرد، مورد تشویق واقع شود و همچنین اعمال او مورد تحسین قرار گیرند و به صحبتها و بحثهایش بها داده شود. پدر و مادر که به دلایل گرفتاریهای خود به مقدار کمی به فرزند خود رسیدگی میکنند، و به کار او کاری ندارند و به صحبتها و مسائل مختلفی که کودک دارد گوش نمیدهند، کودک در ذهن خود تصور میکند که صحبتها و یا اعمالش مورد رضایت خانواده و اطرافیان نیست و ناچارا برای آنکه نظراتش مورد توجه واقع شوند، با دروغ گفتن و بزرگنمایی خود را در معرض مرکز توجه خانواده قرار میدهد. آنچه که مسلم میباشد، دروغهایی که کودک در این شرایط میگوید، تنها برای جبران کمبودها و نیازهای خود و همچنین جلب توجه والدین است. والدین باید به امر واقف بوده و نیز فرزند خود را محترم بشمارند.
محیط خانواده
یکی از مهمترین کانونهایی که در آن کودک میتواند راستگویی را بیاموزد، محیط خانوادگی میباشد و میتواند با آن خو بگیرد. خانواده تاثیری قابل توجه و شگرف میتواند در کودک داشته باشد. در محیطهای خانوادگی که در آنها با دروغ و خلاف سر و کار ندارند، و نیز در آنجا درستی و راستگویی حاکم میباشد، باعث میشود که کودک این گونه راه و روشها را انتخاب کند. و برعکس اگر؛ محیط خانواده محلی باشد که دروغ و رفتار نامناسب و ناپسند و همچنین انحرافهای دیگری مرسوم باشد، کودک با این گونه انحرافات رشد میکند و پرورش مییابد و نیز شخصیت او طبق ناهنجاریهای متفاوت استوار میگردد. به این دلیل که کودک تقلیدگر خوبی است و همچنین بدون توجه و یا اراده، خودش را با محیط خانوادگی تطبیق میدهد و آنچه که در خانواده میگذرد و اتفاق میافتد، در او ریشه و نقش میگیرد. اولین مدرسهای که کودک در آن آموزش میبیند، محیط خانوادگی است. پدر و مادرهایی که به دروغ و انحرافات دیگری متوسل میشوند و نیز کودک خود را گاهی مجبور به دروغگویی میکنند، و همچنین والدینی که به صورت مداوم در مقابل کودک تعارفاتی ساختگی و دروغین میکنند، و نیز بسیاری از شرایط غیر واقعی دیگری که به وجود میآورند، سبب میشود که کودک با تقلید از آنها به دروغگویی عادت کند. محیط خانوادگی تعیینکننده خوب و بد خانواده است. پدر و مادر و اعضای خانواده باید زمینه پرورش راستی و صداقت و درستکاری را برای کودک مهیا کنند تا بتوانند کودکی راستگو و مثبت به جامعه تحویل دهند. والدین نباید به کودک خود سختگیری زیادی نشان دهند، و همچنین آنها را بیش از حد مورد استیضاح و پرسش قرار ندهند و در عوض به جای اینکه با این کارها، باعث شوند که آنها را به دروغ متوسل کنند، بهتر است با آنها با صداقت، مهربانی و درستی و با آرامش برخورد کنند، زیرا هنوز سازمان فکری کودک به درجهای نرسیده است که بتواند مسئله ها را تجزیه و تحلیل کند. باید مسئولیتهای کوچکی به کودک در خانه بدهید. اگر نتوانست آن را به درستی و یا کامل انجام دهد، مانند یک دوست صمیمی او را راهنمایی و هدایت کنید و یا اگر توانست آن را به درستی انجام دهد، تشویقش کنید و نیز مسئولیتهای دیگری به او بدهید و همچنین در او احساس مسئولیت را پرورش بدهید. والدین میتوانند از این طریق کودک را فردی با مسئولیت بار آورده و همچنین به صورتی غیر مستقیم از متوسل شدن کودک به دروغ برای جبران عقدهها و کمبودهای احتمالیاش، جلوگیری کنند.
والدین هیچگاه چنین حقی ندارند که کودک را با وعدههای دروغین گول بزنند و با آنها با خشونت برخورد کنند. آنها باید با کودکان خود صادق بوده و به آنها راه درست زندگی کردن را یاد بدهند. پیاژه میگوید: «اگر اسباب دروغ را از دست کودک دور کردید، او نیازی به دروغ گفتن پیدا نمیکند. اگر در زندگی، کودک آزادی داشت و به او دستورهای شدید و زیاد داده نشد و نیز به او وانمود نشد که باید از آنها پیروی کند، بلکه رفتار و سلوک شما جنبهای دوستانه داشت، کودک در خود نیازی نمیبیند که به دروغ متوسل شود و با شما همان رفتاری را میکند که شما با او انجام دادهاید».
داشتن توقع زیاد و تحمیل تکالیف سنگین
از دیگر علتهای دروغگویی کودکان، داشتن توقع بیش از حد از ظرفیت و توانایی آنها و همچنین تحمیل تکالیف سنگین به کودکان میباشد. سختگیریهای زیاد و بیجا، و توقعات اشتباهی که والدین و نیز دیگران از کودکان انتظار دارند، باعث میشود که کودک برای فرار از این موقعیت ایجاد شده به دروغگویی متوسل شود. همیشه باید به اندازه توان و قدرت کودک از او انتظار داشت، نه اینکه با دادن مسئولیتهای زیاد و سنگین و طاقتفرسا کودک را به دروغگویی وادار کنید و در او بد بینی را پرورش بدهید. پدر و مادر باید همیشه نیرو و قدرت کودک خود را در نظر داشته باشند، چون اگر کودک چنین احساس کند که باعث رنجش والدین و مربیان خود شده و همچنین باعث شده که آنها او را فردی نالایق و تنبل تلقی کنند، تلاش میکند که با متوسل شدن به دروغ، شخصیت خود را مقابل والدین و مربیانش حفظ کند و دیدگاه آنها را نسبت یه خود تغییر دهد و به دلیل تکرار دروغ، کمکم به دروغگویی عادت میکند و فردی دروغگو میشود. در نتیجه؛ تحمیل کارهای سنگین و داشتن توقعات زیاد و بیجا از کودک، باعث میشود که او به دروغگویی متوسل بشود و همچنین بسیاری از خلقیات و خصلتهای ناپسند دیگر در او مهیا شود. والدین نباید کودک خود را در سنی که هنوز ارزش راست گفتن را نمیداند، وادار به راست گفتن کنند و به این صورت او را برای دروغ گفتن آماده میکنند، زیرا کودک تا آن لحظه که والدینش او را به روشهای مختلف مجبور به راستگویی میکنند، هنوز راه فریبکاری و دروغگویی را نمیداند و احتمالا به این کار نیازی نداشته باشد، اما والدین با این کار خود باعث میشوند که در کودک این فکر ایجاد شود که برای دفاع و خارج شدن از زیر بار مسئولیتهای سنگین و همچنین برای آزادی از توقع زیاد و دستورهای مستبدانه والدین، به دروغ متوسل شود و با تکرار دروغ، دروغگویی در او تقویت میشود و ریشه میگیرد.